بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب زنان سیبیلو و مردان بی‌ریش | طاقچه
تصویر جلد کتاب زنان سیبیلو و مردان بی‌ریش

بریده‌هایی از کتاب زنان سیبیلو و مردان بی‌ریش

۳٫۵
(۸۷)
در منابع مکتوب، زیبایی زن و مرد به طور یکسانی وصف شده است. برای نمونه، رستم‌الحکما، مردان جوانی را که طهماسب میرزا (صفوی) به آن‌ها تمایل جنسی داشت، این‌چنین توصیف می‌کند: «امردان گل‌رخسار، سمن‌بر سروقد، نرگس‌چشم، کرشمه‌ساز، شکرلب و ساقیان لاله‌عذار ماهروی زهره‌جبین، هلال‌ابروی، چشم جادوی مشکین موی پرعشوه و ناز و بلورین‌غبغب در غایت عیش و کامرانی» (رستم‌الحکما، ۱۳۵۳: ۱۹۹). صفاتی که امروزه بیشتر تداعی‌کننده زیبایی زنانه است، در قرن نوزدهم به طور یکسان برای زنان و مردان به کار می‌رفت.
سیّد جواد
در سنت شعر فارسی، قالب شعری غزل، تبدیل به محبوب‌ترین قالب شعری جهت بیان همجنس‌دوستی مردان شد
سیّد جواد
مایه تأسف است که ایرانیان در این زمینه بدنام شده‌اند درحالی‌که به نظر می‌رسد در میان انگلیسی‌ها، به‌رغم قوانین سخت‌گیرانه‌شان علیه لواط، این کار رایج است
سیّد جواد
زنان سیبیلو و مردان بی‌ریش دو وجهِ به هم پیوسته دارد: نخست آگاهی یافتن از گذشتهٔ معاصر از خلال استخراج مواد و مصالح مدفون‌شده پشت لایه‌های تاریخ و دوم بازصورتبندی آن در پرتو علوم جدید. زنان سیبیلو به ما یادآور می‌شود گذشته هر بار در هیئتی نوشونده و در میان مناسباتی نوپدید خود را بر ما عیان می‌کند. بدین ترتیب کتاب نجم‌آبادی را باید همچون تکانه دید.
shokoufeh
در قرن نوزدهم ایرانیان از این نکته آگاه شدند که کردارهای جنسی و عشق مرد بالغ به اَمرد که در ایران متداول بود، از دید اروپاییان رذیله اخلاقی محسوب می‌شود. هنگامی که «نگاه خیره دیگری» عرصه میل را نشانه گرفت، مردان ایرانی که با اروپاییان در داخل یا خارج از ایران تعامل داشتند، نسبت به اینکه امیالشان زیر نگاه موشکافانه دیگران قرار گرفته است، به‌شدت حساس شدند
پرویز
ناموس از پیشینه مذهبی‌اش (ناموس اسلام) جدا و به شکل مسئله‌ای ملی (ناموس ایران) دوباره مفهوم‌سازیِ شد؛ همچون ملت که از اجتماعی دینی به اجتماعی ملی تغییر کرد. ناموس که دو ایده عصمت زن و یکپارچگی ملی را در خود مستتر داشت، در هر دو معنا تبدیل به چیزی همچون مایملک مرد شد که باید از آن محافظت می‌کرد. ناموس جنسی و ناموس ملی به‌شدت در یکدیگر تنیده شدند.
فرشته
نظر (و متعاقب آن عاشق شدن) معطوف به پسران نوجوان بود
سیّد جواد
انگلیس، دادمور کاتن، در دربار صفویه در سال‌های ۱۶۲۹-۱۶۲۷ مشاهدات خود را این‌گونه بیان می‌کند: «و اگرچه مردان چنان می‌نمایند که خود دوست ندارند برقصند، اما رقص نزد ایرانیان عملی بس پسندیده است. دختران و پسران سبکسر با نظم و نحوه تحسین‌آمیز می‌رقصند... به قدری در این کار خبره هستند که گویا تک‌تک اعضای بدن به تقلید از هم، نه در رقابت با هم، می‌کوشند تا بهترین حرکات را به نمایش بگذارند. دست و چشم و کمر همه در حرکت و چرخش، به سبکی که نظمِ آرامش‌بخش معماری یونان قدیم را یادآور است...
