بریدههایی از کتاب نجیبزادهای در مسکو
۴٫۱
(۷۴)
اگر مردی بر اوضاع خود مسلط نشود محکوم است به اینکه اوضاع بر او مسلط شود.
میمْ؛ مثلِ مَنْ
آنچه اهمیت دارد این است که علیرغم اینکه معلوم نیست دیگران ما را تحسین میکنند یا نه جرئت و جسارت پیشرفتن داشته باشیم.»
کاربر ۱۵۱۵۳۳۲
انسانها، بهواسطهٔ ماهیتشان آنقدر دمدمیمزاج، آنقدر پیچیده، و بهنحو دلپذیری آنقدرمتناقض هستند که نهتنها شایستهٔ توجه ما، بلکه شایستهٔ توجهات دوباره و دوبارهٔ ما و عزم راسخ ما هستند برای اینکه در موردشان نظر ندهیم؛ مگراینکه در تمام مکانهای ممکن و در تمام زمانهای ممکن با آنها نشستوبرخاست کرده باشیم.
miss_yalda
انسانها، بهواسطهٔ ماهیتشان آنقدر دمدمیمزاج، آنقدر پیچیده، و بهنحو دلپذیری آنقدرمتناقض هستند که نهتنها شایستهٔ توجه ما، بلکه شایستهٔ توجهات دوباره و دوبارهٔ ما و عزم راسخ ما هستند برای اینکه در موردشان نظر ندهیم؛ مگراینکه در تمام مکانهای ممکن و در تمام زمانهای ممکن با آنها نشستوبرخاست کرده باشیم.
سروين
کنت معتقد بود که مرد یا باید به اوضاع خود مسلط شود یا به سلطهٔ آن درآید
shghyghmmm
کنت معتقد بود که مرد یا باید به اوضاع خود مسلط شود یا به سلطهٔ آن درآید
shghyghmmm
افراد حتی در دشوارترین شرایط (مانند آنان که در دریا گم یا در زندان محبوس شدهاند) هم دنبال ابزاری میگردند که بهدقت گذرِ سال را بشمرند
missmary
«این یکی از حقایق تلخ اما اجتنابناپذیر زندگیست که هرچه سِنمان بالاتر میرود حلقههای اجتماعیمان تنگتر میشوند. در اثر عادت افزایشیافته یا قدرت کاهشیافته، ناگهان خود را فقط در معیت تعداد کمی از چهرههای آشنا میبینیم
missmary
«خب، بعضی وقتها همه یکچیز را به تو میگویند چون حقیقت دارد.»
نینا تصریح کرد: «بعضی وقتها، همه به تو یکچیزی را میگویند بهخاطر اینکه آنها همه هستند؛ اما چرا آدم باید به حرف همه گوش بدهد؟ آیا همه اُدیسه را نوشتند؟ آیا همه اِنهاید را نوشتند؟» او سرش را تکان داد و بعد قاطعانه نتیجه گرفت: «تنها تفاوت بین همه و هیچکس در وضعیت و جایگاه آدمهاست.»
missmary
اولین برداشت در مورد هیچکسی نمیتواند چیزی به ما نشان دهد. خب، مگر ما چیزی بیشتر از زِهِ ساز در مورد بتهوون میدانیم یا بیش از قلممو در مورد بوتیچِلّی. انسانها، بهواسطهٔ ماهیتشان آنقدر دمدمیمزاج، آنقدر پیچیده، و بهنحو دلپذیری آنقدرمتناقض هستند که نهتنها شایستهٔ توجه ما، بلکه شایستهٔ توجهات دوباره و دوبارهٔ ما و عزم راسخ ما هستند برای اینکه در موردشان نظر ندهیم؛ مگراینکه در تمام مکانهای ممکن و در تمام زمانهای ممکن با آنها نشستوبرخاست کرده باشیم.
کاربر ۱۳۱۷۶۶۷
«این یکی از حقایق تلخ اما اجتنابناپذیر زندگیست که هرچه سِنمان بالاتر میرود حلقههای اجتماعیمان تنگتر میشوند. در اثر عادت افزایشیافته یا قدرت کاهشیافته، ناگهان خود را فقط در معیت تعداد کمی از چهرههای آشنا میبینیم.
