بریدههایی از کتاب چگونه یک نماز خوب بخوانیم؟
۴٫۶
(۱۸۹۹)
طبق آماری که در یکی از دانشگاهها گرفته شده بود، اغلب دختر خانمهایی که از حجاب محکم خودشان دست برداشتهاند و به جای چادر، حجاب ضعیفتری را انتخاب کردهاند، از ترس تمسخر دیگران این کار را کردهاند. آخر تو به تمسخر دیگران چه کار داری؟ مستقل باش! محکم باش! روی پای خودت بایست!
R.R
خداوند ابتدا میفرماید: «اُدْعُونی أَسْتَجِبْ لَکمْ؛ مرا بخوانید، من جوابتان را میدهم.» بعد بلافاصله میفرماید: «کسانی که تکبر کنند و درِ خانه من نیایند و از من چیزی نخواهند، اگر دیگران را عادی به جهنم میبرم، آنها را به خاطر تکبرشان، با خواری و ذلّت به جهنم خواهم برد.» در واقع معنایش این است: «من خدای تو هستم که دارم به تو میگویم مرا صدا بزن تا جوابت را بدهم، آنوقت تو سرت را پایین انداختهای و لال شدهای! یا اینکه اصلاً اعتنا نمیکنی و میروی؟» این نوع برخود، نشانۀ تکبر انسان نسبت به خداوند است.
R.R
پرسید:
ـ حاج آقا! چه جوری از نماز لذت ببرم؟
ـ بنا نیست تو از نماز لذت ببری، بناست تو خوب نماز بخوانی تا خدا از نماز تو لذت ببرد و خوشش بیاید. بعد که خوشش آمد، ممکن است انشاءالله با تو رفیق شود و تو را بغل بگیرد و کمکم همه چیز درست شود و لذت هم ببری.
|نستوه|
چه چیز مانع میشود که هر گاه بر یکی از شما غم و اندوه دنیایی رسید، وضو بگیرد و به سجدهگاه خود برود و دو رکعت نماز بگزارد و در آن دعا کند؟ مگر نشنیدهای که خداوند میفرماید: "از صبر و نماز کمک بگیرید"؟»
زهرا طرقبهی مقدم
آن بندۀ خدا برای نماز خواندن، جهاد با نفس نمیکند، یعنی با هوای نفس خودش درنمیافتد و کلنجار نمیرود، آنوقت میگوید: «خدایا! امام زمان ما را به ما برگردان!» خُب اگر آقا بیاید که تو باید بروی جهاد! تو که دو دقیقه برای خدا و برای نماز وقت نمیگذاری، میخواهی بروی پای رکاب حضرت برای خدا جان بدهی؟! تا من و تو برای نماز وقت نگذاریم، معلوم نیست آقایمان بیاید.
Zahra sadat
بعضی وقتها اینکه بپرسیم: «چه کنم تا از نماز خواندن لذت ببرم؟» سؤال خوبی نیست.
پرسید:
ـ حاج آقا! چه جوری از نماز لذت ببرم؟
ـ بنا نیست تو از نماز لذت ببری، بناست تو خوب نماز بخوانی تا خدا از نماز تو لذت ببرد و خوشش بیاید. بعد که خوشش آمد، ممکن است انشاءالله با تو رفیق شود و تو را بغل بگیرد و کمکم همه چیز درست شود و لذت هم ببری.
Zahra sadat
خیلیها نمیدانند کوچهای که باید از آن عبور کنند تا به خانۀ «عشق به خدا» برسند، کوچهای است که در آن کوچه باید اول احساس عظمت خدا در دلشان بنشیند.
up
شما هم از آن ابتدای نماز که «الله اکبر» گفتی، عشقت به آن لحظات سجده باشد. بگو: «جانم! الان یک رکوع میروم، بعد میروم به سجده.» تا از سجدۀ اول بلند شدی، انگار قلبت دارد از قفسۀ سینه بیرون میآید، دلت دارد از جا کنده میشود که خدا صدا میزند: «صبر کن عزیزم، دوباره برو به سجده» از سجده که میخواهی بلند شوی مثل این است که میخواهند نفست را بگیرند. اینقدر سجده را دوست داری!
