بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب از ماست که بر ماست؛ نقدی بر رفتارهای اجتماعی ما ایرانیان | صفحه ۳ | طاقچه
تصویر جلد کتاب از ماست که بر ماست؛ نقدی بر رفتارهای اجتماعی ما ایرانیان

بریده‌هایی از کتاب از ماست که بر ماست؛ نقدی بر رفتارهای اجتماعی ما ایرانیان

انتشارات:نشر تيسا
امتیاز:
۲.۵از ۸ رأی
۲٫۵
(۸)
یکی از این معیارها که از جایگاهی رفیع و محبوبیتی انکارناپذیر در میان اکثریت قریب به اتفاق ما «ایرانیان» برخوردار بوده و به‌شدت طرف‌توجه و موردعلاقه است، بحث شیرین گله، شکایت، اعتراض و انتقاد از شرایط امروز، دیروز و حتی فردای جامعه‌مان، آن هم به صورت ممتد و بلاانقطاع و نیز بدون توجه به تخصص، حرفه، دانش، معلومات و جایگاهمان است.
کاربر ۲۰۹۹۷۵۹
در هر جامعه و در میان هر ملتی با توجه به تاریخ، فرهنگ، عقاید و آداب و سنن مختص به آن می‌توان ملاک‌ها و معیارهایی برای تعیین میزان تشخّص، سطح تفکر و تعقل، اصالت و روشنفکری افراد و اقشار مختلف جامعه یافت.
کاربر ۲۰۹۹۷۵۹
افرادی متشخص، موفق، باعث افتخار جامعۀ ایرانی، خیام و ابن‌سینا و فارابی زمان، قطب عالم امکان و آچار فرانسۀ دوران می‌دانیم و می‌نامیم.
کاربر ۲۰۹۹۷۵۹
نایی مربوطه نبوده و تلاش، ممارست و پشتکار نیز لازمۀ پیشرفت و جشن‌گرفتن موفقیت‌های احتمالی در هر امر و موضوع است
کاربر ۲۰۹۹۷۵۹
واقعیت این است که «هرکسی را بهر کاری ساخته‌اند» و بس! هر فردی ولو قهرمان و با هر درجه از هوش و دانش و استعداد و تجربه، تنها می‌تواند در زمینه، رشته و موضوعاتی خاص، محدود و منحصربه‌فرد که البته تخصص و دانشش را دارد، اظهارنظر کرده و در همان دایرۀ محدود حرکت کند و به اصطلاح در زمین بازی خویش پا به توپ شود؛ نه او (ایشان) حق تخطی از این محدوده را دارد و نه ما به‌عنوان دوستدار و هواخواه مجاز به تحریک، تشویق و ترغیب وی (ایشان) برای گذر از خطوط ممنوعه هستیم.
کاربر ۲۰۹۹۷۵۹
ما «ایرانیان» به راحتی آب‌خوردن قهرمان‌های زنده و معاصرمان را به زیر اخیه برده و با نهایت قسی‌القلبی سر از تن‌هایشان جدا می‌کنیم، زنده زنده می‌سوزانیمِشان و خاکسترشان را به باد می‌سپاریم، یکه و تنها در قفس جانوران وحشی رهایشان می‌کنیم تا خوراکی برای وحوش شوند، به دارشان می‌آویزیم، پوست از تن و بدن‌هایشان می‌کَنیم، به فلک می‌بندیمِشان و... .
کاربر ۲۰۹۹۷۵۹
ما «ایرانیان» به شخص علاقه‌مندیم؛ نه به شخصیت (دانش، تخصص، سابقه، تجربه، معلومات و چرندیاتی از این دست!).
کاربر ۲۰۹۹۷۵۹
چند بیت (آب‌دوغ‌خیاری) سروده و تحویل مخاطبان بی‌شمار خویش می‌دهد و طبیعتاً مورد استقبال فراوان قرار می‌گیرد. به‌تازگی ناشری معتبر نیز درصدد چاپ اشعار و سروده‌های او از جوانی تا به امروز برآمده است.
