بریدههایی از کتاب تائوی پو
۳٫۶
(۸)
سرکه مزۀ دلپذیری ندارد، ولی یک تائوئیست با سعی در همنوایی کردن با شرایط زندگی، چیزی را که دیگران منفی میخوانند از پدیدهای منفی به پدیدهای مثبت تبدیل میکند. بر اساس درک تائوئیست، ترشی و تلخی برآمده از دخالت بیجا و ناسپاسی ذهن بشری است. زندگی به خودیخود، وقتیکه درست فهمیده شده و به طریقی که باید، بهکار گرفته شود بسیار شیرین است.
شهرام صفاری زاده
قورباغهای که در ته چاه زندگی میکند هرگز نمیتواند تصویری از اقیانوس در ذهنش داشته و به همانگونه حشرهای تابستانی هم نمیتواند هیچ درکی از یخ داشته باشد؛ بنابراین یک دانشپژوه چگونه میتواند درکی از تائوئیسم داشته باشد؟ او با محفوظات و دانش خود، خویشتن را در قفس قرار داده است.
شهرام صفاری زاده
هنگامیکه به حاشیۀ جنگل رسیده بود جریان آب، بیشتروبیشتر شده و جوی آب تقریباً به رودخانهای بدل شده بود. این رشدکردن و بزرگشدن باعث شده بود که دیگر آن جهشها و بههرطرف رفتنهای آغازین را نداشته باشد، بلکه با آرامش در بستر خود حرکت کند؛ چراکه اکنون او میدانست که به چه سمتوسویی جریان دارد و با خودش میگفت: «روزی، به آنجاییکه باید برسیم خواهیم رسید».
شهرام صفاری زاده
این مطلب به این صورت است: ”تائو انجام نمیدهد، اما هیچچیز انجام نشده نیست“».
پو گفت: «این بهنظر شکل یه معما است».
ـ «این گفته به معنای این است که تائو سعی در تبلور ذهنیت خود در روند طبیعی پدیدهها ندارد و اجازه میدهد که آنها در جهت طبیعی خود پیش روند که نتایجی طبیعی داشته باشند؛ بنابراین هر چیزی که احتیاج به تحققیافتن داشته باشد انجام میشود».
پو گفت: «متوجه شدم».
«در زبان چینی، به این اصل واِی ووُ واِی گفته میشود؛ یعنی «انجامدادن بدونانجامدادن». از کلمه واِی ووُ واِی کلمه دیگری هم میآید بهنام تزو جَن یعنی «بهخودی خود» و به این معنا است که مسائل با آهنگ خود و بهصورت خودکار اتفاق میافتند».
شهرام صفاری زاده
در شیوۀ برخورد هنرهای رزمی تای ـ چی ـ چوان (un) دید، که ایدۀ پایهای آن فرسایش رقیب، از راه انحراف انرژی منفی او از خود و یا برگرداندن آن به خود رقیب؛ برای تضعیف یا برهمزدن تعادل و حالت دفاعی او میباشد. در این راه هیچگاه نیرو را با نیرو پاسخ نمیدهند بلکه با جذبکردن آن جواب داده میشود.
شهرام صفاری زاده
امپراتور برای یکی از ملاقاتها به جایی میرفت؛ اما هنگامی که به آنجا رسید، هیچکس در آنجا نبود. امپراتور به میان این تالار ملاقات بزرگ رفت که کاملاً خالی بود، برای لحظهای ساکت ایستاد، سپس به این فضای تهی، تعظیم کرد. او بهسمت مشاوران خود برگشت، با لبخندی به لب به آنها گفت: «باید بیشتر از این قرار ملاقاتها داشته باشیم. مدت زیادی است که من به این اندازه از وقتم لذت نبرده بودم».
شهرام صفاری زاده
لائو ـ تسه در فصل ۴۸ ام تائو ته چینگ نوشت: «برای کسب دانش، هرروز چیزهایی اضافه کن، برای کسب حکمت و خرد هرروز چیزهایی را کم کن». چوانگ ـ تسه به روش خودش این اصل را اینگونه توصیف کرده است:
شهرام صفاری زاده
ینهوی گفت: «من دارم یاد میگیرم».
