بریدههایی از کتاب غول مدفون
نویسنده:کازوئو ایشی گورو
مترجم:فرمهر امیردوست
ویراستار:مهران موسوی
انتشارات:انتشارات میلکان
دستهبندی:
امتیاز:
۳.۷از ۱۴۶ رأی
۳٫۷
(۱۴۶)
زیبا نبود، اما به دل من مینشست. فقط یک نظر نگاهش کردم، آنموقع جوان بودم، و اصلاً حرفی هم زدیم؟ باز هم گاهی جلوی چشمم ظاهر میشود، و مطمئنم در خواب به من سر میزند، چون وقتی از خواب برمیخیزم دلم آرام است.
Pooria Mardani
شاید خود خدا هم گذشته رو فراموش کرده، اتفاقهایی که قبلاً افتاده، اتفاقهایی که همین امروز افتاده. و اگه این چیزها تو خاطر خدا نباشه، چه انتظاری از آدم باید داشت که یه آهه و یه دم؟
شراره
مطمئنم در خواب به من سر میزند، چون وقتی از خواب برمیخیزم دلم آرام است.
Nino
مطمئنم در خواب به من سر میزند، چون وقتی از خواب برمیخیزم دلم آرام است.
Pooria Mardani
زندگی ما دو تا با هم داستانیه که بهخوشی تموم میشه، فرقی نداره چه اتفاقی بیفته.
Nino
من که میگم، آقا، تمام کشور همینطوره. یه دشت سبز زیبا. یه گلزار دلپذیر تو بهار. خاکش رو که بکنی، زیر بابونه و شقایق مرگه
رها
غریبه فکر میکرد شاید خود خدا هم گذشته رو فراموش کرده، اتفاقهایی که قبلاً افتاده، اتفاقهایی که همین امروز افتاده. و اگه این چیزها تو خاطر خدا نباشه، چه انتظاری از آدم باید داشت که یه آهه و یه دم؟»
Pooria Mardani
«آکسل، چرا بدخلقی میکنی؟ نمیخواستم با هم دعوامون بشه.»
«ببخشید، شاهزادهخانوم. حتماً حالوهوای اینجا خلق من رو هم تنگ کرده.»
اما اشک در چشم بئاتریس حلقه زد. با خودش زیر لب گفت: «لازم نبود بداخلاقی کنی.»
Pooria Mardani
و کدام مرد با وجود مادرش ترسی به دل راه میدهد؟
totoro
بعد، از من پرسید وقتی تو و شوهرت نمیتونین گذشتهتون رو به یاد بیارید، چطور عشقتون رو ثابت میکنین؟ از اونموقع دارم فکر میکنم. یه وقتایی فکر میکنم و از فکرش میترسم.»
Pooria Mardani
بعد، از من پرسید وقتی تو و شوهرت نمیتونین گذشتهتون رو به یاد بیارید، چطور عشقتون رو ثابت میکنین؟
Pooria Mardani
گاهی آدمها یادبودهایی میسازند تا یادشان باشد چه بدیای در حقشان شده. بعضیها صلیب چوبی دارند و بعضیها سنگ رنگشده، درحالیکه بعضیها پشت تاریکیهای تاریخ مخفی ماندهاند.
Nino
ساکسونها بوده، چون نشانههای اجدادم رو همهجاش دارم میبینم. اینجا رو ببین،» ــ ویستان به حیاطی سنگفرششده اشاره کرد که دورتادورش دیوار بود ــ «گمون میکنم اینجا یه دروازهی دیگه بوده، از اون یکی خیلی محکمتره، ولی از پایین جاده به دید دشمن نمیاومده. دشمن دروازهی اولی رو میدیده و بهسمتش حمله میکرده
داداش کایکو
گاهی آدمها یادبودهایی میسازند تا یادشان باشد چه بدیای در حقشان شده. بعضیها صلیب چوبی دارند و بعضیها سنگ رنگشده، درحالیکه بعضیها پشت تاریکیهای تاریخ مخفی ماندهاند. هر طور که باشد، جایگاه آدمی در صف حرکتی دستجمعی و باستانی است. در نتیجه، این امکان هم هست تل غول نشان جایگاه اتفاقی دلخراش باشد که سالها قبل جان هزاران جوان را در جنگ گرفته. از اینها گذشته، منطقی نیست آدمی به منطق وجودی تل غول فکر کند. اجداد ما اصرار میکردند در مکانهای پست بنای یادبودی برای پیروزهایشان یا شاههایشان بسازند، اما معلوم نیست چرا اینهمه سنگ سنگین را که از قد آدمی هم بلندترند در جایی چنین مرتفع و دورافتاده روی هم قرار دادهاند.
Elahe.G
مگه میشه؟ مگه ما اشرف مخلوقاتش نیستیم؟ چطوری میشه خدا یادش بره چه کار کردهیم و چی بهمون گذشته؟»
MohammadReza Darvish
فکر میکنم حسی که توی دلمونه مثل قطرههای بارونه که از برگای خیس میچکه، اما آسمون دیگه صاف شده و بارون نمیباره. فکر میکنم بدون خاطراتمون دیگه چی میمونه جز اینکه محو بشیم و بمیریم؟
Nino
«آخه ما چی کار کردیم که خدا اینقدر شرمنده بشه؟»
«نمیدونم، آکسل. ولی گمون نکنم کار من و تو بوده، چون خدا همیشه ما رو دوست داشته. اگه دعا کنیم، دعا کنیم و بخوایم یادش بیاد چیزهای عزیزمون چی بوده، شاید به حرفمون گوش کنه و آرزومون برآورده بشه.»
کاربر ۱۱۷۳۵۱۱
آقای آکسل، مردمی که امیدی به انتقام نداشته باشن، قبل از خونریزی به خونخواهی میرن.
کاربر ۶۹۸۶۲۴۲
فکر میکنم حسی که توی دلمونه مثل قطرههای بارونه که از برگای خیس میچکه، اما آسمون دیگه صاف شده و بارون نمیباره. فکر میکنم بدون خاطراتمون دیگه چی میمونه جز اینکه محو بشیم و بمیریم؟
zohre
فکر میکنم حسی که توی دلمونه مثل قطرههای بارونه که از برگای خیس میچکه، اما آسمون دیگه صاف شده و بارون نمیباره. فکر میکنم بدون خاطراتمون دیگه چی میمونه جز اینکه محو بشیم و بمیریم؟
zohre
حجم
۲۵۷٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۲۷۲ صفحه
حجم
۲۵۷٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۲۷۲ صفحه
قیمت:
۵۵,۰۰۰
۱۶,۵۰۰۷۰%
تومان