بعد از سجدۀ دوم، دیگر نمیتوانی بلند شوی. میگویی: «خدایا من نمیخواهم از سجود در خانه تو سر بردارم» خدا میفرماید «دستت را بده به من عزیزم، میدانم تو دیگر نمیتوانی، میدانم دیگر دوست نداری سر از خاک در خانهام برداری، میدانم چقدر سجده را دوست داری. بیا خودم کمکت میکنم» لذا میگویی: «بِحَوْلِ اللهِ وَ قُوَّتِهِ أَقُومُ وَ أَقْعُدُ؛ به یاری و قوت خداوند بلند میشوم و مینشینم.»
Rh S
فدای آن پسرها و دخترهایی که تا اذان میگویند، بلند میشوند و در یک گوشهای به نماز میایستند و نگاه نمیکنند به اینکه بقیۀ اعضای خانواده هم برای نماز بلند شدهاند یا نه؟ جوان سنتشکن است.
منمشتعلعشقعلیمچکنم
یکی از علماء میفرمود: قبل از انقلاب که مقام معظم رهبری به یکی از روستاهای سیستان و بلوچستان تبعید شده بودند، بنده نیز همراه مقام معظم رهبری در همانجا (ایرانشهر) تبعید بودم. تعدادی از مردم و روحانیون از شهرهای مختلف به دیدار ما آمده بودند. وقت نماز فرا رسید. همه آماده برگزاری نماز جماعت شدیم. آیت الله خامنهای به عنوان امام جماعت، در جلوی نمازگزاران ایستادند و مشغول نماز شدیم. در همین هنگام، بزغالهای وارد شد و در جلوی جمع، به پریدن پرداخت و همه ما را خنداند، تنها کسی که با طمأنینه و آرامش نماز را به پایان برد، آقا بود. بعد از نماز از ایشان پرسیدیم: «شما چطور خودتان را کنترل کردید و نخندیدید؟» ایشان گفتند: «من اصلاً متوجه بزغاله نشدم!»
منمشتعلعشقعلیمچکنم
شما از هفت سالگی بچهات را وادار به نماز خواندن کن. وقتی نمازش را خواند، قلب و عقلش سالم میشود، بعد تازه آمادگی پذیرش اصول عقاید را پیدا میکند.
ـ بچه که در هفت سالگی هنوز اصول عقاید نمیفهمد که بخواهد نماز بخواند.
ـ یک مختصری میفهمد؛ همان مختصر کافی است. فعلاً باید تکبر از دلش برود. اصل گرفتاریهای ما از تکبر ما در مقابل خداوند است. اول باید این تکبر را از بین ببریم
منمشتعلعشقعلیمچکنم
آن بندۀ خدا برای نماز خواندن، جهاد با نفس نمیکند، یعنی با هوای نفس خودش درنمیافتد و کلنجار نمیرود، آنوقت میگوید: «خدایا! امام زمان ما را به ما برگردان!» خُب اگر آقا بیاید که تو باید بروی جهاد! تو که دو دقیقه برای خدا و برای نماز وقت نمیگذاری، میخواهی بروی پای رکاب حضرت برای خدا جان بدهی؟! تا من و تو برای نماز وقت نگذاریم، معلوم نیست آقایمان بیاید. و اگر ما درست شویم، انشاء الله حضرت خواهد آمد. چون آقا منتظر نیست که همۀ اهل عالم خوب شوند بعد تشریف بیاورد، فقط کافی است شیعیان حضرت درست شوند و گناه نکنند. لذا فرموده است: «فَمَا یحْبِسُنَا عَنْهُمْ إِلَّا مَا یتَّصِلُ بِنَا مِمَّا نَکرَهُهُ وَ لَا نُؤْثِرُهُ مِنْهُمْ؛ چیزی ما را از شیعیان خود محبوس نمیکند مگر آن چیزهایی که از شیعیان ما به ما میرسد و ما کراهت داریم و آن را نمیپسندیم (معصیت شیعیان)
منمشتعلعشقعلیمچکنم
من که نخواستم اینها بیایند عاشقانه نماز بخوانند. عشق کجاست؟ من که نخواستم اینها بیایند از چهارده سالگی عارفانه نماز بخوانند. معرفت کجاست؟ البته شاید بعدها از این اتفاقهای قشنگ هم برایشان بیفتد اما فعلاً از عشق و عرفان خبری نیست.
ـ پس فلسفۀ نماز خواندن برای بسیاری از بندگانت که مبتدی هستند، چیست؟
ـ من خواستهام بندگانم مؤدبانه نماز بخوانند و ادب یعنی اینکه حتی اگر حال عشقبازی و محبت نداشتند و بیحوصله بودند، اما باز هم باید احترام بگذارند.
