بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب به او می گفتند مرد | طاقچه
کتاب به او می گفتند مرد اثر جلال رضایی‌راد

بریده‌هایی از کتاب به او می گفتند مرد

نویسنده:المور لنارد
امتیاز:
۴.۳از ۷ رأی
۴٫۳
(۷)
(می‌بینید چطور یک خیال به خیال دیگری کشیده می‌شود؟
naeme
جان راسل به‌زبان آمد: «اگر شما چیزی برای خوردن نداشته باشید، چه‌کار می‌کنید؟» این نخستین باری بود که او بعد از ترک سوییت‌مری، به‌حرف آمد. صدایش آرام بود. ولی هنوز طعنهٔ تلخی در آن موج می‌زد. خانم فیور نگاهش را از دوشیزه مک‌لارن برداشت و به راسل چشم دوخت: «من اهمیتی نمی‌دهم به این‌که چقدر گرسنه باشم. قدر مسلم این‌ست که گوشت آن سگ‌های اردوگاه را نمی‌خورم.» جان راسل گفت: «پیش از آن‌که به‌خودتان مطمئن باشید، باید درد گرسنگی را که آن‌ها می‌کشند، تجربه کنید.»
naeme

حجم

۱۴۲٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۱۸۶ صفحه

حجم

۱۴۲٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۱۸۶ صفحه

قیمت:
۳۷,۵۰۰
۱۸,۷۵۰
۵۰%
تومان
صفحه قبل
۱
صفحه بعد