نقابها آنچه را در قلبها میگذرد، پنهان میکنند.
سیّد جواد
جن هم سر از کار نوجوانها درنمیآورد...
سیّد جواد
خیلی از خانمها خوردنیهای شکلاتدار را دوست دارند.
سیّد جواد
همیشه سکوت زودتر از کلمات قائله را ختم میکند.
سیّد جواد
باور کن، جنایتهای بزرگ و شیطانی همیشه توسط آدمهای عادی اتفاق میافته.
FerFerism
شاید این هم به دلیل تغییر حالتهای نوجوانی باشه. یه روز دنیا رو فتح میکنند و یه روز دنیا براشون به آخر میرسه.
FerFerism
هیچکس مرا نمیشناخت و حتی اگر میشناخت، آیا واقعاً به من اهمیت میداد؟ میدانستم برای کسی بجز خانوادهام مهم نیستم. هیچکس در این دنیا آنقدر عاشقم نبود که خود را برای پیدا کردن من به دردسر بیندازد، آن درهای لعنتی را باز کند و نامم را فریاد بزند. هیچکس از رفتن من در عذاب نبود. همه سرگرم کار خودشان بودند.
zeinab
«تو بدتر از من نیستی. شرایط تو باعث شده چنین باشی».
MisSSis
گفت همه هر روز خیانت میکنند، بعضیها با جسمشان، بعضیها با قلب و فکرشان. همچنین گفت که من بهتر از دیگران نیستم، درواقع همه از یک قماشیم؛ گرچه من به حرفش خندیدم. اما من نگران بودم که خودم از همه بدتر باشم
FerFerism
من داشتم به همسرم خیانت میکردم.
و سعی میکردم خیانتم را توجیه کنم. به خودم میگفتم، من حتی اچ. جی را ندیدهام. او فقط یک اسم اینترنتی است، یک انسان مجازی.
خودم را توجیه میکردم که مگر دلبستگی روزافزون من به او، با علاقهام به خرید یک پنتهاوس فرقی دارد؟
FerFerism