استادش از او پرسید: «چگونه»؟
او پاسخ داد: «من قوانین محق بودن و سطوح مختلف خیرخواهی را فراموش کردم».
استادش گفت: «بسیار خوب است. اما میشود که بهتر از این باشد».
چند روز بعد، ینهوی دوباره گفت: «دارم پیشرفت میکنم».
استاد پرسید: «چگونه»؟
او پاسخ داد: «من تشریفات و موسیقی را هم فراموش کردم».
استاد گفت: «بهتر است؛ اما هنوز کامل نیست».
مدتی بعد ینهوی به استادش گفت: «اکنون من مینشینم و همهچیز را فراموش میکنم».
استاد وحشتزده او را نگاه کرد و پرسید: «منظورت چیست که همهچیز را فراموش میکنی»؟
ینهوی در پاسخ گفت: «من خودم را و حواسم را از یاد میبرم و تمام ظواهر و دانش را از خودم دور میکنم و درحالیکه به هیچ میرسم خودم را با جاری بودن همهچیز درهم میآمیزم».
استاد تعظیمی کرده و گفت: «تو از تمام محدودیتهای زمانی و دانش بالاتر رفتهای و آنها را پشت سر گذاشتهای. من بسیار از تو عقبتر هستم. تو «راه» را یافتهای».
شهرام صفاری زاده
هنگامی که تائو ته چینگ و دیگر کتابها چیزهایی ازایندست ذکر میکنند مانند: «بازگشت به مبداء؛ دوباره به بچگی بازگشتن»، این مفهومی است که سعی دارند آن را بیان کنند. چرا انسانهایی که به خردمندی درونی رسیدهاند، شاد و سبک همچون کودکی بهنظر میرسند؟ چرا گاهی اوقات حتی مانند کودکان حرف میزنند؟ برای اینکه همانگونه هستند. این افراد، بچگانی هستند که به آگاهی رسیدهاند. ذهن آنان از تمام خرده یادگرفتهها خالی شده و از معرفت و خردِ هیچ بزرگ، راه جهان، پر شده است.
شهرام صفاری زاده
هنگامی که تائو ته چینگ و دیگر کتابها چیزهایی ازایندست ذکر میکنند مانند: «بازگشت به مبداء؛ دوباره به بچگی بازگشتن»، این مفهومی است که سعی دارند آن را بیان کنند. چرا انسانهایی که به خردمندی درونی رسیدهاند، شاد و سبک همچون کودکی بهنظر میرسند؟ چرا گاهی اوقات حتی مانند کودکان حرف میزنند؟ برای اینکه همانگونه هستند. این افراد، بچگانی هستند که به آگاهی رسیدهاند. ذهن آنان از تمام خرده یادگرفتهها خالی شده و از معرفت و خردِ هیچ بزرگ، راه جهان، پر شده است.
شهرام صفاری زاده
برای دانستن «راه»،
ما راه را میپیماییم؛
بهطریق راه انجام میدهیم؛
آنطوریکه انجام میدهیم؛
آنچهراکه انجام میدهیم.
همه، آنجا روبهروی تو است،
اما اگر زیاد برای دیدن تلاش کنی،
تنها گیج خواهی شد.
*
من من هستم،
و تو، تو؛
همانطور که میبینی؛
اما هنگامی که انجام میدهی؛
تنها چیزهایی را که تو میتوانی انجام دهی،
راه را پیدا خواهی کرد،
و راه تو را دنبال خواهد کرد.
شهرام صفاری زاده
یک تائوئیست بسیار قدیمی گفته است: «یک مسافرت هزار کیلومتری با برداشتن اولین قدم شروع میشود».
Baseer Koushan
حجم
۹۶٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۱۳۴ صفحه
حجم
۹۶٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۱۳۴ صفحه
قیمت:
۴,۶۰۰
تومان