بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب استالین جوان؛ از تولد تا انقلاب اکتبر | صفحه ۲ | طاقچه
تصویر جلد کتاب استالین جوان؛ از تولد تا انقلاب اکتبر

بریده‌هایی از کتاب استالین جوان؛ از تولد تا انقلاب اکتبر

انتشارات:نشر ثالث
امتیاز:
۳.۸از ۵۵ رأی
۳٫۸
(۵۵)
استالین گفت موقعی که وی کودک شیرخواره‌ای در گهواره بود، پدرش بالای سر وی می‌آمد و انگشت خود را در شراب فرو می‌کرد و در دهان وی می‌گذاشت تا آن را بمکد. استالین نیز عین همین عمل را با بچه‌های خودش می‌کرد؛ عملی که شدیدآ باعثِ عصبانیتِ همسرش نادیا می‌شد.
پویا پانا
موفقیت‌های استالین حداقل تا حدی به‌خاطر دو ویژگی توأمان وی بود: تحصیلات کلاسیک (به لطف مدرسه علمیه تفلیس) و خشونت‌های خیابانی؛ او این دو ویژگی نادر را توأمان داشت؛ هم «روشنفکر» بود و هم «جنایتکار».
شاهین احمدی
لنین بعد از شنیدن سوناتِ آپاسیوناتای بتهوون به یکی از دوستانش گفته بود: «من نمی‌توانم زیاد به موسیقی گوش بدهم. موسیقی وادارم می‌کند که بخواهم حرف‌های احمقانه بزنم و سر آدم‌ها را نوازش کنم. درحالی‌که حالا باید توی سر آن‌ها زد و بدون ترحم کتکشان زد.»
n.r
سوسو، پیر و شکسته و فراموشکار شده بود، اما این سرودخوانِ پیر تا زمان مرگش در پنجم مارس ۱۹۵۳، سیاستمداری بی‌همتا، انسانی خودبزرگ بین مبتلا به بیماری سوءظن، و حاکمی روان‌نژند و توانا در ایجادِ مصیبت‌های بشری در مقیاسی هم‌اندازه آلمان هیتلری، باقی ماند. استالین که مسئولِ مرگِ حدودِ ۲۰ تا ۲۵ میلیون نفر بود، خود را همچون یک نابغه سیاسی، نظامی، علمی و ادبی، یک پادشاهِ توده‌ها، یک تزار سرخ، تصور می‌کرد. شاید استالینِ جوان باید آخرین حرف خود را بزند. سوسو در اگوست ۱۹۰۵، در ۲۷ سالگی، در یک مقاله نادر اما به نحو عجیبی پیشگویانه که در یکی از نشریات حزبی به چاپ رسید، آدم‌های مبتلا به جنون خودبزرگ‌بینی را این‌گونه مسخره کرد: «در برابر چشمان شما، آن قهرمان داستانِ گوگول سر برمی‌آورد، قهرمانی که در یک حالت اختلال روانی تصور می‌کرد پادشاه اسپانیاست.» استالینِ جوان در پایان نتیجه گرفت که «این سرنوشت همه مبتلایان به جنون خودبزرگ‌بینی است.»
imaanbaashtimonfared
استالین به استعدادهای هنری احترام می‌گذاشت. او عمومآ ترجیح می‌داد مزاحمانِ حزبی‌اش را بکشد تا شاعران باقریحه را و به همین دلیل بود که استالین در پی دستگیری مندیلشتام دستور داد: «او را منزوی اما سالم نگه دارید.»
گابز
این مرد عجیب، نامتعارف و عاری از همدلی، مملو از انواع عقده‌ها درباره خانواده، شخصیت و بدنش بود. او چنان حساسیتی به انگشتانِ به هم پیوسته پای خود داشت که به هنگام معاینه پاهایش توسط پزشکانِ کرملین، مابقی بدن و ازجمله سر خود را زیر پتو پنهان می‌کرد. استالین بعدها با زدنِ پودر به صورت آبله‌ای‌اش تلاش کرد تا اثرات آبله را بپوشاند. او دستور داده بود که در عکس‌های رسمی‌ای که از وی چاپ می‌شود اثرات آبله بر صورتش روتوش شود.
shahram naseri
استالین بعدها گفت: «سیاست حرفه کثیفی است. ما همه برای انقلاب مرتکب کارهای کثیفی شدیم.»
rahim alimardanloo
استالین به شوخی می‌گفت که وی دوست داشت راجع به مسایل سیاسی جهانی با سگش، استپان تیموفیوویچ، بحث کند؛ سگی که باید وی را اولین مشاور سیاسی چهارپای جهان لقب داد! از نظر استالین سگ‌ها بر انسان‌ها ارجحیت داشتند زیرا آن‌ها در قبالِ صاحبانشان کاملا وفادار، از خود گذشته و سپاسگذار بودند و هرگز خیانت نمی‌کردند و همه این صفات را نیز صادقانه و پرشور ابراز می‌کردند و با این وجود می‌شد آن‌ها را بدون هیچ احساس گناهی ترک کرد.
جنید خراسانی
