بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب زیبایی‌ات به وقت محلی | طاقچه
کتاب زیبایی‌ات به وقت محلی اثر مرتضی بخشایش

بریده‌هایی از کتاب زیبایی‌ات به وقت محلی

دسته‌بندی:
امتیاز:
۳.۰از ۲ رأی
۳٫۰
(۲)
به ساعت نگاه می‌کنم به سال‌های باقی مانده‌ی عمرم که برای دوست داشتنت چقدر کوتاه است
_SOMEONE_
به ساعت نگاه می‌کنم به سال‌های باقی مانده‌ی عمرم که برای دوست داشتنت چقدر کوتاه است
سیّد جواد
چشم‌هایت می‌درخشد که زمین سیاره‌ای تاریک نشود
_SOMEONE_
حالا همین که به اندازه‌ی لبخندت نفس می‌کشم خوب است
_SOMEONE_
باید زبان آذری یاد بگیرم بعد بگویم دوستت دارم
_SOMEONE_
تعطیلات به هیچ کاری نمی‌آید کشته‌های جاده‌ها تنها خیابان‌های شهر را خلوت کرده‌اند
سیّد جواد
باید یاد بگیرم با زبان آذری عاشق شوم عاشق تو
سیّد جواد
بخند به ویرانی‌ام بخند نگاه کن به خاموشی‌ام دست بکش روی موهایت قیامت را به یادم بیاور زلزله... جنگ... طوفان... وقتی همه چیز خراب می‌شود و تنها یک مرد در انتهای جهان برای زنی شعر می‌خواند
_SOMEONE_
دلتنگ شده‌ام این شهر برای آنکه تو نباشی کوچک است و من برای آنکه روزهای نبودنت را بشمارم کوچکم...
سیّد جواد
بهار آن واژه‌ی پیچیده در وسعت فصل نبود تو بودی!
68malihe89

حجم

۵۶٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۱۴۴ صفحه

حجم

۵۶٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۱۴۴ صفحه

قیمت:
۳۲,۵۰۰
تومان
صفحه قبل
۱
۲۳صفحه بعد