لازم نیست یک مفسر فیلم، سازنده آن فیلم باشد زیرا تکرار میکنم ساحت شناخت از ساحت آفرینش متمایز است.
Fatemah Moshref
ارسطو در فن شعر هدف غایی نمایش را رسیدن به کاتارسیس میدانست. در مورد کاتارسیس سخن خواهیم گفت. اما در همین جا و در تأیید مطالب فوق متذکر شویم که ارسطو تراژدی را به عنوان یکی از اقسام شعرْ متضمن دو امر اصلی میدانست: اول، تحول؛ یعنی تغییر از حالتی به حالت ضد آن؛ همچون جریان ادیپ که وقتی فرستاده، راز تولد او را باز میگوید، ادیپ میفهمد که ناخواسته به زنای با مادر پرداخته است. این تحول است یعنی ادیپ با صرف این آگاهی از مقام یک بیگناه به ضد آن یعنی گناهکار تغییر شکل میدهد و دوم، تعرف؛ یعنی ظهور تغییری از جهل به سوی معرفت که نتیجهاش از دیدگاه ارسطو تغییر به عشق یا نفرت در میان اشخاصی است که تقدیرشان سعادت یا شقاوت بوده است. در اینجا قصد نداریم از تراژدی، کمدی یا حماسه در فن شعر ارسطو به تفصیل سخن بگوییم که پیرامون این معنا باید به کتاب او مراجعه نمود.
esrafil aslani
در فلسفه هنر قطعاً میبایست آشنا با موضوعی باشیم که قصد تفسیر آن را داریم اما ضرورت ندارد همان تخصص را همچون هنرمند آن رشته به کمال دارا باشیم.
Fatemah Moshref
هستند کسانی که معتقدند برای تحلیل فیلم الزاماً نباید کارگردان بود زیرا در این عرصه ابزاری به خدمت گرفته میشود که ماهیتاً متفاوت با ابزار به کار گرفته شده در خلق یک اثر هنری است.
Fatemah Moshref
از جمله مباحث کلیدی در فلسفه هنر، بحث و بررسی پیرامون ماهیت هنر است.
هانیه