استالین بعدها در این‌باره گفت: «یادم هست در فصل بهار که آب رودخانه بالا آمده بود، سی مرد سیبریایی به ماهیگیری رفتند اما عصر که برگشتند یکی از آن‌ها نبود.» استالین در این‌باره سؤال می‌کند اما سیبریایی‌ها خونسردانه پاسخ می‌دهند که آن مرد «در بیرون مانده است.» استالین کنجکاوی بیش‌تری می‌کند تا این‌که یکی از آن‌ها توضیح می‌دهد: «او غرق شد.» خونسردی آن‌ها باعث تعجب استالین می‌شود، اما آن‌ها توضیح می‌دهند: «چرا ما باید برای از دست دادنِ آدم‌ها متأسف باشیم؟ ما همیشه می‌توانیم هر چقدر که دلمان می‌خواهد آدم تولید کنیم، اما آیا می‌توانیم یک اسب تولید کنیم؟
جنید خراسانی
بنابه گفته استالین، موقعی که کامینیف و تروتسکی مشغولِ صحبت درباره لغو مجازات اعدام در ارتش بودند، لنین ناخواسته حرف‌های آن‌ها را شنید و با عصبانیت گفت: «این دیگر چه حرف مزخرفی است! شما چگونه می‌توانید بدون تیربارانِ افراد، یک انقلاب داشته باشید؟» لنین شوخی نمی‌کرد؛ او واقعآ به این حرف اعتقاد داشت.
پویا پانا
«بزرگ‌ترین لذت برای من این است که یک قربانی را انتخاب کنم، نقشه دقیقی برای یک انتقام‌گیری جانانه طراحی کنم، انتقامِ خود را بگیرم، و بعد هم بروم بخوابم. در دنیا هیچ لذتی شیرین‌تر از این وجود ندارد.»
پویا پانا
استالین هق‌هق‌کنان گفت: «زندگی‌ام نابود شده؛ دیگر هیچ‌چیزی مرا به زندگی وصل نمی‌کند مگر سوسیالیسم. می‌خواهم هستی خود را وقف سوسیالیسم کنم!» این، توجیهی بود که استالین معمولا عادت داشت از آن برای رفع و رجوعِ تراژدی‌های هردم فزاینده‌ای که برای خانواده و دوستانش رخ می‌داد، استفاده کند؛ تراژدی‌هایی که شخص خودش مسبب آن‌ها بود.
پویا پانا
استالین بعدها به میلووان جیلاس، یکی از رهبرانِ کمونیستِ یوگسلاوی، گفت: «آلمانی‌ها مثل گوسفند هستند، هرجایی که قوچ برود آن‌ها هم پشت سرش راه می‌افتند.»
پویا پانا
بیکن اضافه کرد که «خوردنی محبوب استالین، آب‌نبات شکلاتی بود. من هر روز مقداری آب‌نبات شکلاتی برایش می‌خریدم.»
پویا پانا
آرسنیدزه رفتارِ «وقیحانه» استالین را مشابه رفتارِ زنِ فاحشه‌ای نامید که شورت به پا ندارد.
پویا پانا
«سوسو موقعی که شنید یکی از رفقا در حین عملیاتِ مصادره (سرقت از بانک) کشته شده، گفت: چه می‌توانیم بکنیم؟ آدم نمی‌تواند گل سرخی را از شاخه بچیند بدون این‌که دستش توسط تیغ زخمی نشود؛ برگ‌های درختان در فصل پاییز می‌ریزند، اما برگ‌های تازه‌ای در بهار خواهد رویید.»
پویا پانا
«سوسو معمولا در خواندنِ کتاب افراط می‌کرد و خیلی کم می‌خوابید به طوری که همیشه چشم‌هایش پُف داشت و بیمار به نظر می‌رسید. نهایتآ موقعی که سوسو به سرفه کردن می‌افتاد، من کتاب را از دستش می‌گرفتم و شمع را خاموش می‌کردم.»
پویا پانا
ماخارادزه، همشاگردی سابق استالین در مدرسه علمیه تفلیس، «هیچ مدرسه غیرمذهبی‌ای به اندازه مدرسه علمیه مذهبی تفلیس این همه خدانشناس تحویل جامعه نداد.» این مدرسه علمیه عملا به یک مدرسه شبانه‌روزی برای رشد و پرورش انقلابیون تبدیل شد.
پویا پانا
«خدا عادل نیست، او در واقع وجود ندارد. ما همگی فریب خورده‌ایم. اگر خدا وجود داشت، دنیا باید عادلانه‌تر از این بود.» گریشا فریاد برآورد: «سوسو! چطور می‌توانی چنین حرف‌هایی را بزنی؟» سوسو جواب داد: «من کتابی را به تو امانت می‌دهم که بخوانی و خودت بفهمی که حقیقت چیست.» او بعدآ کتاب منشاء انواع را به دست گریشا داد.
پویا پانا
«خدا عادل نیست، او در واقع وجود ندارد. ما همگی فریب خورده‌ایم. اگر خدا وجود داشت، دنیا باید عادلانه‌تر از این بود.»
پویا پانا

حجم

۱٫۶ مگابایت

تعداد صفحه‌ها

۵۳۰ صفحه

حجم

۱٫۶ مگابایت

تعداد صفحه‌ها

۵۳۰ صفحه

قیمت:
۲۶۵,۰۰۰
۲۱۲,۰۰۰
۲۰%
تومان