بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب ایمانوئل کانت؛ نقد عقل محض | صفحه ۳ | طاقچه
کتاب ایمانوئل کانت؛ نقد عقل محض اثر حسن عرب

بریده‌هایی از کتاب ایمانوئل کانت؛ نقد عقل محض

۳٫۴
(۱۶)
آخرین شاخهٔ مابعدالطبیعه که کانت سر وقتِ آن می‌رود الهیات و استدلال‌های ملازمش در دفاع از وجود خداست.
محمد طاهر پسران افشاریان
در حالی که استدلال هستی‌شناختی با مفهومِ واقعی‌ترین موجود (خدا) آغاز می‌کند و می‌کوشد نشان دهد که چنین هستنده‌ای ضرورتاً وجود دارد، هم استدلال کیهان‌شناختی و هم استدلال طبیعی-الهیاتی در جهتِ مخالف پیش می‌روند؛ یعنی هر کدام می‌کوشد نشان دهد که چیزی هست که ضرورتاً وجود دارد، و سپس استدلال می‌کند که تنها چیزی که می‌تواند با این توصیف همخوان باشد واقعی‌ترین موجود (خدا) است. کانت دو پاسخ کلی به این استدلال‌ها می‌دهد. پاسخ نخست این است که ما نمی‌توانیم از وجود ممکنِ خاصِ پدیدارها نتیجه بگیریم که هستنده‌ای ضروری وجود دارد. بحث‌انگیزتر از آن این است که بنا به ادعای کانت حتی اگر بتوانیم چنین نتیجه‌ای بگیریم، استدلال‌های کیهان‌شناختی و طبیعی-الهیاتی فقط زمانی به کامیابی می‌رسند که نشان دهند هستندهٔ ضروریِ مورد بحث با واقعی‌ترین موجود این‌همان است. به همین سبب، هر دو این استدلال‌های ثانوی کامیابیِ استدلال هستی‌شناختی را پیش‌فرض می‌گیرند. از آنجا که استدلال هستی‌شناختی ناکام است، (به نظر کانت) این استدلال‌ها نیز ناکام‌اند.
محمد طاهر پسران افشاریان
استدلال هستی‌شناختی می‌کوشد وجود ضروریِ خدا را صرفاً از مفاهیم استنتاج کند، و به همین سبب ادعا می‌کند که وجود خدا را به نحوی کاملاً پیشین اثبات می‌کند. البته روایت‌های متنوعی از این استدلال در تاریخ فلسفه پدید آمده‌اند، اما کانت آن‌ها را در قیاس زیر تلخیص کرده است: خدا (واقعی‌ترین موجود) مفهومِ هستنده‌ای است که شامل همهٔ واقعیت یا محمول‌ها می‌شود. وجود نوعی واقعیت/محمول است. بنابراین، خدا وجود دارد. کانت انتقادات متعددی به این استدلال وارد می‌کند، اما مشهورترین انتقادش این است که «وجودْ» محمولی واقعی نیست
محمد طاهر پسران افشاریان
تبیین کانت از خاستگاه عقلانیِ ایدهٔ خدا چارچوبی فراهم می‌کند که کانت در درون آن می‌کوشد استدلال‌های سنتی در دفاع از وجود خدا را تضعیف کند. سه نوع از چنین استدلال‌هایی وجود دارد: هستی‌شناختی، کیهان‌شناختی و طبیعی-الهیاتی (استدلال از راه نظم). هر یک از این استدلال‌ها می‌کوشند نشان دهند که ایدهٔ خدا (واقعی‌ترین موجود، هستندهٔ بی‌نهایت واقعی) ایدهٔ هستنده‌ای بالفعل است که ضرورتاً وجود دارد
محمد طاهر پسران افشاریان
تحلیل استعلایی بخشی از نقد عقل محض است که در آن کانت «شرایط مفهومی» معرفت را بررسی می‌کند. همانطور که دیدیم، کانت استدلال می‌کند که معرفتِ انسان برهانی است و علاوه بر شهودها به مفاهیم هم نیاز دارد. و این را هم دیدیم که به اعتقاد کانت هر ابژهٔ تجربهٔ انسان باید با شرایط مکان و زمان توافق داشته باشد. در کل، حال اگر بخواهیم جزئیات نظریهٔ معرفتِ کانت را بیان کنیم، نخست باید آن شرایط مفهومی‌ای را بررسی کنیم که به نظرِ کانت ذهن، با نقش‌آفرینی‌اش، برای معرفت به ابژه‌ها و تجربهٔ آن‌ها فراهم می‌کند. بدون نوعی تصرفِ مفهومی، بدون حکم، هیچ تجربه‌ای از یک ابژه ممکن نیست.