اولین فلسفۀ نماز تکراری این است که به آدم «ادب» یاد میدهد. خیلیها بلد هستند وقتی به یک غریبه میرسند، لبخند بزنند. امّا هنر این است که وقتی به کسانی که برایت تکراری شدهاند میرسی، احترام بگذاری و لبخند بزنی؛ حتی اگر حال و حوصله نداشته باشی.
منمشتعلعشقعلیمچکنم
مثلاً نشستهای غرق بازی، غرق کار یا غرق استراحت شدهای که یک دفعه مؤذن اذان میگوید و تو باید بلند شوی بروی نماز بخوانی. طبیعتاً حالت گرفته میشود، اما عیبی ندارد، همین الان بلند شو برو نماز بخوان تا آدم شوی. کتک نماز را بخور و تلخی آن را تحمل کن تا آدم شوی.
منمشتعلعشقعلیمچکنم
اگر خداوند میخواست، خودش میتوانست نماز را برای همۀ آدمها شیرین و لذتبخش قرار دهد تا همه جذب نماز شوند. امّا اتفاقاً خدا حال آدمها را با نماز گرفته است و البته این کار خدا هم مانند تمام کارهایش حکیمانه است.
منمشتعلعشقعلیمچکنم
نماز ما که نماز نیست. نماز فقط برای امیرالمؤمنین (ع) است، حالا ما یک تِلِکتِلِکی میکنیم و خم و راست میشویم!» این سخن، اگر انسان را به یأس برساند و انگیزه و جدیت او را برای رسیدن به نماز کم کند، که غالباً همینگونه است، سخنی شیطانی است که آن را ابلیس رجیم بر زبان انسان جاری میکند.
منمشتعلعشقعلیمچکنم
مرحوم آیتالله قاضی (ره) استاد آیتالله بهجت (ره) بودند و حضرت امام (ره) از ایشان به «کوه عرفان» تعبیر میفرمودند. آقای بهجت (ره) مکرر در نصایحشان این عبارت را از مرحوم قاضی (ره) نقل میفرمودند: «اگر کسی نماز واجبش را اول وقت بخواند و به مقامات عالیه نرسد مرا لعن کند.»
علی محمد مختاری
خداوند متعال در سوره معارج، انسان را اینطور توصیف میکند که: «إِنَّ الْانسَانَ خُلِقَ هَلُوعاً»؛ انسان آنقدر ولع دارد که گویا میخواهد همۀ عالم را ببلعد، به همهچیز گیر میدهد، حریص به عالم است. «إِذَا مَسَّهُ الشَّرُّ جَزُوعًا»؛ وقتی یک بدی و زیانی به او میرسد، جزع و فزع میکند و ناله میزند. «وَ إِذَا مَسَّهُ الخَیرُ مَنُوعًا»؛ وقتی یک خیری به او میرسد، بخیل میشود و از دیگران منع میکند. خدا در این آیات، بدیهای انسان را بیان میکند و میفرماید آدمها اینقدر بد هستند. حالا این اخلاقهای بد که در آدمها هست، را چکار کنیم؟ چطور درست کنیم؟ در ادامه میفرماید: «إِلَّا الْمُصَلِّینَ»؛ فقط نمازخوانها اینگونه نیستند. چرا؟ چون نمازخوانها همیشه سر نماز با خودشان درگیر میشوند و این بدیها در وجودشان از بین میرود. نماز تا این حد تأثیر میگذارد.
گل نرگس
هر اذانی یک صدا زدن خصوصی است برای کندن تو از یک وضعیت بد. پس این لحظه و فرصت طلایی را از دست نده! چون کسی که این فرصت را برایت ایجاد کرده خداوند است که مثل یک مربی دلسوز، زمینۀ رشد و سازندگی روح تو را به وسیلۀ نماز اول وقت فراهم کرده است.
گل نرگس
اصلاً فکر کن «اذان فقط برای تو یک نفر است». اذان را پیغام و سفارش خصوصی خدا به خودت بدان. فکر نکن هر دفعه که مؤذن اذان میگوید، معنایش این است که خدا صدا میزند: «همۀ اینها را جمع کن بیاور تا نماز بخوانند!» نه، معنای اذان این نیست. اذان یک اعلام خصوصی است.
گل نرگس
حجم
۱۲۸٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۲۲۰ صفحه
حجم
۱۲۸٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۲۲۰ صفحه
قیمت:
۲۷,۰۰۰
۱۳,۵۰۰۵۰%
تومان