بریدههایی از کتاب زنان سیبیلو و مردان بیریش
۳٫۵
(۸۷)
هنگامی که زیبایی زنانه شد، حتی مفاهیم انتزاعیای چون فرشتگان نیز که تا پیش از این شخصیتهایی فاقد جنسیت بودند زنانه شدند.
فرشته
یکی از این مناسک «گره گشودن شلوار» نامیده میشد که به وسیله گزارشهای شاردن و مردمنگاریهای مدرن در سطح ملی و بینالمللی شناخته شده است. بسیاری از مفسران، چنین مناسکی را مناسک رفع نازایی نامیدهاند. با وجود این، مروری دقیق بر ابیاتی که زنان میخواندند حاکی از آن است که بیفرزندی نه مسئلهای مربوط به نازایی، بلکه مربوط به عدم مقاربت مهبلی بوده است.
فرشته
بچهدار نشدن زنان به دلیل ترجیح جنسی شوهرانشان به امردان، آنان را در نزد عموم شرمسار میکرد.
فرشته
از سوی دیگر، بر اساس قوانین نظمیه قاجار (وضع شده در رمضان ۱۲۹۶ ه. ق) ربودن زنان متأهل و دختران مجرد، چه در سن بلوغ و چه پیش از آن، جرم اعلام شد ولی قانونگذار هیچ اشارهای به پسران یا نوجوانان پسر نمیکند.
فرشته
تلاشهای مکرر برای تنظیم محدوده حضور اجتماعی امردان حاکی از آن است که وجود آنها در برخی فضاهای اجتماعی فرهنگی مقبول و تأیید شده بود. بر اساس فرمان شاهطهماسب پرسه زدن امردان و زنان، فارغ از سن و سالشان، در اطراف معرکههای خیابانی ممنوع بود (دانشپژوه، ۱۳۴۵: ۱۳۷).
فرشته
مردان جوانی که رفتهرفته ریششان درمیآمد، در صورتی که همچنان به مردان بزرگتر از خود علاقهمند میماندند، مورد نکوهش قرار میگرفتند.
فرشته
اثر یازدهجلدی جعفر شهری در رابطه با تاریخ تهران معاصر (۱۳۷۵-۱۳۶۹) اثری بسیار چالشبرانگیز است که در آن ظهور مدرنیته شهری و بهویژه روابط اجتماعی میان دو جنس در عرصه عمومی را بهمثابه جلوهای از فساد اخلاقی معرفی میکند.
فرشته
نهتنها فرض بر این بود که میل جنسی میتواند توسط هر چهره زیبایی اعم از مرد یا زن برانگیخته شود، بلکه چنین میلی بهخودیخود ناپسند یا غیراخلاقی قلمداد نمیشد. گناه به عرصه عمل تعلق داشت و درست به همین خاطر متون بسیاری هشدار میدادند که نظر دوختن، ممکن است فرد مؤمن را به رفتارهای گناهآلود بکشاند. به همان میزانی که کنشهای جنسی مردی با زنی غیر از همسرش اخطار و مجازات را برمیانگیخت، روابط جنسی با مردان جوان و بهویژه مقاربت مقعدی نیز با انذار و مجازات همراه بود.
فرشته
«تقریباً از دوران اولیه احتمالاً از نیمه سوم هجری برخی از عارفان مسلمان ادعا کردند که در زیبایی پسران نوجوان «گواهی» بر زیبایی و نیکی خدا میبینند و خیره شدن به چنین پسری را همچون نوعی فعالیت معنوی آغاز کردند؛ درنتیجه، در گفتار صوفیان از این پسران با نام «شاهد» یاد میشد»
فرشته
مرد بالغی که ریشش را میتراشید، گویی تمایل خود را به قرار گرفتن در مقام ابژه جنسی مردان دیگر اعلام میداشت. در این رابطه از واژه «اُبنه» که در گفتمان پزشکی بر نوعی بیماری دلالت دارد، استفاده میشد.
فرشته
در ایران قرن نوزدهم، مردان بالغی که ریششان را میتراشیدند، امردنما نامیده میشدند و نه زننما؛ درنتیجه، احکام ضد تراشیدن ریش، نشان از هراس فرهنگیای دارد که در آن مردان جوان ممکن است بخواهند ابژه میل باقی بمانند، بهجای اینکه به مرحله سوژگی انتقال یابند.
فرشته
پیمانی رمانتیک، از زنان میخواست که عشق و وفاداری به شوهرانشان را به پیوندهای زنانه ترجیح دهند. این مورد از ابتدا، مسیری پرخطر برای زنان محسوب میشد و خود آنها نیز این نکته را درک کرده بودند. بهویژه مردانی که از عاشقانه کردن ازدواج جنسی/تولیدمثلی دفاع میکردند، همچنان بر امتیازاتی چون حق چندهمسری و طلاق اصرار داشتند. نوشتههای اولیه زنان درباره ازدواج در این دوره، بر انتقاد از چندهمسری و سهولت طلاق برای مردان متمرکز بود. این انتقادات همراه بود با درخواست از مردان برای پایان بخشیدن به کردارهای همجنسخواهانهشان که تهدیدی برای ازدواج همدلانه محسوب میشد.
