بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب گزیده اشعار شیون فومنی | صفحه ۵ | طاقچه
کتاب گزیده اشعار شیون فومنی اثر میراحمد سیدفخری نژاد

بریده‌هایی از کتاب گزیده اشعار شیون فومنی

انتشارات:طاقچه
دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۵از ۶۱ رأی
۴٫۵
(۶۱)
بخوان چیزی به صبح روشن فردا نمانده
رِ
دورتر از خویش بیندیش عمقی نخواهی داشت در نزدیکی های خویش
bec san
نی گوشه گیر صحرا زین بیشتر چه خواهی
کاربر ۴۴۴۹۲۲۹
خروس بی محلست این سپیده ی کاذب پرنده آه ... چرا دیر و زود می خواند
سانیا
خالی ام همچو نی از ناله دم گرم تو کو؟ تا به لب آیدم از پرده ی دل راز دگر
سانیا
فریاد سکوتمان بلندست در پچ پچ دیر ساله ی دشت اسطوره ی ضجه های تلخست تاریخ ستمکشیده ی ما
کاربر ۵۱۸۰۵۶۵
اگه بشکسه نا تی سر نخور غم همیشک سنگ خوری نا مِوه داره
:)
هر که باشد در پی آزار کس,چون عنکبوت میشود در بند تنهایی,شکار خویشن
:)
ای دوست که ظرفیّت دریا داری تو به اندازه ی تنهایی من جا داری می شود از ستم ثانیه ها در تو گریخت غفلت قلّه فراموشی صحرا داری هرچه جاریست پُر از سرکشی سایه ی توست خلوت نخلی و از زمزمه خرما داری همه با اهل نظر چشم تو جز راست نگفت نفسی شُسته تر از آینه ی ما داری آسمانگیر تر از پنجره بودیم و گذشت مگرم باز به پرسیدن گُل واداری به دو چشمت که در آیینه ی آفاق خیال مثل پرواز دو گنجشک تماشا داری در منش ریز که چون جام، تمامی دهنم در سبوی نفست خلسه دوبالا داری می خزی در پسٍ اوهامِ همه کودکی ام هله خلخالِ مهِ خاطره در پا داری مدد از باطن آن پیر بگیرم که ستوده آنچه خوبان همه دارند تو تنها داری
:)
می رانمت چو مهتاب بر موج آب دیده دارم در آرزویت دریا به دامن ای دوست
:)

حجم

۱۱۳٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۳

تعداد صفحه‌ها

۴۰ صفحه

حجم

۱۱۳٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۳

تعداد صفحه‌ها

۴۰ صفحه

قیمت:
رایگان