کاربر ۲۰۹۹۷۵۹
ما «ایرانیان» از این قهرمان‌های زنده و معاصرمان که ریشه‌شان در همین آب و خاک است و از همین هوایی که ما تنفس می‌کنیم نفس می‌کشند، انتظار معجزه داریم. توقع داریم تا در چشم‌برهم‌زدنی هر آنچه نمی‌خواهیم و دوستش نداریم، تبدیل کنند به آنچه می‌خواهیم و دوستش داریم. باید کاری کنند کارستان؛ زیرا ایشان را «همه‌فن‌حریف» فرض کرده‌ایم و فرض کرده‌ایم که توانایی‌هایشان بسیار بسیار بیشتر از آنی است که ما دیده، شنیده یا فهمیده‌ایم. اینان هر چه باشند، مانند ما زمینی و محدود نیستند، باید بتوانند، باید بشود، باید...
کاربر ۲۰۹۹۷۵۹
حالا دیگر تبدیل شده‌اند به قهرمانی ملی، به فردی فرازمینی و حتی الهه‌ای قابل‌پرستش! ایشان را می‌پرستیم، ناز و نوازششان می‌دهیم،‌ تر و خشکشان می‌کنیم، الگو و اسوۀ کار و زندگی و رفتارهایمان
کاربر ۲۰۹۹۷۵۹
این قهرمانان ملی و میهنی خویش را تا عرش اعلاء بالا می‌بریم، تا آسمان هفتم، تا اوجِ قلۀ موفقیت و حماسه و تلاش و انسانیت و خرد. آن‌قدر بالا که دیگر برایمان غیرقابل‌دسترس و نایافتنی می‌شوند
کاربر ۲۰۹۹۷۵۹
۱. ما چگونه ما شدیم؟ (صادق زیباکلام) ۲. جامعه‌شناسی نخبه‌کُشی (علی رضاقلی) ۳. چرا عقب‌مانده‌ایم؟ (علی‌محمد ایزدی) ۴. خلقیات ما ایرانیان (محمدعلی جمال‌زاده) ۵. جامعه‌شناسی خودمانی (حسن نراقی) «خیرالکلام ما قلّ و دلّ»
کاربر ۲۰۹۹۷۵۹
آنچه پیش از علاج یک بیماری برای شخصِ بیمار اهمیت دارد، تشخیص «وجودِ» خودِ بیماری است؛ نه نوع آن و روش درمانش. مادامی‌که شخص از وجود بیماری در وجودش بی‌اطلاع و ناآگاه باشد، چگونه می‌توان مراجعه به پزشک و دریافت نسخه‌ای شفابخش برای بهبود بیماری را از او انتظار داشت؟! نگارنده خود به‌مثابۀ یک بیمار است که زودتر (یا شاید بی‌پرواتر) از بقیۀ مبتلایان به بیماری مشابه و مذکور در جامعه، به این امر واقف شده و درصدد درمانش به دست اهل فن برآمده است.
کاربر ۲۰۹۹۷۵۹
در اینکه حاکمیت‌ها و قدرت‌های موجود سهم و تأثیر فراوانی در بهبود یا احیاناً وخامت اوضاع و شرایط جامعه داشته و دارند، هیچ شک و تردیدی وجود ندارد؛ اما نکتۀ اصلی اینجاست که اولاً همین افراد و اشخاصی که بر جایگاه‌های مختلف و متنوع حکومتی تکیه زده و به‌عنوان مقام و مسئول، سهم و کارکردی در ادارۀ مسائل ریز و کلان مملکتی دارند، خود از بطن همین جامعه ظهور، رشد و ترقی کرده و مجال تأثیرگذاری و حکومت‌داری یافته‌اند. دوم اینکه اصولاً حاکمیت و ملت در یک جامعه (علی‌الخصوص در دنیای کنونی) همواره بر یکدیگر تأثیر می‌گذارند و رابطه‌شان دوطرفه و دوسویه است؛ پس بررسی و شناخت یکی از این دو مفهوم (حاکمیت- ملت) می‌تواند کلید شناخت دیگری تلقی شود.
کاربر ۲۰۹۹۷۵۹
