بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب نجیب‌زاده‌ای در مسکو | صفحه ۳ | طاقچه
تصویر جلد کتاب نجیب‌زاده‌ای در مسکو

بریده‌هایی از کتاب نجیب‌زاده‌ای در مسکو

۴٫۱
(۷۴)
در روسیه هر کوششی اگر در مکانی شکوهمند صورت پذیرد و شیوهٔ کار، نمایشی و پرآب‌وتاب باشد طرفدار خواهد داشت. درحقیقت، طی سال‌ها، هرچه مکان دوئل خوش‌جلوه‌تر و تپانچه‌ها ظریف‌تر ساخته شدند، خوش‌تربیت‌ترینِ مردان ثابت کردند که تمایل دارند بر سر کمترین و کمترین توهین‌ها از شرافت خود دفاع کنند. به‌این‌ترتیب، دوئل شاید برای تلافی جرایم بزرگ (خیانت، توطئه، زنا) شروع شد اما در سال ۱۹۰۰ با تیپا از پلکان منطق پَرت شد، تا جایی که دیگر برای کجیِ کلاه، مدت‌زمان زُل‌زدن و یا جای قرارگرفتن ویرگول هم دوئل می‌کردند.
zohreh
«می‌دانستی، آدریوس، که اول‌بار وقتی هیئت افسران روسی در اوایل دههٔ ۱۷۰۰ دوئل را کشف کردند، با چنان اشتیاقی آن را در آغوش کشیدند که تزار از ترس اینکه در آینده‌ای نه‌چندان دور کسی باقی نمی‌ماند که سربازانش را فرماندهی کند مجبور شد این عمل را قدغن کند؟» ساقی با لبخندی پاسخ داد: «نمی‌دانستم عالی‌جناب.» «بله کاملاً صحت دارد. و دوئل نه‌تنها در متن عمل آنِگین قرار دارد، که در زمان بحرانی و حساس جنگ و صلح، پدران و پسران و برادران کارامازوف نیز حضور دارد. گویا اساتید روس، با تمام قدرت ابداعشان نتوانسته بودند طرحِ پِیرنگی بهتر از این خلق کنند که دو شخصیت اصلی، موضوعی وجدانی را به‌وسیلهٔ تپانچه و در سی‌ودو گام حل کنند.»
zohreh
کنت چشمانش را بست تا به اولین قاشق سوپ توجهی که مناسب آن است را معطوف دارد؛ فهمید که خنکی مناسب، اندکی نمک بیشتر، کمی کِواس کمتر، اما به‌میزان کافی و وافی شوید (یعنی نوید فرا رسیدن بهار که آواز جیرجیرک‌ها و آرامش روح و جان آدم را به یاد می‌آورد) دارد.
zohreh
کنت با خود فکر کرد که: بله چرخ روزگار می‌چرخد. درحقیقت، دنیا دور خورشید هم که می‌چرخد بر محور خودش می‌گردد. کهکشان نیز می‌چرخد- چرخی درون چرخی بزرگ‌تر- و نوایی تولید می‌کند کاملاً متفاوت از ماهیتِ نوای کوبهٔ کوچک ساعت؛ و وقتی آن نوای آسمانی به‌صدا درآید شاید آینه ناگهان وظیفهٔ درست‌تر خود را انجام دهد (و به بشر آن کسی را نشان ندهد که خودش تصور می‌کند، بلکه نشان دهد به چه کسی تبدیل شده است).
zohreh
کنت رو به آینه برگشت و خودش را وارسی کرد. شاید طی سال‌ها اولین‌باری بود که خودش را وارسی کرده بود. مدت‌ها معتقد بود که نجیب‌زاده‌باید با حس بدبینی در آینه نگاه کند چون آینه‌ها بیش‌ازاینکه ابزار خودیابی باشند ابزار خودفریبی بودند. چندبار وقتی آن زیبای جوان جلوی آینهٔ خود سی درجه چرخیده بود تا به بهترین وجه خودش را در آن ببیند کنت تماشایش کرده بود؟ (گویی که زین‌پس تمام جهان فقط از این زاویه به او می‌نگرد!)
zohreh
کنت رو به آینه برگشت و خودش را وارسی کرد. شاید طی سال‌ها اولین‌باری بود که خودش را وارسی کرده بود. مدت‌ها معتقد بود که نجیب‌زاده‌باید با حس بدبینی در آینه نگاه کند چون آینه‌ها بیش‌ازاینکه ابزار خودیابی باشند ابزار خودفریبی بودند. چندبار وقتی آن زیبای جوان جلوی آینهٔ خود سی درجه چرخیده بود تا به بهترین وجه خودش را در آن ببیند کنت تماشایش کرده بود؟ (گویی که زین‌پس تمام جهان فقط از این زاویه به او می‌نگرد!)
