بریدههایی از کتاب سعادت بشری
۳٫۸
(۱۲)
۸۱۳. ما تنها زمانی غرق در معاصی و گناهان میشویم که از وجدان خویش رها شده باشیم.
۸۱۴. ما همان طور که ذهنمان را منحرف میکنیم، احساسمان را نیز منحرف میسازی
bookwormnoushin
۴۷۰. شرم آورترین سیمای بشر، طلب وی برای شکوه و تجمل است، و البته دقیقا همین امر بدیهیترین نشانه بر شرافت و رفعت اوست. زیرا هر قدر که او بر روی زمین دارایی داشته باشد، هر قدر سالم و در رفاه باشد باز هم ناراضی خواهد بود مگر این که از آرای خوب دوستانش بهرهمند باشد. او ارزش بسیاری برای خرد و منطق قائل است، اما اگر از جایگاه بالای مادی در این جهان برخوردار باشد ولی نتواند از مقام والای خرد انسانی محظوظ شود، سعادتمند نخواهد بود.
bookwormnoushin
ما به حضور یا تهدید مصیبت میاندیشیم، و هنگامی که از هر جهت در امان میمانیم، کسالت و ملالت به نوبه خود اعماق قلبمان که در آن ریشه دوانیده را رها نمیکند و ذهنمان را مسموم مینماید.
آدمی حسب سرشت و طبیعت خویش چنان ناشادمان است که حتی به هنگامی که عاملی برای کسالت وجود ندارد باز هم کسل و ملول است، و چنان پوچ و تهی است که به هنگام وجود هزار و یک دلیل بر ملالت و کسالت، جزئی ترین کارها بمانند ضربه زدن به یک توپ با چوب بیلیارد، کافی است تا او را از این حالت خلاصی بخشد.
bookwormnoushin
غریزه و خرد، [هریک] نشانههای دو طبیعت [متفاوت] هستند.
bookwormnoushin
عدالت و حقیقت دو نقطهای هستند که ابزارهای ما برای رسیدن به آنها بسیار ناکافی است. اگر هم به نزدیک این مقاصد برسیم با این ابزارهای نارسا چنان گردی به پا میکنیم که در آن اشتباه بیشتر از حقیقت نمایان است.
عاطفه
۵۶۲. انسانها تنها بر دو گروهند: صالحینی که گمان میبرند گناهکارند و گناهکارانی که گمان میبرند صالحند.
A.mIr.1999
هرکس که به راز لذت بردن از مسائل بیآنکه به هنگام زوالشان دچار اندوه شود، پی ببرد، به شادی واقعی دست یافته است.
Anahita Jafarzadeh
تمام زندگانی ما بر این طریق میگذرد: در مبارزه علیه موانع مشخصی به دنبال آرامش هستیم، و هنگامی که آرامش به سراغمان میآید، پس از اندک مدتی غیر قابل تحمل میشود زیرا ایجاد کسالت مینماید؛ [در این صورت] باید از آن اجتناب ورزیده و طالب هیجان شویم.
Anahita Jafarzadeh
در باب عدالت راستین-چیزی که دیگر نداریم. اگر چنین عدالتی داشتیم نباید آن را بعنوان یک قاعده عادلانه که فرد میبایست از سنتهای سرزمین خود تبعیت نماید، تعریف میکردیم
Ahmad
انسانها نمیتوانند قدرت را تابع حق نمایند، حق را تابع قدرت مینمایند. از آن جا که نمیتوانند عدالت را گسترش دهند، به زور [یا استبداد] قناعت مینمایند، تا شاید این گونه حق وقدرت به همزیستی رسیده و به حکومت شهریاری نیک سیرت منجر شود.
Ahmad
هرکس که به راز لذت بردن از مسائل بیآنکه به هنگام زوالشان دچار اندوه شود، پی ببرد، به شادی واقعی دست یافته است.
Ahmad
همیشه در حال برنامه ریزی برای شادمانی هستیم، ناچارا هیچ گاه شاد نیستیم.
Ahmad
گذشته و اکنون وسیله ما هستند، آینده تنها پایان ماست.
Ahmad
تمام اصول و قواعد نیکی در جهان موجودند، صرفا کافی است آنها را به کار بندیم.
Bahareh Sh
بین ما و بهشت یا جهنم، تنها زندگانی، شکنندهترین چیز در جهان، حائل است.
Bahareh Sh
قدرت پادشاه بر خرد وحماقت مردمان شکل گرفته است، و به ویژه بر حماقت ایشان. بزرگترین و مهم ترین امور در این جهان بر ضعف بنیان نهاده شدهاند. این نهاد و بنیادی مطمئن و بسیار جالب توجه است، زیرا هیچ چیزی مطمئن تر از آن که عوام ضعیف باشند، وجود ندارد. هر امری که به صرف خرد بنیان نهاده شود، بمانند احترام به حکمت و فرزانگی، بنیادی بس ضعیف خواهد بود.
Bahareh Sh
حجم
۹۶٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۲
تعداد صفحهها
۱۳۰ صفحه
حجم
۹۶٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۲
تعداد صفحهها
۱۳۰ صفحه
قیمت:
۲۵,۰۰۰
تومان