بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب استاد و خدمتکار | صفحه ۲ | طاقچه
کتاب استاد و خدمتکار اثر یوکو اوگاوا

بریده‌هایی از کتاب استاد و خدمتکار

نویسنده:یوکو اوگاوا
انتشارات:انتشارات نگاه
امتیاز:
۴.۲از ۱۱۸ رأی
۴٫۲
(۱۱۸)
یک روز غروب گفت «تو باید بیشتر غذا بخوری. وظیفه‌ی‌یک بچه این است که رشد کند.» روت گفت «توی کلاس.. من قدکوتاه‌ترین بچه‌ام.» «نگذار این موضوع اذیتت کند. تو در حال ذخیره‌ی ‌انرژی هستی، خیلی زود جهشی در رشدت خواهی داشت. یکی از این روزها، حس می‌‌کنی استخوان‌هایت دارند کش می‌‌آیند و رشد می‌‌کنند.»
Dexter
«نظم و ترتیب ریاضی زیباست دقیقاً به این علت که هیچ تاثیری در دنیای واقعی ندارند. شناختن اعداد اول نه زندگی را آسان‌تر می‌کند و نه ‌کسی را ثروتمند. البته بسیاری از کشفیات ریاضی کاربردهای عملی دارند، حالا هر چه‌قدر هم که پیچیده به نظر بیایند. پژوهش درباره‌ی‌بیضی‌ها شناسایی مدار سیارات را ممکن ساخت، و انیشتن با استفاده از هندسه‌ی‌غیراقلیدسی شکل عالم را توصیف کرد.
کاربر ۳۷۷۹۸۰۷
اعتقاد داشت سؤال‌های بچه‌ها خیلی بیشتر از سؤال‌های یک آدم بزرگ اهمیت دارد. سؤال‌های هوشمندانه را به جواب‌های هوشمندانه ترجیح می‌‌داد.
❦︎𝑭𝒂𝒓𝒏𝒂𝒛❦︎
نیازهای پسر من همیشه برای استاد که فقط به فکر حمایت از او بود در اولویت قرار داشت. مراقبت از پسر من برای استاد بزرگ‌ترین لذت بود و روت قدر توجهات استاد را می‌‌دانست. هیچ‌وقت بی‌اعتنا نبود یا این مهربانی‌ها را حق مسلم خودش نمی‌‌دانست، و اذعان داشت که باید کاملاً قدر آن‌ را دانست و به آن‌ احترام گذاشت. من فقط می‌‌توانستم از این پختگی روت تعجب کنم.
❦︎𝑭𝒂𝒓𝒏𝒂𝒛❦︎
غرور نبود که او را از کمک‌خواستن باز می‌داشت بلکه از این‌كه برای كسانی مثل ما كه در دنیای عادی زندگی می‌كردند بیش از حد لازم دردسر درست كند عمیقاً نفرت داشت.
❦︎𝑭𝒂𝒓𝒏𝒂𝒛❦︎
فقط با یک نگاه به استاد می‌‌توانستم بگویم که مسئله‌ی‌ جدید خیلی سخت است. به نظر می‌رسید از شدت تفکر در مرز انفجار است. در اتاق مطالعه پنهان می‌‌شد انگار به معنای واقعی کلمه به افکارش پناه می‌‌بَرد، و من تصور می‌کردم جسمش واقعاً ممکن است در تفکر محض تبخیر و ناپدید شود.
Dexter
همیشه از سؤال‌پرسیدن روت مشعوف می‌‌شد؛ و انگار اعتقاد داشت سؤال‌های بچه‌ها خیلی بیشتر از سؤال‌های یک آدم بزرگ اهمیت دارد. سؤال‌های هوشمندانه را به جواب‌های هوشمندانه ترجیح می‌‌داد.
Dexter
می‌‌توانستم به روش خودم همه‌چیز را در مورد آن اعداد و اشکال اسرارآمیز حس کنم ــ شور و حرارت را در اثر نوک مداد، بی‌صبری را در یک اشتباه خط‌خورده و تأکید را در عبارتی که با دو خط کلفت زیرش مشخص شده بود.
Dexter
استاد یک برچسب جدید از روی آن نوشت و برای خودش آرام خواند. «حافظه‌ی ‌من فقط هشتاد دقیقه دوام دارد.»
Dexter
استاد او را روی پشتش تا خانه بُرد و حالا که هوا تاریک بود روت از دیده‌شدن نگرانی کمتری داشت. شاید فقط ملاحظه‌ی‌استاد را می‌‌کرد. دلیلش هرچه بود، بدون اعتراض پرید بالا و با خوشحالی کولی گرفت. نقره‌ی‌نازک ماه، بالای ردیف درخت‌های چنار که زیر نور لامپ‌های خیابان می‌‌درخشیدند، آویزان بود. نسیم دل‌پذیری می‌‌وزید، شکم‌مان سیر بود، و دست روت خوب می‌‌شد. احساس رضایت زیادی داشتم. قدم‌هایم با قدم‌های استاد هم‌آهنگ شد، وکفش‌های تنیس روت با ریتم جلو عقب رفت.
Dexter

حجم

۲۳۰٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۳

تعداد صفحه‌ها

۲۰۸ صفحه

حجم

۲۳۰٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۳

تعداد صفحه‌ها

۲۰۸ صفحه

قیمت:
۹۵,۰۰۰
تومان