بریدههایی از کتاب جستارهایی در باب عشق
۳٫۵
(۱۶۲)
هر نوع عشقی پيروزی اميد بر شناخت از خويشتن است. ما با اين اميد عاشق میشويم كه چيزهايی را كه در فرد ديگر نمیيابيم در خودمان به آن سراغ داريم، يعنی جبونی و بزدلیها، ضعف اراده، تنبلی، نابكاریها، سازشكاری و بلاهتها. فرد برگزيده را در دايرهای از عشق قرار میدهيم و تصميم میگيريم هر چه درون آن جای دارد عاری از عيوب و خطاست. كمالی را در معشوق جستجو میكنيم كه از درون خودمان نمیيابيم، و اميد داريم از طريق يگانگی و وحدت با معشوق (برخلاف شواهد برآمده از خودشناسیمان) باوری متزلزل را در نوع خودمان حفظ كنيم.
maryamn75
دوطرفه بودنِ عشقشان، لزومآ گواهی بر حقیر بودنِ معشوق نیست، بلکه شاهدی بر آن است که هر دویشان چقدر عزیز و محبوب یکدیگرند.
" یک تکه تنهایی "
وقتی دو نفر نتوانند اختلافاتشان را به شوخی تبدیل کنند، نشانهٔ این است که: آنها دیگر همدیگر را دوست ندارند (یا دست کم از میل به کوشش و تلاشی که نود درصد عشق را تشکیل میدهد دست کشیدهاند). شوخی دیوارهای رنجش ناشی از اختلاف بین آرمانهای ما و واقعیت را با پوششی نرم میپوشاند. در پشت هر شوخی هشداری بود دال بر وجود اختلاف و حتی یأس و نومیدی، اما اختلافی بود که چاشنی انفجارش خنثی شده بود ـ پس میشد بدون وقوع هیچ کشتاری از آن چشم پوشید.
shima mousavi
آدم باید وارد رابطهای مناسب با توقعات خودش بشود، یعنی، همانقدر پیش بره که طرف مقابلش پیش میره. در واقع یک رابطه متعادل ـ یعنی اینطور نباشه که یه طرف، دیگری رو فقط برای این بخواد که با او سرگرم بشه، اما دیگری به عنوان یک عشق واقعی به طرف مقابلش نگاه کنه. به نظر من هر چه زجر و ناراحتی است از همین جا سرچشمه میگیره.»
shima mousavi
خدا میداند باید چقدر از عمرمان گذشته باشد تا آدم مجاز باشد کسی را به عنوان عشق زندگیاش معرفی کند.
shima mousavi
«در عشق چیزی نیست مگر میلی افسارگسیختهٔ به آنچه که از ما میگریزد»
کاربر ۵۲۹۲۹۱۸
جذابترین افراد آنهایی نیستند که اجازه میدهند فورآ با آنها صمیمی شویم (خیلی زود از چشممان میافتند)، یا کسانی که هرگز اجازه نمیدهند لمسشان کنیم (خیلی زود فراموششان میکنیم)، بلکه کسانی هستند که میدانند به چه نحو و دقیقآ به چه میزانی ـ امید و ناامیدی را مدیریت کنند.
AmirHossein[AHS]
اگر عشق من به كلوئه الان جزئی از من را تشكيل میدهد، پس پايان قطعی عشقم به او به معنای چيزی كمتر از مرگِ بخشی از من نيست.
maryamn75
بيشتر مردم آشكارا ما را به پذيرفتن يك نقش مجبور نمیكنند، بلكه از طريق واكنشهايی كه در قبال ما بروز میدهند به ما القا میكنند تا اين نقشها را بپذيريم. در نتيجه ناخواسته مانع میشوند تا ورای آن قالب و چارچوبی پيش برويم كه برای ما در نظر گرفتهاند.
maryamn75
سرآغاز انقلابها به لحاظ روانشناختی خيلی به آغاز يك رابطه عاطفی شباهت دارد: پافشاری بر وحدت، حس قدرت مطلق، ميل به حذف رازها (به همراه هراس از مخالفت، كه خيلی زود به پارانويای عاشق و ايجاد نوعی پليس مخفی میانجامد).
