نمیدانم ممکن است زمانی برسد که از اینکه هیچوقت خودم نبودهام ماتم بگیرم. مهم نیست که چقدر نقشم را خوب بازی کردم، پس حالا وقتش بود که پردهها پایین بیفتد و من برای ادای احترام به تماشاگران تعظیم کنم.
FerFerism
طبقۀ پائین متعلق به خانوادهای بود که مغازۀ مشروبفروشی شهر را اداره میکردند. آنها منحصراً تنها خانوادۀ آسیایی شهر بودند و بوی غذاهای پرادویه و تندشان همیشه محل را پر میکرد؛
سیّد جواد
دو نوجوانِ محلی جسدی را در انبار قدیمی اریکسون در روز شنبه ۱۲ آوریل ۲۰۰۸ ساعت ۱۶: ۳۰ پیدا کردند.
سیّد جواد
وقتی قیمت محصولات پائین میآید مغازههای اینجا دیگر پر از آدم نمیشود و مردم برای پرداخت وامهایشان به دردسر میافتند اما اینها چیزهایی عادی هستند.
سیّد جواد
هیچوقت دختری بهخاطر هیچچیز کشته نمیشود، حتی در کشورهایی که امنیت وجود ندارد هم برای مرگ باید دلیلی وجود داشته باشد.
سیّد جواد
مردهشورخانه ساعت سرش نمیشود.
سیّد جواد
خیلی از قاتلها احمقاند.
سیّد جواد
او کلانتر خوبی بود. اما من نمیتوانستم بیشتر از یک فنجان قهوه با او بخورم. تحملم همین اندازه بود. او برای هر چیز کوچکی به شدت شیون و زاری راه میانداخت و همیشه میخواست همهچیز را در مورد همۀ جرایم و اتفاقات بداند. گاهی اوقات با دیدنش به یاد سگهایی میافتادم که مدام دستت را لیس میزنند.
سیّد جواد
من کناری ایستادم تا مزاحم کار گروه تحقیق ـ که مثل مورچههایی که به پیکنیک میروند ـ نشوم.
سیّد جواد
ـ اگر به یک نقطۀ سفید از بدنش با انگشت فشار بدیم و پوست زیر انگشت قرمز بشه، نشون میده که کمتر از نیم روزه که مرده.
ـ بنابراین خون تا دوازده ساعت در بدن میمونه.
ـ اوهوم.
سیّد جواد