بریدههایی از کتاب ناخدا برای ناهار رفته و ملوانان کشتی را تسخیر کردهاند
۳٫۷
(۳۶)
اساساً دید من به نویسندگان اینطور است، انسانهایی نیمهدیوانه که نمیتوانند با جامعه هماهنگ شوند.
آترین🍃
بقیه فکر میکنند مفیدند اما اینطور نیست. آنها در چنگال این سیستم اسیرند و راهی برای رهایی وجود ندارد
آترین🍃
ولی شبها هستند. شبها برای نوشتن عالیاند. اما باید از شر روزها خلاص شد، اگر غیر از این باشد مریض میشوم.
آترین🍃
به گذشته نگاه میکنم، میبینم که چقدر شوخی و خنده و گاهی با شخصیت بودن از خودم نشان دادهام، بدون این که اهمیت بدهم چه رخ داده است.
آترین🍃
بعضی عناوین اغراقآمیزند تا مخاطب را جذب کنند اما هیچوقت مؤثر نیستند چون دروغ، کار نمیکند.
Armin ela
هربار به کسی پولی بدهید تا به شما بگوید چکار کنید، یک بازنده هستید و این شامل روانپزشکت، روانشناست، دلال و حتا معلم مدرسه و افراد دیگر هم میشود. هیچ درسی بهتر از این وجود ندارد که بعد از شکست دوباره خودت را جمع و جور کنی و به کارت ادامه بدهی.
Πυρια
کمتر نویسندهای از کار بقیه خوشش میآید. کار بقیه وقتی دوستداشتنی میشود که یا نویسندهٔ آن اثر بمیرد یا زمان زیادی از مرگش بگذرد. نویسندهها فقط دوست دارند گوه خودشان را بو کنند. من هم از این قاعده مستثنی نیستم.
Πυρια
دو چیزِ پول اشتباه است: خیلی زیاد بودنش و خیلی کم بودنش
فریبا صفایی
در بزرگراه همیشه یاد آدمها میافتم. جامعهای پر از رقابت و سبقت. مردم حاضرند ببازند تا برنده شوند.
مهدیس 🌙
بعضی وقتها هشداری وجود ندارد. همهچیز در یک ثانیه اتفاق میافتد. همه چیز تغییر میکند، تو زندهای اما یکباره میمیری.
مهدیس 🌙
یک آن احساس کردم که تنها شدم
مهدیس 🌙
شور و شوقی ندارم. پنج دقیقه است که به یک گیرهٔ کاغذ خیره شدهام.
مهدیس 🌙
آنها چه کار میکنند؟ به چه فکر میکنند؟ همهٔ ما به سمت مرگ میرویم، همهٔ ما، چه سیرک جالبی، تنها بودن ما را مجبور میکند به هم عشق بورزیم اما این هم جواب نمیدهد. ما وحشتزده و غرق در ابتذالیم، توسط چیزی که نیست، خورده میشویم.
Fa
بیشتر نگران رمانم هستم. دربارهٔ یک کارآگاه است. من او را در چنین شرایطی قرار میدهم و شخصیتش را پرداخت میکنم.
kazem1
ما کاغذهای نازکی هستیم که در عین خوششانسی و به طور موقتی، برحسب درصد زندهایم و این بهترین و بدترین قسمت است که موقتی باشی کاری هم نمیشود کرد، فقط میتوانی روی یک قله سالها بنشینی و فکر کنی، که باز هم چیزی تغییر نمیکند. میتوانی خود را با شرایط وفق دهی اما این هم اشتباه است. شاید ما زیادی فکر میکنیم. به نظر من بیشتر احساس کن و کمتر فکر کن.
kazem1
از دید من کل ساختار دولت مورد دارد و مهم نیست که هرکس چکار میکند. واقعاً الان نمیشود یک چیز خوب را از درون چیزی بیرون بکشید که اصلاً وجود ندارد.
kazem1
نیست. آنچه که وحشتناک است مرگ نیست، بلکه زندگی مردم است که قبل از مرگ، دست از زندگی خود نمیکشند. به زندگی خود افتخار نمیکنند، به زندگی خود میشاشند. زندگیهایشان را به گوه میکشند. احمقهای عوضی. تمرکز اصلی آنها روی عشقبازی، فیلم، پول، خانواده و دوباره عشقبازی است. مغزهای آنها پر از کاه است.
آنها خدا را بدون تفکر میبلعند و کشورشان را نیز بدون تفکر میپذیرند. بعد خیلی زود تفکر را از یاد میبرند و اجازه میدهند دیگران به جای آنها فکر کنند. مغزهاشان پر از کاه است.
kazem1
ناخدا برای ناهار رفته و ملوانان کشتی را تسخیر کردهاند. چرا این قدر کم آدمهای جذاب داریم؟ میان میلیونها آدم چرا انقدر کم هستند؟ باید همچنان به زندگی با گونههای فاحشه و کودن ادامه بدهیم؟ ب
Ali Samouti
وقتی که شما منتظرید زمان باید بمیرد زمان در طول انتظار شما میمیرد.
Ali Samouti
بحث من فقط با خودم است. کارت را درست انجام بده، با قدرت، نیرو، شور و شوق و قمار و الان فراموشش کن. آن قدر باهوش هستم که تنها باشم. کسانی که برای ملاقاتم به این خانه میآیند بسیار کماند.
Ali Samouti
حجم
۱۰۱٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۱۲۸ صفحه
حجم
۱۰۱٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۱۲۸ صفحه
قیمت:
۱۵,۰۰۰
تومان