محمد طاهر پسران افشاریان
تحلیل استعلایی بخشی از نقد عقل محض است که در آن کانت «شرایط مفهومی» معرفت را بررسی می‌کند. همانطور که دیدیم، کانت استدلال می‌کند که معرفتِ انسان برهانی است و علاوه بر شهودها به مفاهیم هم نیاز دارد. و این را هم دیدیم که به اعتقاد کانت هر ابژهٔ تجربهٔ انسان باید با شرایط مکان و زمان توافق داشته باشد. در کل، حال اگر بخواهیم جزئیات نظریهٔ معرفتِ کانت را بیان کنیم، نخست باید آن شرایط مفهومی‌ای را بررسی کنیم که به نظرِ کانت ذهن، با نقش‌آفرینی‌اش، برای معرفت به ابژه‌ها و تجربهٔ آن‌ها فراهم می‌کند. بدون نوعی تصرفِ مفهومی، بدون حکم، هیچ تجربه‌ای از یک ابژه ممکن نیست.
محمد طاهر پسران افشاریان
تحلیل استعلایی بخشی از نقد عقل محض است که در آن کانت «شرایط مفهومی» معرفت را بررسی می‌کند. همانطور که دیدیم، کانت استدلال می‌کند که معرفتِ انسان برهانی است و علاوه بر شهودها به مفاهیم هم نیاز دارد. و این را هم دیدیم که به اعتقاد کانت هر ابژهٔ تجربهٔ انسان باید با شرایط مکان و زمان توافق داشته باشد. در کل، حال اگر بخواهیم جزئیات نظریهٔ معرفتِ کانت را بیان کنیم، نخست باید آن شرایط مفهومی‌ای را بررسی کنیم که به نظرِ کانت ذهن، با نقش‌آفرینی‌اش، برای معرفت به ابژه‌ها و تجربهٔ آن‌ها فراهم می‌کند. بدون نوعی تصرفِ مفهومی، بدون حکم، هیچ تجربه‌ای از یک ابژه ممکن نیست.
محمد طاهر پسران افشاریان
تحلیل استعلایی بخشی از نقد عقل محض است که در آن کانت «شرایط مفهومی» معرفت را بررسی می‌کند. همانطور که دیدیم، کانت استدلال می‌کند که معرفتِ انسان برهانی است و علاوه بر شهودها به مفاهیم هم نیاز دارد. و این را هم دیدیم که به اعتقاد کانت هر ابژهٔ تجربهٔ انسان باید با شرایط مکان و زمان توافق داشته باشد. در کل، حال اگر بخواهیم جزئیات نظریهٔ معرفتِ کانت را بیان کنیم، نخست باید آن شرایط مفهومی‌ای را بررسی کنیم که به نظرِ کانت ذهن، با نقش‌آفرینی‌اش، برای معرفت به ابژه‌ها و تجربهٔ آن‌ها فراهم می‌کند. بدون نوعی تصرفِ مفهومی، بدون حکم، هیچ تجربه‌ای از یک ابژه ممکن نیست.
محمد طاهر پسران افشاریان
قوهٔ «اندیشیدنِ» ما از محدوده‌های حس، از حدود حساسیت، فراتر می‌رود. دیدگاه کانت به‌اختصار این است که ما می‌توانیم به شیوه‌ای «بیندیشیم» که از هر نوع محتوای تجربی قطعِ نظر می‌کند. اگرچه این قوه به ما مجال می‌دهد که مفهومی ظنی از یک شیء چنانکه ممکن است فی‌نفسه باشد بسازیم، این را هم دیده‌ایم که چنین «مفهوم ظنی» ای فاقد محتواست. برای فهم این ادعا، باید به بحث کانت از شرایط مفهومیِ معرفت بپردازیم.
محمد طاهر پسران افشاریان
قوهٔ «اندیشیدنِ» ما از محدوده‌های حس، از حدود حساسیت، فراتر می‌رود. دیدگاه کانت به‌اختصار این است که ما می‌توانیم به شیوه‌ای «بیندیشیم» که از هر نوع محتوای تجربی قطعِ نظر می‌کند. اگرچه این قوه به ما مجال می‌دهد که مفهومی ظنی از یک شیء چنانکه ممکن است فی‌نفسه باشد بسازیم، این را هم دیده‌ایم که چنین «مفهوم ظنی» ای فاقد محتواست. برای فهم این ادعا، باید به بحث کانت از شرایط مفهومیِ معرفت بپردازیم.
محمد طاهر پسران افشاریان

حجم

۸۹٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۸۰ صفحه

حجم

۸۹٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۸۰ صفحه

قیمت:
۱۴,۰۰۰
تومان