فرشته
زنانه کردن «معشوق»، از ایران تصویر معشوقی مؤنث به دست داد که اخوت ملی از آن بهره برد. بدینسان، هنجارسازی عشق دگرجنسخواه نقشی میهنپرستانه ایفا کرد و گفتمانِ حفاظت از زن پیکری که باید در برابر توطئه، تجاوز و تعدی بیگانگان محافظت شود و دفاع از ناموس را برای استفاده در ملیگرایی فراهم آورد. ایران در مقام معشوقی مؤنث، به نوبه خود عشق دگرجنسدوست را تقویت کرد. به همین منوال تغییر ازدواج از پیمانی مبتنی بر تداوم نسل به پیمانی رمانتیک ممکن شد.
فرشته
تمایلات همجنسدوستانه باید مخفی میماند و انتقال همجنسدوستی به زیر نقاب دگرجنسدوستی یکی از ویژگیهای مدرنیته شد.
فرشته
تا اواخر قرن نوزدهم تصاویری زیبا با تمایزات بارز جنسیتی بین زن و مرد پدید آمد که همراه بود با مفهومی از عشق که دگرجنسخواهی را طبیعی میپنداشت.
چگونه چنین تغییر فرهنگیِ بزرگی روی داد؟ عامل نخست از نظر من این است که در قرن نوزدهم ایرانیان از این نکته آگاه شدند که کردارهای جنسی و عشق مرد بالغ به اَمرد که در ایران متداول بود، از دید اروپاییان رذیله اخلاقی محسوب میشود. هنگامی که «نگاه خیره دیگری» عرصه میل را نشانه گرفت، مردان ایرانی که با اروپاییان در داخل یا خارج از ایران تعامل داشتند، نسبت به اینکه امیالشان زیر نگاه موشکافانه دیگران قرار گرفته است، بهشدت حساس شدند.
فرشته
عقبمانده دانستن حجاب، بیانی از عقبمانده دانستن روابط اجتماعی میان همجنسان و احساسات همجنسدوستانه شد.
فرشته
همجنسدوستی و کردار بین همجنسان بهتدریج در قرن نوزدهم نشانهای از عقبافتادگی ایران تلقی شد. هنجارسازی دگرجنسخواهی در رابطهٔ جنسی و اروس بدل به شرط «تحقق مدرنیته» شد؛ طرحی که مستلزم دگرجنسخواهانه کردن روابط اجتماعی در فضاهای عمومی و صورتبندی دوباره خانواده بود.
فرشته
من نیز همچون تاریخنگاران معاصر دوران مدرنتیه در ایران، فرض کرده بودم عمدهترین تفاوت فرهنگی ایران با اروپا، روابط اجتماعی میان زنان و مردانِ اروپایی و حضور زنان اروپایی در فضاهای عمومی است. درنهایت به این نتیجه رسیدم که خود این فرضیه، پیشاپیش برآمده از هنجارسازی دگرجنسخواهی و زنانهکردن زیبایی قرار دارد.
فرشته
هنگامی که به تبارشناسی مفاهیم عشق و وطن در قرن نوزدهم دقت کردم، به «آشفتگی جنسی» برخوردم. وطن به لحاظ ارتباط دو سویه آشکارش با زمین و زهدان، تباری زنانه داشت. در اواخر قرن نوزدهم، عشق به وطن در نوشتههای مردان ملیگرا، عشق دگرجنسدوستانه مردان ایرانی به وطنی زنانه بود، ولی در گذشته این عشق به وطن، ریشه در عشق صوفیانه (عرفان اسلامی) داشت که عشقِ همجنسخواهانه مردان بود. چگونه مفهومی عمیقاً مرتبط با همجنسدوستی مردانه به مفهومی دگرجنسدوستانه مبدل شد؟ چگونه این تغییر جنسی رخ داد؟
فرشته
تا پیش از دهه اول قرن بیستم که زنان خواستند خواهران ملت در نظر گرفته شوند، معنای ملت بیشتر با اخوت همردیف بود و وطن به زن، معشوق و مادر تعبیر و تفسیر میشد. مفهوم ناموس نیز در ارتباطی تنگاتنگ با مردانگی ملت و زنانگی وطن قرار داشت.
فرشته
حجم
۳۱۴٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۱۵۰ صفحه
حجم
۳۱۴٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۱۵۰ صفحه
قیمت:
۵,۲۵۰
۲,۶۲۵۵۰%
تومان