کاربر ۱۳۱۷۶۶۷
تحصیل، گسترهٔ جهان، شگفتیهای آن و شیوههای فراوان و متفاوت زندگی را برایت معنا میبخشد.»
«آیا سفر همین را بهشکل مؤثرتری برای انسان به ارمغان نمیآورد؟»
«سفر؟»
«داریم در مورد افقها صحبت میکنیم، درست است؟ همان خط افقی در محدودهٔ دید؟ بهجای اینکه آدم در ردیفهای منظم در مدرسهای بنشیند بهتر نیست راهش را بگیرد و بهسمت افقی واقعی حرکت کند تا بتواند ببیند که ورای آن چهچیزی قرار دارد؟ این همان کاری است که مارکوپولو وقتی به چین سفر کرد انجام داد؛ و کریستُفکُلُمب وقتیکه به آمریکا سفر کرد؛ و کاری که پطرکبیر انجام داد؛ وقتی که ناشناس به سرتاسر اروپا سفر کرد.»
کاربر ۱۳۱۷۶۶۷
«بعضی وقتها، همه به تو یکچیزی را میگویند بهخاطر اینکه آنها همه هستند؛ اما چرا آدم باید به حرف همه گوش بدهد؟ آیا همه اُدیسه را نوشتند؟ آیا همه اِنهاید را نوشتند؟» او سرش را تکان داد و بعد قاطعانه نتیجه گرفت: «تنها تفاوت بین همه و هیچکس در وضعیت و جایگاه آدمهاست.»
کاربر ۱۳۱۷۶۶۷
زرقوبرقهایی که در جوانی ما را وسوسه میکنند احتمالاً در نوجوانی هرازگاهی مورد نکوهش ما قرار میگیرند و در بزرگسالی موردتوجه سنجیدهٔ ما، اما برای همیشه ما را اسیر خود میکنند.
کاربر ۱۳۱۷۶۶۷
خردمندان معمولاً اندرز میدهند که اگر کسی در جایی که زمانی آن را عزیز میداشت چندین دهه غایب باشد نباید دوباره به آنجا بازگردد.
امیر
«کار زمانه تغییرکردن است آقای خالتسکی؛ و کار نجیبزادههاست که با آن تغییر کنند.»
missmary
مسلم بود که نینا از او میپرسید که راجعبه مباحثهٔ امروز چه فکر میکند. او آمد پاسخ دهد که مسلماً شکسپیری بود. شکسپیری یعنی بهشیوهٔ داگبری در هیاهوی بسیار برای هیچ، بله، هیاهوی بسیار برای هیچ.
missmary
«منظورتون دوکها و دوسشهای اعظمه.»
«خب، بله. قطعاً آنها هم بله. اما من منظورم بزرگترهای تمام طبقات اجتماعی است. مغازهداران، زنان شیردوش، آهنگران و روستاییان.»
نینا که هرگز در بیان احساساتش از طریق چهره درنگ نمیکرد ابرو درهم کشید. کنت وارد جزئیات شد.
«در اینجا اصل بر این است که نسل جدید باید سپاسگزار تکتک اعضای نسل گذشته باشد. بزرگترهای ما در مزارع کِشتوزرع کردند و در جنگها جنگیدند؛ هنر و علم را ترقی دادند و بهطورکلی از طرف ما قربانی دادند. پس آنها بهخاطر تلاشهایشان، هرچند اندک، لایق سپاسگزاری و احترام ما هستند.»
missmary
این کتاب اثری داستانی است. اسامی، شخصیتها، مکانها و رویدادها یا زاییدهٔ تخیل نویسنده هستند و یا بهصورت عاریتی مورداستفاده قرار گرفتهاند و هرگونه شباهت با اشخاص حقیقی (خواه در قید حیات باشند یا خیر)، مشاغل، شرکتها، حوادث، پیشامدها، یا محل وقوع آنها کاملاً اتفاقی است.
بهخاطر اِستاکلی و اِزمی
mj
حجم
۵۸۶٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۵۹۶ صفحه
حجم
۵۸۶٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۵۹۶ صفحه
قیمت:
۸۷,۵۰۰
۶۱,۲۵۰۳۰%
تومان