zohreh
در این مقالهٔ آغازین (که در آن مثال‌ها، ماهرانه، از وقایع تاریخی برگرفته شده بودند) نویسنده متقاعدکننده‌ترین استدلال را ارائه داد مبنی‌براینکه وقتی کسی ذیل التفات کسی قرار دارد باید برای زندگی خود التماس کند. یا اینکه مغرور و سرکش باشد. به‌هرحال، نویسنده پس‌از اینکه قاطعانه اثبات کرد هردو رویکرد می‌توانند درست باشند به بیان اندیشهٔ دوم خود پرداخت: «در مورد غم.» اینجا مونتنی مجموعهٔ نقل‌قول‌های موثق از اولیای امور در دوران طلایی را نقل می‌کرد که قاطعانه تأیید می‌کردند غم احساسی است که بهتر است دیگران را در آن شریک کرد. یا اینکه آن را در خود نگه داشت.
zohreh
بعد پشت میزش نشست و آن کتابی را که نگه داشته بود برداشت. باید یک دهه از زمانی گذشته باشد که کنت به خودش قول داده بود این اثر را بخواند که مورد تمجید جهانی قرار گرفته بود و برای پدرش خیلی ارزشمند بود. بااین‌حال، هروقت انگشتش را به‌سمت گاه‌شمارش می‌برد و اعلام می‌کرد: در این ماه وقتم را صرف خواندن مقالات میشل دو مونتنی می‌کنم! یکی از چهره‌های اهریمنی زندگی سرش را از در وارد می‌کرد؛ یا از گوشه‌ای غیرمنتظره یکی از جلوه‌های تعلقات عاشقانه سرمی‌رسید که عقل سلیم حکم می‌کرد نباید نادیده گرفته شود، یا صرّافش تلفن می‌کرد، یا سیرک به شهر آمده بود.
zohreh
دوست داریم به خاطر بیاوریم که این همان گنجه‌ای است که وقتی پسربچه بودیم پشتش قایم می‌شدیم؛ و این همان شمعدان نقره‌ای است که شب عید میلاد مسیح میز ما را مُنوّر می‌کرد؛ و این همان دستمالی است که او یک‌بار اشک‌هایش را با آن پاک کرد، و، و، و.... تا زمانی‌که این‌گونه فکر کنیم این دارایی‌هایی که با تمام دقت حفظشان کرده‌ایم شاید در فقدان یک یار به ما آرامشی حقیقی بدهند. اما هرچه باشد شیء، شیء است.
zohreh
هرچه باشد شیء، شیء است.
zohreh
دوست داریم به خاطر بیاوریم که این همان گنجه‌ای است که وقتی پسربچه بودیم پشتش قایم می‌شدیم؛ و این همان شمعدان نقره‌ای است که شب عید میلاد مسیح میز ما را مُنوّر می‌کرد؛ و این همان دستمالی است که او یک‌بار اشک‌هایش را با آن پاک کرد، و، و، و.... تا زمانی‌که این‌گونه فکر کنیم این دارایی‌هایی که با تمام دقت حفظشان کرده‌ایم شاید در فقدان یک یار به ما آرامشی حقیقی بدهند.
zohreh
تجربه نمی‌تواند به ما بیاموزد که چگونه با عزیزترین دارایی‌هایمان بدرود بگوییم؛ و اگر می‌توانست ما از چنین آموزشی استقبال نمی‌کردیم چون دست آخر، ما عزیزترین داریی‌هایمان را نزدیک‌تر از دوستانمان نگه می‌داریم. آنها را از جایی به جای دیگر می‌بریم، آن هم با هزینه و زحمت فراوان؛ گَرد از آنها می‌زداییم و برق می‌اندازیم و اگر بچه‌ها موقع بازی خیلی به آنها نزدیک شوند دعوایشان می‌کنیم (همیشه به خاطراتمان اجازه می‌دهیم که با کمک آنها مهم و مهم‌تر جلوه کنند).
zohreh
کنت بعداز اینکه دستی به شانهٔ ساقی زد و شروع کرد به بالارفتن از پلکان مارپیچ- یعنی تا وقتی‌که به پاگرد طبقه دوم رسید و آنجا روی یکی از پله‌ها نشست- به‌گونه‌ای سخنورانه از راه‌پله پرسید: «چگونه است که ملت ما از میان این همه‌چیز دوئل را صمیمانه در آغوش کشیده‌اند؟»
zohreh
