بریده‌های کتاب مجموعه اشعار عبید زاکانی
کتاب مجموعه اشعار عبید زاکانی اثر عبید زاکانی

کتاب مجموعه اشعار عبید زاکانی

نویسنده:عبید زاکانی
انتشارات:طاقچه
دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۲از ۶۵ رأی
۴٫۲
(۶۵)
مست بودم اگر گهی خوردم گه فراوان خورند مستانا
سیّد جواد
تا ساخته شخص من و پرداخته‌اند در زیر لگد کوب غم انداخته‌اند گوئی من زرد روی دلسوخته را چون شمع برای سوختن ساخته‌اند
بیسیمچی
اگر داری تو عقل و دانش و هوش بیا بشنو حدیث گربه و موش بخوانم از برایت داستانی که در معنای آن حیران بمانی
کلاشینکف
خرم آن کس که غم عشق تو در دل دارد
LiLy !
از حد گذشت درد و به درمان نمیرسیم بر لب رسید جان و به جانان نمیرسیم گر رهروان به کعبهٔ مقصود میرسند ما جز به خارهای مغیلان نمیرسیم
Pariya
هرکه کار خدا کند بیقین روزیش میشود فراوانا
سیّد جواد
گر هیچمان نباشد از هیچ غم نباشد
|قافیه باران|
دردا که درد ما به دوائی نمیرسد
سودا
هر لحظه دارد دل با خیالش خوش گفتگوئی خوش ماجرائی گوئی بیابم جائی طبیبی باشد که سازم دل را دوائی دارد شکایت هرکس ز دشمن ما را شکایت از آشنائی
ramyar
زین گونه که این شمع روان می‌سوزد گوئی ز فراق دوستان می‌سوزد
Elahe

حجم

۳۰۲٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

حجم

۳۰۲٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

قیمت:
رایگان
صفحه قبل
۱
۲
...
۹صفحه بعد