مسلماً نگارنده نیز مانند خیل عظیمی از ظاهرسازانِ سوءاستفاده‌گر می‌توانست به‌راحتی آب‌خوردن، چشم بر حقایق موجود ببندد و با به‌کاربردن عبارات و اصطلاحات پرطمطراق و آن‌چنانی، ملت ایران را بری از هرگونه خطا، اشتباه، کمبود، کاستی و ایراد بداند و تمامی کاسه‌کوزه‌ها را بر سر حاکمیت‌ها و قدرت‌های موجود، استعمار و استثمار قدرت‌های بیگانه در طول تاریخ، هجوم اقوام و قبایل وحشی و نیمه‌وحشی در طی اعصار مختلف، استکبار جهانی و نیز موارد مختلفی از این دست بشکند و با گرفتن ژستی روشنفکرمآبانه و خودعالم‌انگار، جایگاه ایران و ایرانی را در مرکز عالم هستی قلمداد کند
کاربر ۲۰۹۹۷۵۹
یکم) هدف نگارندۀ بی‌مقدار از نگارش و تحریر این اثر مسلماً نه اظهار فضل است و نه ابراز وجود، نه ایستادن در مقابل افکار عمومی و نه خدای‌ناکرده، اهانت به ساحت مقدس و محترم ایران و ایرانی؛ بلکه تنها و تنها ایفای نقشِ آیینگی است که گفته‌اند: «المؤمن مرآت المؤمن» و چه عزت و افتخاری والاتر و بالاتر از مرآتِ هم‌میهنان و «ایرانیان» شدن.
کاربر ۲۰۹۹۷۵۹
تقدیم به آن‌هایی که ندیدن، ندانستن و (احیاناً) نفهمیدن‌هایشان سهوی است! و برای سید جمال‌الدین اسدآبادی که گفته بود: «به غرب رفتم. مسلمانی ندیدم؛ اما اسلام را در میان ایشان یافتم! آنگاه به شرق بازآمدم و در میان خیل مسلمانان، نشانی از اسلام نیافتم!» و مقصودش از اسلام، روح اسلام بود و مرادش از مسلمانی، ظاهر آن؛ دریغ که عده‌ای این نفهمیده‌اند و مدام لعنش می‌کنند!
کاربر ۲۰۹۹۷۵۹
ایرانی هیچ‌گاه خود را نمی‌بازد و پا پس نمی‌کشد. در اوج غرور و منیّت نه‌تنها اشتباهش را نمی‌پذیرد، به‌خاطر اشتباه مذکور هیچ‌گاه عذرخواهی نمی‌کند و درصدد جبران اشتباهش برنمی‌آید، بلکه در کمال خونسردی به توجیه عمل و رفتار خویش می‌پردازد. آنگاه حتی این احتمال وجود دارد که جایگاه شاکی و متشاکی، مجرم و بی‌گناه، ظالم و مظلوم تغییر کند.
راحله
اصلاً ایرانی معیار تشخّص، برتری، اصالت و روشنفکری را در همین نالیدن‌های گاه‌وبی‌گاه، وقت و بی‌وقت، بجا و بیجا، درست و نادرست، در خلوت و جلوت، در عیان و نهان، آشکار و پنهان، با خود و دیگران، از خود و دیگران، هر دم و هر آن، هر جا و هر کجا و تحت هر شرایطی می‌داند و تلاش می‌کند تا خود را بدین صفات متصف کند یا بنمایاند.
راحله
ایرانی در همه حال عاشق و شیفتۀ ناله و نالیدن است: از هر چه ببیند و بشنود و بداند، از هر چه سر راهش باشد و مقابل دیدگانش، از هر چه احساسش کند، درکش کند و بفهمدش، از هر چه دم‌دستش باشد، اصلاً از هر چه بتواند!
راحله

حجم

۱۳۰٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۱۵۹ صفحه

حجم

۱۳۰٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۱۵۹ صفحه

قیمت:
۵,۵۰۰
تومان
صفحه قبل۱۲
۳
صفحه بعد