به‌نظر اندیشمندانهٔ کنت، دلیل اینکه دوئل‌کردن در میان نجیب‌زادگان روسی رایج بود ریشه در چیزی نداشت مگر اشتیاق آنان برای شکوه و جلال.
zohreh
وقتی مباشران مدیر چاره‌ای نداشتند جز اینکه در اتاقش را بزنند (به‌خاطر آتش‌سوزی در آشپزخانه یا مشاجره‌ای بر سر صورت‌حساب) آقای مدیر با حالتی آکنده از خستگی، ناامیدی و شکست روحی شدید در را باز می‌کرد که آنان که بر در کوفته بودند ناگزیر دچار قَلَیان احساسات و همدردی می‌شدند، به او اطمینان می‌دادند که خودشان می‌توانند مسئله را رتق‌وفَتق کنند، سپس از همان راهی که آمده بودند از در خارج می‌شدند و می‌رفتند؛ درنتیجه، متروپل همانند هر هتلی در اروپا بی‌نقص اداره می‌شد.
zohreh
آن خانم (با لبخندی که خیال می‌کرد می‌خواهد ناوگان جنگی هدایت کند) گفت: «از شما سپاسگزارم. متأسّفم که نسبتاً بد تربیت شده‌اند.» کنت در پاسخ گفت: «برعکس به‌نظر می‌رسد خیلی هم خوب تربیت شده‌اند.» بید با لبخندش تلاش مجددی کرد. «منظورم این بود که بد رفتار می‌کنند.» «بله، شاید بد رفتار می‌کنند؛ اما این مسئله مربوط به رفتارکردن است نه تربیت‌کردن.»
zohreh
با ترش‌رویی گفت: «به‌نظرم رفتارکردن هم بخشی از تربیت‌کردن است؛ و به‌همان‌دلیل فکر می‌کنم که حتی خوش‌تربیت‌ترین سگ‌ها در کوتاه‌ترین افسارها هستند.» کنت جواب داد: «نتیجه‌ای قابل‌درک است اما فکر می‌کنم خوش‌تربیت‌ترین سگ‌ها در مطمئن‌ترین دست‌ها هستند.»
zohreh
آنچه به‌همین‌اندازه اهمیت دارد این است که محاسبهٔ دقیق روزها برای شخص منزوی این امکان را فراهم می‌کند که بداند یک سال سخت دیگر را تاب آورده است، زنده مانده است و بر آن فائق آمده است. اما آن ۳۶۵ چوب‌خط، اگر این قدرت را بیابند که با اراده‌ای خستگی‌ناپذیر یا خوش‌بینی متهورانه‌ای پابرجا بمانند سندی خواهند بود بر تسخیرناپذیری‌شان. چون، درمجموع، اگر توجه را باید با دقیقه سنجید و نظم را با ساعت، تسخیرناپذیری را باید با سال سنجید. یا اگر جست‌وجوهای دانشمندانه به مذاق شما خوش نمی‌آید بیایید بر سر همین توافق کنیم که انسان عاقل هرآنچه را که بتواند جشن می‌گیرد.
zohreh
چرا این راه دراز را می‌روند تا گذر زمان را اندازه بگیرند؟ آن‌هم وقتی که چنین کاری، گویا، باید برای آنها کمترین اهمیت را داشته باشد؟ خب، یک دلیلش این است که این کار شرایطی را به‌وجود می‌آورد که به پیشرفت حتمیِ جهانی که پشت سر گذاشته‌اند بیندیشند: آه، آلیوشا اکنون دیگر می‌تواند از درخت حیاط بالا برود؛ و وانیا باید راهیِ مدرسهٔ عالی باشد؛ و نادیا، نادیای عزیز، به‌زودی به سن ازدواج می‌رسد...
zohreh
افراد حتی در دشوارترین شرایط (مانند آنان که در دریا گم یا در زندان محبوس شده‌اند) هم دنبال ابزاری می‌گردند که به‌دقت گذرِ سال را بشمرند. به‌رغم این واقعیت که تمام تغییرات سرشار از شکوه‌و شگفتیِ فصل‌ها و آن جشن و سرورهای رنگ‌ووارنگ که در دوران زندگی عادی مدام تکرار می‌شوند جای خود را به ستم روزهایی داده‌اند که هیچ شباهتی به روزهای گذشته ندارند، این افراد در چنین اوضاعی ۳۶۵ چوب‌خط خود را بر تکه‌ای چوب حک می‌کنند یا روی دیوار سلول خود می‌خراشند.
zohreh

حجم

۵۸۶٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۵۹۶ صفحه

حجم

۵۸۶٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۵۹۶ صفحه

قیمت:
۸۷,۵۰۰
۶۱,۲۵۰
۳۰%
تومان