بریدههایی از کتاب هنر ظریف رهایی از دغدغهها
۴٫۱
(۱۹۵۷)
هرچه درد عمیقتر باشد، احساس ناتوانی بیشتری نسبت به مشکلاتمان پیدا میکنیم، و در تلافی مشکلاتمان، حقبهجانبی بیشتری در پیش میگیریم. این حقبهجانبی به یکی از ایندو شکل روی میدهد:
۱. من فوقالعادهام و شما همگی گند میزنید. پس من لایق برخورد ویژهای هستم.
۲. من گند میزنم و شما همگی فوقالعادهاید. پس من لایق برخورد ویژهای هستم.
صیاد
اشتیاقم برای تأیید شدن به سرعت به خودبزرگانگاری افراطی رسید. حس میکردم حق دارم هر حرفی که میخواهم بزنم یا هر کاری که میخواهم بکنم. اعتماد دیگران را بشکنم، احساسات دیگران را نادیده بگیرم و بعد آن را با عذرخواهیهای مسخره و نصفهنیمه توجیه کنم.
صیاد
وقتی که یکمشت آسیب روانی جدی در زندگیمان رخ میدهد، کمکم ناخودآگاه حس میکنیم مشکلاتی داریم که هرگز قادر به حلشان نیستیم. تصور ناتوانی در حل مشکلات، باعث میشود که احساس رنجوری و درماندگی بکنیم.
صیاد
حقبهجانبی یک راهبرد شکستخورده است. فقط یک سرخوشی است. خوشحالی نیست.
صیاد
افراد حقبهجانب همیشه باید نسبت به خودشان احساس خوبی داشته باشند، در نهایت بیشتر اوقاتشان را صرف تفکر دربارهٔ خودشان میکنند. به هر حال انرژی و کار زیادی لازم است تا کسی خودش را قانع کند که مدفوعش بوی بدی نمیدهد، خصوصاً اگر تمام عمرش را در توالت زندگی کرده باشد.
صیاد
افراد حقبهجانب اعتمادبهنفسی متوهمانه از خود میتراوند. این اعتمادبهنفس ممکن است برای دیگران جالب باشد، حداقل برای مدتی کوتاه. در برخی موارد سطح اعتمادبهنفس شخص حقبهجانب میتواند مسری شود و به اطرافیان شخص حقبهجانب هم کمک کند که اعتمادبهنفس بیشتری پیدا کنند. با وجود تمام کارهای غیرصادقانهٔ جیمی، باید اعتراف کنم که گاهی وقت گذراندن با او تفریح خوبی بود. آدم کنار او احساس شکستناپذیری میکرد.
صیاد
مشکل جنبش اعتمادبهنفس این بود که اعتمادبهنفس را بر اساس مقدار احساس مثبت مردم به خودشان اندازه میگرفت، اما معیار واقعی و دقیق از ارزش نفس یک شخص، این است که وی چه احساسی نسبت به جنبههای منفی خودش دارد. اگر کسی مثل جیمی با وجود از هم پاشیدن زندگیاش ۹.۹۹ درصد اوقات، احساس فوقالعاده خوبی داشته باشد، چطور چنین چیزی میتواند معیار خوبی برای زندگی موفق و شاد باشد
صیاد
ببینید: این یک مارپیچ بالاروندهٔ بیپایان است. اگر در هر لحظهای از راه فکر کنید که اجازه دارید از بالا رفتن دست بکشید، متأسفانه متوجه هدف نشدهاید، چون لذت در خود بالا رفتن است.
صیاد
آیا میدانید چه کسانی همیشه بر پایهٔ احساساتشان زندگی میکنند؟ بچههای سه ساله و سگها. آیا میدانید بچههای سهساله و سگها چه کار دیگری هم میکنند؟ روی قالی میرینند.
صیاد
احساسات بخشی از معادلهٔ زندگی ما هستند، اما نه کل معادله. فقط چون چیزی احساس خوبی دارد، به این معنی نیست که واقعاً خوب است. فقط چون چیزی احساس بدی دارد، به این معنی نیست که واقعاً چیز بدی است. احساسات صرفاً تابلوهای راهنما هستند؛ توصیههایی از سیستم عصبی به ما. فرمان نیستند. از این رو نباید همیشه به احساسات خودمان اعتماد کنیم. در واقع من اعتقاد دارم که باید زیر سؤال بردن آنها را به عادت تبدیل کنیم.
صیاد
حجم
۱۹۳٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۲۲۴ صفحه
حجم
۱۹۳٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۲۲۴ صفحه
قیمت:
۴۹,۰۰۰
۲۴,۵۰۰۵۰%
تومان