بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب نظام اشیا | صفحه ۲ | طاقچه
تصویر جلد کتاب نظام اشیا

بریده‌هایی از کتاب نظام اشیا

نویسنده:ژان بودریار
انتشارات:نشر ثالث
دسته‌بندی:
امتیاز:
۳.۷از ۳۲ رأی
۳٫۷
(۳۲)
مالکیت به ابزار تعلق نمی‌گیرد، زیرا ابزار من را به جهان ارجاع می‌دهد، مالکیت همواره به شیئی تعلق می‌گیرد که از کارکرد خود جدا شده و به سوژه مرتبط شده باشد.
باران
چیزی که من با آن معنا پیدا می‌کنم، آن را تحت مالکیت خود می‌گیرم و موضوع علاقه و اشتیاق خود قرار می‌دهم.
باران
بعضی اشیا میانجی زمان حال و بعضی دیگر میانجی زمان گذشته هستند و ارزش اشیای اخیر مبتنی بر کمبود است.
باران
کنجکاوی برای یافتن اصل و منشأ باعث می‌شود تا در کنار اشیای کارکردی، یعنی نشانه‌های تسلط کنونی، اشیای اسطوره‌ای، یعنی نشانه‌های حاکمیت پیشین قرار گیرند، زیرا ما می‌خواهیم هم خودمان باشیم و هم از کسی به وجود آمده باشیم: جانشین پدرشدن و از پدر به وجود آمدن.
باران
اشیا به نوعی در ساماندهی محیط بر انسان تقدم می‌یابند و در نتیجه عنان رفتارهای انسانی را در اختیار می‌گیرند.
باران
اما آنچه ما امروزه در معماری داخلی مدرن مشاهده می‌کنیم، پایان این نظم مبتنی بر طبیعت است، یعنی کیفیت جدیدی از روابط و مسئولیت عینی از طریق گسست از صورت، ازمیان‌رفتن مرز صوری میان درون و بیرون و دیالکتیک پیچیدۀ فرد و ظواهر وابسته به او. هدف واقعی جامعه تکنیکی زیر سؤال بردن ایدۀ پیدایش، نادیده گرفتن منشأ، معنای از پیش معیّن شده و «جوهر»‌هایی است که اثاثیۀ خوب قدیمی نمادهای انضمامی آن‌ها بودند __این نوعی محاسبه و مفهوم‌بندی عملی براساس انتزاع کامل، و ایدۀ جهانی است که دیگر از پیش داده نشده، بلکه تولید شده است __ یعنی جهانی تحت سلطه، دستکاری شده، فهرست شده و کنترل شده و در یک کلام اکتسابی.
باران
انسان با آفرینش یا ساخت اشیا، از طریق تحمیل یک صورت یعنی فرهنگ، که به طبیعت جوهری دیگر می‌بخشد، خود را بر می‌سازد: این توالی جوهرها از دوره‌ای به دوره دیگر و از صورتی به ‌صورت دیگر طرح اصیل آفرینش را بنا می‌نهد: نوعی آفرینش خارج از رحم، با تمامی نمادهای شاعرانه و استعاری ملازم با آن.
باران
صورت مرز مطلق بین بیرون و درون است. صورت ظرفی ثابت است که جوهر در آن قرار دارد. بدین‌ترتیب، اشیا __ به‌ویژه اثاثیه __ خارج از کارکرد عملی خود، دارای کارکرد اساسی ظرف هستند که جا را برای تخیل باز می‌گذارد.
باران
بخشی از طبیعت در شیء وارد می‌شود، چنان که در بدن انسان چنین است: شیء اساساً انسان‌گونه است. در نتیجه، انسان به اشیای واقع در محیط به همان اندازۀ اندام‌های بدن خود (با حفظ تمام نسبت‌ها) نزدیک است و «تملک» شیء همواره بازیابی این جوهر از طریق الحاق دهانی و «شبیه‌سازی» است.
yalda
نشانه پیشرفت عینی شیء تکنیکی است: «مشکل تکنولوژیک واقعی همسویی کارکردها در یک واحد ساختاری است، نه جستجوی مصالحه میان مقتضیات متضاد. سرانجام، در این حرکت از انتزاع به انضمام، شیء تکنیکی به شکل نظامی منسجم و واحد درمی‌آید.»
12 12
