بریدههایی از کتاب غول مدفون
نویسنده:کازوئو ایشی گورو
مترجم:فرمهر امیردوست
ویراستار:مهران موسوی
انتشارات:انتشارات میلکان
دستهبندی:
امتیاز:
۳.۷از ۱۴۵ رأی
۳٫۷
(۱۴۵)
بعد، از من پرسید وقتی تو و شوهرت نمیتونین گذشتهتون رو به یاد بیارید، چطور عشقتون رو ثابت میکنین؟
Pooria Mardani
گاهی آدمها یادبودهایی میسازند تا یادشان باشد چه بدیای در حقشان شده. بعضیها صلیب چوبی دارند و بعضیها سنگ رنگشده، درحالیکه بعضیها پشت تاریکیهای تاریخ مخفی ماندهاند.
Nino
ساکسونها بوده، چون نشانههای اجدادم رو همهجاش دارم میبینم. اینجا رو ببین،» ــ ویستان به حیاطی سنگفرششده اشاره کرد که دورتادورش دیوار بود ــ «گمون میکنم اینجا یه دروازهی دیگه بوده، از اون یکی خیلی محکمتره، ولی از پایین جاده به دید دشمن نمیاومده. دشمن دروازهی اولی رو میدیده و بهسمتش حمله میکرده
داداش کایکو
گاهی آدمها یادبودهایی میسازند تا یادشان باشد چه بدیای در حقشان شده. بعضیها صلیب چوبی دارند و بعضیها سنگ رنگشده، درحالیکه بعضیها پشت تاریکیهای تاریخ مخفی ماندهاند. هر طور که باشد، جایگاه آدمی در صف حرکتی دستجمعی و باستانی است. در نتیجه، این امکان هم هست تل غول نشان جایگاه اتفاقی دلخراش باشد که سالها قبل جان هزاران جوان را در جنگ گرفته. از اینها گذشته، منطقی نیست آدمی به منطق وجودی تل غول فکر کند. اجداد ما اصرار میکردند در مکانهای پست بنای یادبودی برای پیروزهایشان یا شاههایشان بسازند، اما معلوم نیست چرا اینهمه سنگ سنگین را که از قد آدمی هم بلندترند در جایی چنین مرتفع و دورافتاده روی هم قرار دادهاند.
Elahe.G
مگه میشه؟ مگه ما اشرف مخلوقاتش نیستیم؟ چطوری میشه خدا یادش بره چه کار کردهیم و چی بهمون گذشته؟»
MohammadReza Darvish
فکر میکنم حسی که توی دلمونه مثل قطرههای بارونه که از برگای خیس میچکه، اما آسمون دیگه صاف شده و بارون نمیباره. فکر میکنم بدون خاطراتمون دیگه چی میمونه جز اینکه محو بشیم و بمیریم؟
Nino
«آخه ما چی کار کردیم که خدا اینقدر شرمنده بشه؟»
«نمیدونم، آکسل. ولی گمون نکنم کار من و تو بوده، چون خدا همیشه ما رو دوست داشته. اگه دعا کنیم، دعا کنیم و بخوایم یادش بیاد چیزهای عزیزمون چی بوده، شاید به حرفمون گوش کنه و آرزومون برآورده بشه.»
کاربر ۱۱۷۳۵۱۱
آقای آکسل، مردمی که امیدی به انتقام نداشته باشن، قبل از خونریزی به خونخواهی میرن.
کاربر ۶۹۸۶۲۴۲
فکر میکنم حسی که توی دلمونه مثل قطرههای بارونه که از برگای خیس میچکه، اما آسمون دیگه صاف شده و بارون نمیباره. فکر میکنم بدون خاطراتمون دیگه چی میمونه جز اینکه محو بشیم و بمیریم؟
zohre
فکر میکنم حسی که توی دلمونه مثل قطرههای بارونه که از برگای خیس میچکه، اما آسمون دیگه صاف شده و بارون نمیباره. فکر میکنم بدون خاطراتمون دیگه چی میمونه جز اینکه محو بشیم و بمیریم؟
zohre
حجم
۲۵۷٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۲۷۲ صفحه
حجم
۲۵۷٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۲۷۲ صفحه
قیمت:
۵۵,۰۰۰
۲۷,۵۰۰۵۰%
تومان