Havisht
ایرانیان، درصدد «توضیح» این امر برآمدند که کردارهایی مانند بوسیدن در ملأعام، در آغوش گرفتن و دست یکدیگر را گرفتن که اروپاییان به همجنس‌خواهی تعبیر می‌کردند، چیزی جز روابط اجتماعی میان همجنسان نیست. تلاش برای خارج کردن همجنس‌خواهی از دایره روابط اجتماعی میان همجنسان  کوشش فرهنگی‌ای که تا به امروز ادامه دارد  دو نیروی ظاهراً متناقض، ولی درواقع مؤثر بر یکدیگر را به جریان انداخت.
فرشید
بردگان ترکمن که در یورش سال ۱۱۹۱ قمری توسط حسینقلی‌خان قاجار به اسارت درآمدند، این‌گونه توصیف شدند: «و اسرا، آنچه از نسوان بودند، بر حسن شمایل بر دختران برتر، سیم‌بران خوش‌کمران، دلکش‌نظران و زیبامنظرانِ ختن طعنه‌زن و از مردان آنچه پسر بودند در چشم و زلف و خط و خدو و قد، فتنه نرگس، بلای سنبل و آشوب بنفشه و حسرت سمن و آفت سرو چمن و...»
penelope
آنچه طبیعی می‌پنداریم صرفاً در مقطعی از تاریخ «طبیعی‌سازی» شده است
امیرعباس قادری
بچه‌دار نشدن زنان به دلیل ترجیح جنسی شوهرانشان به امردان، آنان را در نزد عموم شرمسار می‌کرد. همچنین این موضوع برچسبِ موردپسند نبودن بر زنان می‌زد. همسران مردان امردخواه، مناسک مختلفی به‌جا می‌آوردند تا شوهرانشان را به رابطه جنسی ترغیب کنند و باردار شوند. یکی از این مناسک «گره گشودن شلوار» نامیده می‌شد که به وسیله گزارش‌های شاردن و مردم‌نگاری‌های مدرن در سطح ملی و بین‌المللی شناخته شده است.
penelope
در قابوس‌نامه، از ادبیات کلاسیک قرن پنجم قمری با موضوع پند و اندرز آمده است: حاکمی هفتادساله از گرفتار شدن در عشق غلامی تازه‌خریداری‌شده، بیمناک گشته بود. او به وزیرش دستور داد برده را آزاد کند اما تا رویش کامل ریش در خانه نگهش دارد
سیّد جواد
فتاح‌خان گرمرودی که در سال ۱۸۳۸ به اروپا سفر کرده بود، می‌نویسد: «با این همه احوال خراب و اوضاع ناصواب، برخی کتاب‌ها که در قدح و توبیخ اهل ایران نوشته‌اند، بخصوصه فرزه انگلیسی، هرزگی نموده در این خصوص بسیار افراط کرده است. ازجمله فقرات آن این است که اهل ایران میل مفرط به پسران امرد خوشگل دارند و بعضی با آن‌ها مرتکب امر شنیع می‌شوند. بلی، در میان کل ملل عالم بعضی از جُهّال بسبب غلبه نفس امّاره و اغوای شیاطین، مرتکب پاره اعمال ناشایست می‌شوند. لکن اهل فرنگستان که به تمامی اوصاف ذمیمه، بخصوص به این کردار زشت، موصوف و معروف هستند و امردخانه‌ها مثل قحبه‌خانه‌ها قرار داده‌اند که همه اوقات به آنجا رفته، پول می‌دهند و مرتکب این عمل قبیح می‌شوند، دور از انصاف است که با این همه اتّصاف به این عمل ناصواب، اهل ایران را خطاب و عتاب نموده این صفت را به ایشان نسبت بدهند و در کتاب‌ها بنویسند».
فرشید
