کتاب سعادت بشری
۳٫۸
(۱۲)
خواندن نظراتما به جهت دیدن زوال اموری که باعث شادیمان هستند دچار آزردگی میشویم، پریشانی بر ما غلبه میکند، و این موضوع همیشه درباره هزاران موضوع واقع میشود. هرکس که به راز لذت بردن از مسائل بیآنکه به هنگام زوالشان دچار اندوه شود، پی ببرد، به شادی واقعی دست یافته است.
Bahareh Sh
پس باید محدودیتهای خود را بشناسیم. ما فرد هستیم و کل نیستیم. در چنین کالبدی همان طور که ما معرفت مفاهیم [اصول] اولیه از که نیستی برمیخیزد را از خود پنهان میکنیم، حقارت وجودمان نیز لایتناهی را از منظر ما مخفی مینماید.
k.t
اپیکتتوس با طرح سوالی از این هم فراتر میرود: چرا هنگامی که کسی به ما میگوید دچار سردرد هستیم، عصبانی نمیشویم، در حالی که اگر کسی به ما بگوید که آیا مطمئنیم استدلال و یا انتخابمان هیچ ایرادی ندارد، از کوره به در میرویم؟
۹۹. استدلالش این است که ما کاملا یقین داریم که سردرد نداریم و یا افلیج نیستیم، اما از این که انتخاب درستی انجام میدهیم، مطمئن نیستیم. در نتیجه، تنها چیزی که ما را به یقین میرساند، گواهی قابل استناد برایمان محسوب میشود، اما به هنگامی که این گواه در اختیار دیگری است و او را قادر میسازد که مخالف آن را نیز درک نماید، ما مردد و غافلگیر میشویم. اما اوضاع هنگامی بدتر میشود که دیگران انتخاب ما را مورد ریشخند قرار دهند زیرا متعهد شدهایم که رای خود را بر نظر افراد دیگر ترجیح دهیم
plato
هیچ چیز نمیتواند حقارتآمیزتر از یأس و ناامیدیی باشد که بلافاصله پس از زائل شدن شور و نشاط، بر فرد غالب میشود و راه بازگشتی نیز بدان وجود ندارد.
plato
امروزه حقیقت بسیار مبهم است و در چنان جایگاهی واقع شده که امکان ندارد آن را بشناسیم مگر آن که عاشقش باشیم.
a
کسانی که دنبالهروی بینظمی هستند، آنانی که بر مسیر منظم پیش میروند را متهم به انحراف از طبیعت مینمایند، و بر این گمانند که خود از طبیعت تبعیت میکنند؛ همانند کسانی که بر کشتی در حال حرکتی سوار شده و بر این تصورند که مردمی که در ساحل ایستادهاند از ایشان فاصله میگیرند. زبان در همه یکسان و مشابه است، ما به نقطه اتکایی برای قضاوت درباره آن نیاز داریم. بندرگاه، معیار قضاوت کسانی است که سوار بر کشتی هستند، اما کدامین بندرگاه معیار ما برای اخلاقیات خواهد بود؟
a
خویشتن فرد تنها چیزی است که او دارد، زیرا با مرگش همه چیز برای او پایان میپذیرد. به همین علت هم است که هر یک از ما بر این تصوریم که تنها دارایی همگان هستیم. ما نباید از دید خودمان به قضاوت درباره طبیعت بپردازیم، بلکه با معیارها و ضوابط خود طبیعت میبایست به این کار مبادرت ورزیم.
a
آدمی به گونهای است که اگر مکررا به او گفته شود که احمق است، [پس از مدتی] آن را باور خواهد کرد. و اگر به هنگامی که با خود خلوت مینماید این امر را مکررا تکرار نماید، به آن متقاعد خواهد شد،
Bahareh Sh
جهانیان، که از این امر آگاهی ندارند که این [ترس و احترام] تنها ناشی از عادت است، بر این باورند که پادشاهان واجد نیرویی درونی هستند، و از این روست که گفته میشود"منشی الهی را میتوان در سیمای او مشاهده نمود. "
plato
حق محل منازعه است، قدرت به سهولت قابل شناسایی است و جای مشاجره ندارد. به همین دلیل حق نمیتواند قدرتمند باشد زیرا قدرت، حق را به مبارزه میطلبد. آن را ناعادلانه میخواند و خود را مدعی عدالت میداند.
عاطفه
حجم
۹۶٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۲
تعداد صفحهها
۱۳۰ صفحه
حجم
۹۶٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۲
تعداد صفحهها
۱۳۰ صفحه
قیمت:
۲۵,۰۰۰
تومان