بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب بال‌های شکسته | طاقچه
تصویر جلد کتاب بال‌های شکسته

بریده‌هایی از کتاب بال‌های شکسته

۳٫۹
(۸)
عشق محدود تملک معشوق را می‌خواهد اما عشقِ نامحدود تنها در آرزوی خود عشق است.
sobhan redfild
«خدایا، به ما رحمت آور و بال‌های شکسته‌مان را سالم کن!»
sobhan redfild
زیبایی ذهن‌های ما را گیج می‌کند؛ نمی‌توانیم با کلمات بیانش کنیم؛ شعوری است که چشم‌های ما بر آن بسته است
sobhan redfild
این روزها ازدواج مضحکه‌ای است که ترتیب دادن آن بر عهده‌ی خانواده‌ی داماد است. در بیش‌تر کشورها، این مردان جوان‌اند که پیروز این تجارت‌اند و والدین مغلوب آن. زنان مثل کالایی‌اند که خریده می‌شوند و از این خانه به دیگری منتقل می‌شوند. در این لحظه، زیبایی عروس محو می‌شود و به تکه‌ای کهنه از اثاث منزل تبدیل می‌شود که سال‌ها در گوشه‌ای تاریک مانده باشد.
☆Nostalgia☆
می‌خواستم تسلایش دهم اما این من بودم که بدان محتاج‌تر بود.
sobhan redfild
یا شاید آن هنگام که نرد عشق می‌باختیم، سرنوشت خواب بود و بیدار که شد و ما را دید، تصمیم گرفت چنین مجازات‌مان کند؟
sobhan redfild
یک جام آدم را به خود نمی‌کشاند مگر از پسِ شیشه‌ی شفافش رنگِ شراب خودنمایی کند.
sobhan redfild
هیچ‌چیزی زیباتر از آن روزهای عشق و هیچ‌چیزی تلخ‌تر از شب‌های هراسناک غصه نیست.
sobhan redfild
آن جاهایی که در آن پیش‌تر سرودِ موج را سرخوشانه گوش می‌سپردم، تنها زوزه‌ی باد و غضبِ دریا که به پرتگاه می‌کوفت، به گوش می‌رسید.
sobhan redfild
عشق تنها آزادی در جهان است چرا که چنان مقامی روح را می‌بخشد که قوانینِ بشری و پدیده‌های طبیعی، هیچ‌یک، را قدرتِ آن نیست که جلوی حرکتِ عشق را بگیرند.
sobhan redfild
یادم است که می‌گفت: «شعرا و نویسندگان سخت بر آنند که ماهیت زنان را دریابند اما تا امروز که نتوانسته‌اند رموزِ پنهانی قلب‌شان را کشف کنند چون از پسِ حجاب جنسیت به آن‌ها می‌نگرند و چیزی نمی‌بینند جز امور بیرونی؛ آن‌ها از خلال شیشه‌ای از نفرت به زنان نگاه می‌کنند، شیشه‌ای که هر چیزی را بزرگ‌ می‌کند، برای همین است چیزی جز ضعف و تسلیم نمی‌بینند».
☆Nostalgia☆
پرنده نمی‌تواند با بال‌های شکسته‌اش پرواز کند.
sobhan redfild
شجاعت نشان دادن در مقابل موانع و مشکلات شرافتمندانه‌تر از خزیدن به دنیای آرامش درون است.
sobhan redfild
من در انزوا زندگی خواهم کرد، اما در دره‌ی مرگ تندیسِ عشق را می‌سازم و می‌پرستمش. عشق تنها تسلابخش قلب‌ها است و من آن را چونان شراب می‌نوشم و چونان رخت می‌پوشم.
sobhan redfild
یا چه‌طور است فکر کنیم عشق غریبه‌ای است که شب به دیدارمان می‌آید و روز ترک‌مان می‌کند؟ یا شاید این عشق را رویایی بدانیم که وقتی خواب بودیم، سراغ‌مان آمد و حالا که بیدار شدیم، رهایمان کرد؟
sobhan redfild

حجم

۶۱٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۸

تعداد صفحه‌ها

۱۲۱ صفحه

حجم

۶۱٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۸

تعداد صفحه‌ها

۱۲۱ صفحه

قیمت:
۶۰,۰۰۰
تومان
صفحه قبل
۱
صفحه بعد