تا پیش از دهه اول قرن بیستم که زنان خواستند خواهران ملت در نظر گرفته شوند، معنای ملت بیشتر با اخوت هم‌ردیف بود و وطن به زن، معشوق و مادر تعبیر و تفسیر می‌شد. مفهوم ناموس نیز در ارتباطی تنگاتنگ با مردانگی ملت و زنانگی وطن قرار داشت. ناموس از پیشینه مذهبی‌اش (ناموس اسلام) جدا و به شکل مسئله‌ای ملی (ناموس ایران) دوباره مفهوم‌سازیِ شد؛ همچون ملت که از اجتماعی دینی به اجتماعی ملی تغییر کرد. ناموس که دو ایده عصمت زن و یکپارچگی ملی را در خود مستتر داشت، در هر دو معنا تبدیل به چیزی همچون مایملک مرد شد که باید از آن محافظت می‌کرد. ناموس جنسی و ناموس ملی به‌شدت در یکدیگر تنیده شدند.
فرشید
میرزا محمود (۱۳۶۲: ۵۴۳) مطلب طنزی دارد درباره شاعر نابینایی به نام منعم که امردان را از فاصله صدقدمی تشخیص می‌داد. هنگامی که از او پرسیدند چگونه چنین چیزی ممکن است، شاعر پاسخ داد، درخشندگی‌ای که از چهره پسران جوان ساطع می‌شود از دیوارهای نابینایی عبور می‌کند.
penelope
تصور از زیبایی در اوایل دوران قاجاریه در ایران (۱۳۰۴-۱۱۷۴ شمسی) عمدتاً فارغ از وجوه جنسیتی بود؛ به عبارت دیگر، زنان و مردان زیبا، با ویژگی‌های بسیار مشابهی از نظر بدنی و چهره به تصویر درمی‌آمدند. گاهی تنها وجه تمایز مرد از زن در بازنمایی‌های تصویری، شیوه پوشش سر در آن‌ها است.
سیّد جواد
گذشته هر بار در هیئتی نوشونده و در میان مناسباتی نوپدید خود را بر ما عیان می‌کند
پرویز
استفن ماری فصلی از کتابش را که درباره الگوهای همجنس‌خواهی مردانه در جوامع مسلمان است این‌گونه به پایان می‌رساند: «جداسازی و کنترل شدید زنان، منجر به پذیرش ضمنی رابطه جنسی با مردان جوان و یا مردان زن‌صفتِ در دسترس شد؛ این مسئله در جوامع مسلمان با ذکاوت تمام چه در گذشته و چه در حال نادیده گرفته شده است.» (Murray and Roscoe, ۱۹۹۷: ۴۲). ماری پیش‌تر در همین فصل از کتاب، به مردان جوانی اشاره می‌کند که مایل هستند با «تلاش برای حفظ جاذبه‌های زنانه  مردانه» یا «تقلید کردن از ظاهر زنانه» ابژه مردان مسن‌تر واقع شوند (۲۱).
sajii
هنگامی که دختر از راز شیخ آگاه می‌شود، نقش معشوقی جوان، مغرور و ظالم را بازی می‌کند: گفت دختر گر تو هستی مرد کار چار کارت کرد باید اختیار سجده کن پیش بت و قرآن بسوز خمر نوش و دیده را ایمان بدوز شیخ گفت خمر کردم اختیار با سهٔ دیگر ندارم هیچ کار بر جمالت خمر یارم خورد من و آن سهٔ دیگر نیارم کرد من ولی شیخ در حالت شور و شعف، مست شراب انگور و شراب عشق دختر بود: شیخ عاشق‌گشته کار افتاده بود دل ز غفلت بر قضا بنهاده بود این زمان که عاشق زار است و مست هم ز پا افتاده هم رفته ز دست گر به هشیاری نگشتم بت‌پرست پیش بت مصحف بسوزم مست مست
سیّد جواد

حجم

۳۱۴٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۱۵۰ صفحه

حجم

۳۱۴٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۱۵۰ صفحه

قیمت:
۵,۲۵۰
۲,۶۲۵
۵۰%
تومان
صفحه قبل
۱
۲
...
۸صفحه بعد