اما «مادامی که شیء فقط در کارکردش آزاد باشد، انسان نیز به ‌طور متقابل فقط به‌ عنوان کاربر این اشیا آزاد است.» این خود پیشرفت دیگری است، اما لحظۀ تعیین‌کننده نیست. تختخواب، تختخواب و میز، میز است: مادامی که آن‌ها فقط در خدمت آن چیزی هستند که باید باشند، رابطه‌ای بینشان وجود ندارد. بدون رابطه، فضایی نیز وجود نخواهد داشت
ali73
اگر در گذشته انسان ریتم و آهنگ خود را بر اشیا تحمیل می‌کرد، اینک اشیا ریتم ناپیوستۀ خود را به انسان‌ها تحمیل می‌کنند، شیوه‌ای ناپیوسته و ناگهانی برای ظهور و نیز از رده خارج شدن و جانشین‌ یکدیگر شدن بی‌آن‌که قدیمی شده باشند. بدین‌ترتیب جایگاه یک تمدن با شیوۀ حضور و بهره‌مندی از اشیای روزمره تغییر پیدا می‌کند.
کاربر ۱۲۶۱۰۵۷
اشیا برای ما منزلت و پرستیژ به همراه می‌آورند یا عقده‌های روانی سرکوب‌شده‌مان را تسکین می‌دهند. در واقع، اشیا نمایانگر طبقه اجتماعی افراد و نیز جایگزینی برای فقدان و غیبت روابط عاطفی و احساسی در زندگی هستند
حسین
تا وقتی که شیئی اتوماتیک نشده است، مستعد اصلاح و گذار به یک مجموعۀ کارکردی وسیع‌تر است. اگر شیء اتوماتیک شود، خودکار می‌شود، اما درعین‌حال به آخر خط هم می‌رسد و منحصربه‌فرد می‌شود. بدین‌ترتیب اتوماتیسم مانند حصار یا حشوی کارکردی است که انسان را به سمت نوعی بی‌مسئولیتی منفعلانه سوق می‌دهد. اتوماتیسم رؤیای جهانی به خدمت گرفته شده و تکنیکی عملی است که به لحاظ صوری در خدمت بشریتی دچار سکون و رؤیاپرداز قرار دارد.
باران
«به ندرت حضور و اغلب غیبت شیء است که آن را معرفی می‌کند.»
باران
تمام ارزش‌های اکتسابی گرایش به این دارند که به ارزش‌های موروثی و مواهب انتقال یابند.
باران
نزد «توسعه‌نیافته‌ها»، تصویر پدر به‌ عنوان «قدرت» مورد نیاز است (در این مورد، قدرت استعماری). افراد متمدن و نوستالژیک به تصویر پدر به ‌عنوان «تولد و ارزش» نیاز دارند. در یک مورد اسطورۀ فرافکنی و در مورد دیگر اسطورۀ بازگشت به سوی خود مطرح است.
باران
شیء کارکردی گویای غیبت فرد است. واقعیت در بازگشت به سوی بُعد کاملی که فرد از آن‌جا حرکتش را شروع می‌کند ناکام می‌ماند. شیء کارکردی به نظر بسیار فقیر می‌آید زیرا قیمت، کیفیت و پرستیژ آن هرقدر باشد، همچنان جای تصویر پدر و مادر در آن خالی است. این شیء که به لحاظ کاربردی غنی و به لحاظ دلالت فقیر است، به زمان حال برمی‌گردد و در روزمرگی مستهلک می‌شود.
باران
تماس (با دست یا پا) و کنترل (با نگاه و گاه گوش دادن) جایگزین عمل گرفتن اشیا شده است که کل بدن را درگیر می‌ساخت. خلاصه این‌که فقط «اندام‌های انتهایی» انسان در محیط کارکردی مشارکت فعال دارند.
باران
در گذشته، نوعی گفتمان شاعرانه و تصوری از اشیای مجزا حاکم بود که در تناظر با یکدیگر قرار می‌گرفتند: امروزه، اشیا در تناظر با یکدیگر قرار نمی‌گیرند بلکه در ارتباط با یکدیگرند __ آن‌ها دیگر حضور مجزا ندارند بلکه در بهترین حالت از انسجام کلی برخوردارند که از ساده‌سازی آن‌ها در قالب عناصر رمزگان و محاسبۀ روابط آن‌ها حاصل می‌آید.
باران

حجم

۲۵۶٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۳

تعداد صفحه‌ها

۲۲۶ صفحه

حجم

۲۵۶٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۳

تعداد صفحه‌ها

۲۲۶ صفحه

قیمت:
۱۱۳,۰۰۰
تومان