بریدههایی از کتاب هنر ظریف رهایی از دغدغهها
۴٫۱
(۱۹۴۳)
مشکل واقعی این است: جامعهٔ امروز ما از طریق عجایب فرهنگ مصرفگرا و شبکههای اجتماعی و خودنمایی و هی ببین زندگی من خیلی از زندگی تو جذابتر است و... نسلی را پرورش داده که عقیده دارد داشتن تجربیات منفیای مانند اضطراب، ترس، گناه و... اصلاً خوب نیست. منظورم این است که اگر به خبرمایهٔ (فید) فیسبوکتان نگاه کنید، میبینید همهٔ کسانی که آنجا هستند اوقات فوقالعاده خوبی دارند. هشت نفر این هفته ازدواج کردهاند، شانزدهسالهای در تلویزیون ماشین فراری برای تولدش هدیه گرفت، یک بچهٔ دیگر با ابداع برنامهای برای دستمال توالت و تجدید خودکار آن در صورت تمام شدن، دو میلیارد دلار پول به جیب زده است.
حالا اینطرف شما در خانهٔ خودتان مشغول تمیز کردن لای دندان گربهتان هستید و به این فکر میکنید که زندگیتان حتی بیشتر از آنچه فکر میکردید، ناراحتکننده است.
atiye28
خوشحالی یک معادلهٔ قابلحل نیست
nadiye emami razavi
کسی که واقعاً ارزش نفس بالایی دارد، میتواند به بخشهای منفی شخصیتش روراست نگاه کند: «آره، من گاهی اوقات دربارهٔ پول بیمسئولیتم،» یا «آره، گاهی اوقات راجع به موفقیتهام اغراق میکنم،» یا «آره، من بیش از حد به دیگران برای پشتیبانی خودم تکیه میکنم و باید بیشتر مستقل باشم.» و... بعد اقداماتی برای اصلاح آنها انجام دهد.
sh
مشکل جنبش اعتمادبهنفس این بود که اعتمادبهنفس را بر اساس مقدار احساس مثبت مردم به خودشان اندازه میگرفت، اما معیار واقعی و دقیق از ارزش نفس یک شخص، این است که وی چه احساسی نسبت به جنبههای منفی خودش دارد
sh
پس از اینکه مفهومی برای خودمان میسازیم، مغزمان طوری طراحی شده است که به این مفهوم محکم بچسبد. ما به مفاهیمی که مغزمان ساخته است، گرایش مییابیم و نمیخواهیم آنها را رها کنیم. حتی اگر شواهدی را ببینیم که با مفاهیم ساختهشدهمان تناقض دارند، اغلب آنها را نادیده میگیریم و به عقیدهمان پا میفشاریم.
Mehdi Mehraban
بوکفسکی در جایی نوشت، «ما همه خواهیم مرد، همگی ما. عجب سیرکی! همین به تنهایی باید کافی باشد تا همدیگر را دوست داشته باشیم، ولی اینطور نیست. ما از مسائل بیاهمیت زندگی وحشتزده و ویران میشویم. ما در هیچوپوچ زندگی غرق شدهایم.»
کاربر ۲۰۸۷۴۵۰
بلیت سلامت احساسی هم مانند بلیت سلامت جسمانی، از خوردن سبزیجاتتان به دست میآید؛ یعنی پذیرفتن حقایق بیمزه و خستهکنندهٔ زندگی. حقایقی همچون اعمال شما در نظام کلی جهان تأثیر چندانی ندارد و بیشتر زندگی شما خستهکننده و بدون ارزش یادآوری است، و این اشکالی ندارد. سبزیجات در ابتدا مزهٔ بدی خواهد داشت. خیلی بد. از پذیرفتنش سر باز خواهید زد.
اما وقتی نوش جان کنید، بدنتان نیرومندتر و شادابتر میشود. هرچه باشد، فشار ستاره شدن و خاص شدن از دوشتان برداشته شده است. فشار و اضطرابتان از بین میرود و نیازی نخواهید داشت که پیوسته خود را اثبات کنید یا فکر کنید که نالایق هستید.
صدف
متوسط بودن معیاری جدید برای شکست است. وسط دسته بدترین جاست؛ وسط منحنی زنگولهای. وقتی که استاندارد موفقیت فرهنگی این است که خاص باشید، در آن صورت بهتر است که در انتهای منفی منحنی زنگولهای باشید تا در وسط آن، چون در انتهای منفی حداقل هنوز خاص هستید و لیاقت توجه را دارید. مردم بسیاری این راهبرد را انتخاب میکنند: اینکه به همه ثابت کنند که رنجیدهترین، مظلومترین یا قربانیترین فرد هستند.
صدف
نوع دیگری از حقبهجانبی وجود دارد که به آسانی تشخیصدادنی نیست: کسانی که دائماً احساس میکنند که در این دنیا ضعیف و بیارزش هستند.
وقتی همهچیز را طوری تفسیر میکنید که خودتان را پیوسته قربانی جلوه دهید، به همان اندازه خودخواهی کردهاید که برعکس آن. چون پافشاری بر این عقیده که مشکلات حلناشدنیای دارید، به همان اندازه انرژی و خودبزرگبینی متوهمانه میخواهد که اعتقاد داشته باشید هیچ مشکلی ندارید.
صدف
نوع دیگری از حقبهجانبی وجود دارد که به آسانی تشخیصدادنی نیست: کسانی که دائماً احساس میکنند که در این دنیا ضعیف و بیارزش هستند.
وقتی همهچیز را طوری تفسیر میکنید که خودتان را پیوسته قربانی جلوه دهید، به همان اندازه خودخواهی کردهاید که برعکس آن. چون پافشاری بر این عقیده که مشکلات حلناشدنیای دارید، به همان اندازه انرژی و خودبزرگبینی متوهمانه میخواهد که اعتقاد داشته باشید هیچ مشکلی ندارید.
صدف
حجم
۱۹۳٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۲۲۴ صفحه
حجم
۱۹۳٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۲۲۴ صفحه
قیمت:
۴۹,۰۰۰
۲۹,۴۰۰۴۰%
تومان