بریدههایی از کتاب ناخدا برای ناهار رفته و ملوانان کشتی را تسخیر کردهاند
۳٫۷
(۳۶)
آن روز داشتم فکر میکردم که جهان بدون حضور من چه شکلی خواهد بود؟ جهان راه خودش را میرود و کاری را که باید انجام دهد، انجام میدهد. من هم دیگر نیستم و خیلی عجیب است. فکرش را بکن ماشین آشغالی میآید و زبالهها را میبرد، زبالهها هستند اما من دیگر نیستم! یا اینکه روزنامهام را میآورند اما من دیگر نیستم که آن را بردارم. خیلی بد است باید بعد از مرگ کشف کنم که اوضاع چگونه میشود. تمام کسانی که از من میترسند یا از من متنفرند، پس از مرگم برای من اشک خواهند ریخت. کافهها و انجمنها از ریخت و قیافه میافتند. تهوعآور است. فیلمی از زندگیام ساخته خواهد شد و بیشتر از حد شجاعت و هوشم به من صفاتی را اهدا میکنند.
AmirHossein
در دهان روحم مزهٔ بدی را حس میکنم
farnaz Pursmaily
هیچ درسی بهتر از این وجود ندارد که بعد از شکست دوباره خودت را جمع و جور کنی و به کارت ادامه بدهی.
farnaz Pursmaily
هیچوقت برای نوشتن زور نزنید، لغات را مجبور نکنید. به جهنم، اینجا اصلاً مسابقهای درکار نیست و مطمئن باش رقابت خیلی کمی هم وجود دارد. خیلی کم.
farnaz Pursmaily
بعضی نویسندهها مایل بودهاند چیزهایی بنویسند که در گذشته باعث لذت خواننده میشده و بعد کارشان تمام شده است.
گسترهٔ خلاقیت بیشتر نویسندهها بسیار کوچک است.
farnaz Pursmaily
هنوز بسیاری از مردم با ترس دست و پنجه نرم میکنند. آنقدر از شکست میترسند که شکست میخورند. خیلی تحت تأثیر شرایط هستند، عادت کردهاند که به آنها گفته شود چکار کنند. این مشکل از خانواده سرچشمه میگیرد و سپس به مدرسه میرسد و در انتها وارد دنیای کار میشود
Ali
باید تا لحظهٔ آخر عمرم سرپا باشم نه اینکه از الان خم شوم.
.
هرکسی فکر میکند که فقط خودش راه و چاه را بلد است. انسانهای احمق گمشده.
.
شغلم را بالاخره پیدا کردم و هنوز هم همانطور که میخواهم مینویسم. هنوز هم مینویسم تا از دیوانگی فرار کنم، هنوز هم مینویسم تا بتوانم این زندگی لعنتی را برای خودم شرح دهم.
کاربر ۴۱۸۵۶۰۴
نویسنده هرچه پیرتر باشد، بهتر مینویسد. چرا که بیشتر و بهتر دیده، بیشتر تحمل کرده و به مرگ نزدیکتر است.
Houshyaran
وقتی که خیلی جوانی، بیپولی سایهای کمرنگ از رومانتیک بودن دنیاست.
Raya
کار کردن برای دیگران را هم تحسین نمیکنم. اکثر اوقات کار وحشتناکی است و باید بجنگی که کارت را از دست ندهی چون همیشه بیست و پنج نفر پشت سر تو صف کشیدهاند تا کار را از تو بقاپند. این چیزهاست که پدر آدم را درمیآورد اما در ناز و نعمت بودن هم از نظر من چرتوپرت است.
شما باید در ابتدا مزهٔ نداری را بچشید بعد بفهمید زندان و بیمارستان به چه دردی میخورند. باید بفهمید چهار یا پنج روز بدون غذا بودن یعنی چه. زندگی با زنهای دیوانه آدم را قوی میکند. وقتی که تحت فشار زندگی قرار بگیرید خیلی راحت میتوانید بنویسید و از آن لذت ببرید. این را میگویم چون همه شاعرانی که میشناسم چا
پویا پانا
جاودانگی، احمقانهترین اختراع زندگی است!
پویا پانا
چهار ساعت مفید نوشتم اما با یک دکمهٔ اشتباه، صفحه آبی شد و نوشتهها به جهنم رفتند. خیلی تلاش کردم اما برنگشتند. باید روی گزینهٔ ذخیرهٔ همه میزدم که نزدم، مهم نیست. باید حقیقت را بگویم وقتی صفحات پاک میشوند بدترین حس موجود از بدترین حالت در بدترین موقعیت برای آدم متصور میشود.
shima mousavi
هربار به کسی پولی بدهید تا به شما بگوید چکار کنید، یک بازنده هستید و این شامل روانپزشکت، روانشناست، دلال و حتا معلم مدرسه و افراد دیگر هم میشود. هیچ درسی بهتر از این وجود ندارد که بعد از شکست دوباره خودت را جمع و جور کنی و به کارت ادامه بدهی.
اما هنوز بسیاری از مردم با ترس دست و پنجه نرم میکنند. آنقدر از شکست میترسند که شکست میخورند. خیلی تحت تأثیر شرایط هستند، عادت کردهاند که به آنها گفته شود چکار کنند. این مشکل از خانواده سرچشمه میگیرد و سپس به مدرسه میرسد و در انتها وارد دنیای کار میشود.
shima mousavi
مردم مرا خالی میکنند. باید از آنها دور شوم تا دوباره خودم را پر کنم.
shima mousavi
ربطی به شهرت یا پول ندارد. مسئلهٔ خودم است، با نوشتن رها میشوم. به امنیت و آرامش نوشتن نیاز دارم. چیزی که همیشه مهم است، خط بعدی است و اگر خط بعدی نیاید من مردهام، حتی اگر از نظر علمی زنده باشم.
آترین🍃
جایی برای رفتن نیست. چرا یک جا هست. اینکه بروی داخل اتاق و در را ببندی، در این حالت، یا زنت افسرده میشود یا خودت افسردهتر میشود.
آترین🍃
وقتی که تحت فشار زندگی قرار بگیرید خیلی راحت میتوانید بنویسید و از آن لذت ببرید.
آترین🍃
چه کسی میداند شاید یک روز من هم بستری شدم و روی آن کاغذهای مسخره نقاشی کشیدم و وصل کردم به دیوار.
آترین🍃
حجم
۱۰۱٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۱۲۸ صفحه
حجم
۱۰۱٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۱۲۸ صفحه
قیمت:
۱۵,۰۰۰
تومان