هرچه هست، در همین دنیا است. عاقبت کار آدمی دخمهای است بیروزن. پس:
بیار باده که بنیاد عمر بر باد است.
شوق زیستن طبیعی است، باید اراده زیستن هم بدان افزوده شود.
mahlagha
آیا زندگی به زحمت زیستن میارزد؟ آری، باید زیست. انسان میرنده است. این سرنوشت محتوم آدمی است و باید آن را بپذیرد. به سراغ مرگ نباید رفت
پورآزاد
در دنیای فقر، ایام هفته، همانند صفحه شکسته موسیقی پیوسته میچرخد و همیشه همان نغمه مکرر تهی را بازمیگوید: شنبه، یکشنبه،... سهشنبه... جمعه، شنبه،... دوشنبه، چهارشنبه... جمعه،... در این زندگی، زیستن، فقط به معنای حاضر بودن است. والسلام
Naarvanam
آدمی در این دنیا، همانند موشی است که در تله گرفتار آمده باشد. بهترین کاری که عجالتآ این موش میتواند انجام دهد، این است که فعلا پنیر طعمه را بخورد.
پورآزاد
بیداد را هرکسی میفهمد. اما کسی آن را احساس میکند که در آن زیسته باشد.
Naarvanam
اما عظمت انسان در این نیست، بل در تصمیم او است به اینکه بزرگتر از سرنوشت خود باشد، و اگر سرنوشت عادلانه نباشد، برای او فقط یک راه میماند که بر آن چیره گردد: «آن راه این است که او خود عادل باشد
mahlagha
«اسطوره سیزیف»، که به سال ۱۹۴۲ منتشر شد، رسالهای است فلسفی. موضوع کتاب چنین است: رابطه جهان و آدمی گنگ است. آیا این مسأله میتواند بهانهای برای خودکشی یا مرگ ارادی گردد؟ خلاصه، آیا زندگی به زحمت زیستن میارزد؟ آری، باید زیست. انسان میرنده است. این سرنوشت محتوم آدمی است و باید آن را بپذیرد. به سراغ مرگ نباید رفت.
شلاله
کار جمعی را دوست داشت و همیشه میگفت: «هنر نمیتواند یک لذت فردی باشد».
Naarvanam
بیار باده که بنیاد عمر بر باد است.
Hawmid Rezam
(آنچه که مردم بهانه زیستن میخوانند، بهانه بسیار خوبی برای مردن نیز هست.) پس به عقیده من معنی زندگی واجبترین مسأله است.
شلاله