Stvt
جذابترين افراد آنهايی نيستند كه اجازه میدهند فورآ با آنها صميمی شويم (خيلی زود نمكنشناس میشويم)، يا كسانی كه هرگز اجازه نمیدهند به آنها نزديك شويم (خيلی زود فراموششان كنيم)، بلكه كسانی هستند كه میدانند به چه نحو و دقيقآ به چه ميزانی ـ اميد و نوميدی را مديريت كنند.
Stvt
جورج اورول مینويسد: «در چهل سالگی هر كسی دارای چهرهای است كه سزاوار آن است»، اما كلوئه فقط بيست و چهار ساله بود ـ و حتی اگر بيش از اين سن داشت، به رغم باور خوشبينانه اورول در عدالت طبيعت، حقيقت اين است كه همانند پول يا فرصتهای ديگر زندگی، امكان ندارد تا چهرهای را كه سزاوارش هستيم داشته باشيم.
maryamn75
واژهها در يك زبان مبهمترين چيزها هستند، چون چيزهايی كه با فصاحت به آنها اشاره دارند به شدت فاقد معنای پايدار هستند. قطعآ مسافرانی هستند كه از سفر عالم عشق برگشته و سعی كردهاند آنچه را كه ديده بودند بيان كنند، اما عشق در نهايت امر، مثل يك پروانهی رنگارنگ كميابی است كه اغلب ديده میشود، ولی قطعآ هرگز به درستی شناسايی نمیشود.
maryamn75
اگر كسی نسبت به قابليت دوست داشته شدن خودش كاملا قانع نشده باشد، مواجه شدن با ابراز احساسات میتواند برای او مثل دريافت جايزهی افتخار برای كاری بزرگ باشد كه هيچ ارتباطی با ما ندارد. عشاق بداقبالی كه برای اين نوع افراد صبحانه درست میكنند بايد پيه اتهام متقابل اين چاپلوسان كذاب را بر تن خويش بمالند.
arash.f92
حمام يك فضايی بود پر از شگفتیهای جور واجور، پر از ظرفها، لوسيونها، و عطرها: معبدی برای جسم او، و من زائر خيس او.
maryamn75
آیا آن قدر مرا دوست داری که بتوانم در مقابلت ضعیف باشم؟ همه توانمندی را دوست دارند، اما آیا تو به خاطر کمبودهایم مرا دوست داری؟
کاربر ۲۶۷۲۸۱۱
ما با این امید عاشق میشویم که چیزهایی که در خود سراغ داریم را در فرد دیگر نبینیم، یعنی بزدلیها، ضعف اراده، تنبلی، نابکاریها، سازشکاری و بلاهتها. فرد برگزیده را در دایرهای از عشق قرار میدهیم و تصمیم میگیریم هر چه درون آن جای دارد عاری از عیب و خطاست. کمالی را در معشوق جستجو میکنیم که در درون خودمان نمییابیم، و امید داریم از طریق یگانگی و وحدت با معشوق (برخلاف شواهد برآمده از خودشناسیمان) باوری متزلزل را در نوع خودمان حفظ کنیم.
کاربر ۴۴۸۲۳۹۶
هر نوع عشقی پیروزی امید بر شناخت از خویشتن است. ما با این امید عاشق میشویم که چیزهایی که در خود سراغ داریم را در فرد دیگر نبینیم، یعنی بزدلیها، ضعف اراده، تنبلی، نابکاریها، سازشکاری و بلاهتها.
سوده:)
تلفن در دستان معشوقی ستمگر که زنگ نمیزند به ابزار شکنجه تبدیل میشود.
shima mousavi
ما کاملا زنده نیستیم، مگر اینکه کسی ما را دوست داشته باشد.
zahra
حجم
۲۴۴٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۲۴۸ صفحه
حجم
۲۴۴٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۲۴۸ صفحه
قیمت:
۴۹,۰۰۰
۳۴,۳۰۰۳۰%
تومان