بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب گلها همه آفتابگردانند | صفحه ۳ | طاقچه
کتاب گلها همه آفتابگردانند اثر قیصر امین‌پور

بریده‌هایی از کتاب گلها همه آفتابگردانند

دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۴از ۴۷ رأی
۴٫۴
(۴۷)
در عبور روزهای آخر اسفند حس سبزی، حس سبزینه! مثل یک رفتار معمولی در آیینه!   عشق هم شاید اتفاقی ساده و عادی است!
Mithrandir
دوست داری بی‌محابا مهربان باشی تازه می‌فهمی مهربان بودن چه آسان است با تمام چیزها از سنگ تا انسان
Mithrandir
چنان گرم هذیان عشقم که آتش به جای عرق از تبم می‌تراود   زدل بر لبم تا دعایی برآید اجابت زهر یاربم می‌تراود   زدین ریا بی‌نیازم، بنازم به کفری که از مذهبم می‌تراود
آرام
یک دم آرام ندیدم دل خود را همه عمر بس که هر لحظه به صد حادثه آبستن بود
sama
آسمانی‌تر از آن بود که در خاک بمانَد
|ݐ.الف
ای غم، تو که هستی از کجا می‌آیی؟ هر دم به هوای دل ما می‌آیی   باز آی و قدم به روی چشمم بگذار چون اشک به چشمم آشنا می‌آیی!
i_ihash
ریشه‌های ما به آب شاخه‌های ما به آفتاب می رسد   ما دوباره سبز می‌شویم!
aryan
در میان این همه اگر تو چقدر بایدی!
|ݐ.الف
الهی به زیبایی سادگی! به والایی اوج افتادگی!   رهایم مکن جز به بند غمت، اسیرم مکن جز به آزادگی!
yas
من ای حس مبهم تو را دوست دارم   سلامی صمیمی‌تر از غم ندیدم به اندازه غم تو را دوست دارم
گنگ خواب دیده

حجم

۶۹٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۵

تعداد صفحه‌ها

۱۳۲ صفحه

حجم

۶۹٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۵

تعداد صفحه‌ها

۱۳۲ صفحه

قیمت:
۷۰,۰۰۰
۵۶,۰۰۰
۲۰%
تومان