بریدههایی از کتاب شهر خدا
۴٫۸
(۱۵۵)
در این دنیا تا کمی دنبال لذائذ دنیا میرویم، دیگر یادمان میرود ما یک روزی آرزویی داشتیم به نام دیدار حضرت مهدی، امام زمانمان (عج). دیگر این آرزو از دل ما رفت. این دنیا طبیعتش اینگونه است که هر چقدر شهوترانی کنی، کمتر ظرفیت علائق الهی در وجودت میآید. لذت با خدا بودن را نمیفهمی.
زهرا
هر چقدر بشر بیشتر از عقل خود استفاده کند و تجربه عمومی بشر به کمک بیاید و باور کند که برای زندگی راحت، راهی جز مبارزه با نفس ندارد، دینگریزیها کمتر خواهد شد.
زهرا
خدا ته دل ما را هم میبیند. یک مدتی که این جور حرفهای بد از ته دل عبور کند، خدا از انسان رو برمیگرداند.
زهرا
بد دینداری کردن یعنی خیلی هم که آدم خوبی باشیم، تسلیم خدا میشویم، اما مشتاق خدا نمیشویم، و راه و روش رسیدن به خدا را نمیپسندیم. مثل احساس بعضی از پشت کنکوریها.
زهرا
اصلاً بنای اولیه بر زجر کشیدن نیست. به همین دلیل است که در ماه رمضان وقتی گرسنه میشوی، خدا تحویلت میگیرد، چه تحویل گرفتنی! چون بنا نبوده تو گرسنگی بکشی. این گرسنگی خارج از قاعده است.
زهرا
بسیاری از اوقات ما آدمها تنها با همان خوبیهایی که با آن زاده شدهایم زندگی میکنیم و تمام عمر از ارثیهٔ صفات خوب پدری و مادری استفاده میکنیم. آنوقت اسم آدمحسابی هم روی خودمان میگذاریم. در حالیکه آدمحسابی کسی است که حسابی خود را تغییر و تکامل داده باشد و و در این راه حساب خود را رسیده باشد.
زهرا
هر انگیزهای که موجب رفتار خاصی شده باشد و هر علاقهای که پشت سر آن انگیزه قرار داشته باشد، بعد از عمل تقویت شده و فربهتر میگردد.
زهرا
چون هر چقدر ما به آنان محتاجتریم، بیش از آن، آنان به ما مشتاقترند.
زهرا
اگر کسی نگران قبولی عملش نباشد، گویی دارد اعمالش را با کراهت انجام میدهد
ketabkhan:)
مهمانی یعنی بیرون آمدن از محیط تکراری و خسته کننده خانهٔ خود و ورود به سرسرای زیبای ضیافت
ketabkhan:)
هرکس میخواهد به خانهٔ رسول خدا (ص) راه یابد، باید از خانهٔ علی (ع) عبور کند و هرکس درب خانهٔ علی (ع) را به صدا در میآورد، معمولاً از اندرونی صدای فاطمه (س) را میشنود. او تمام مراجعان را میشناسد و با صدای نازنین خود، مادرانه تو را با نام میخواند
ketabkhan:)
به این شهر سفر نکنید که اگر به آن قلعهٔ نور که در محلهٔ مرکزی شهر قرار دارد برسید، دیگر برای دیدن دیگران کور میشوید و چشم دیدن کسی را غیرِ آن مستور نخواهید داشت و همه، شما را برای همیشه با چشمان اشکبار ملاقات خواهند کرد.
ketabkhan:)
هر چقدر گرسنهتر باشند، بیشتر برای سیر کردن دیگران تلاش میکنند و اگر سیر باشند، انگار از آدم خجالت میکشند. با آنکه خودشان مهمانند ولی وقتی مهمان برایشان بیاید با تمام وجود احساس خوشبختی میکنند. و از اطعام بیشتر از طعام لذت میبرند.
ketabkhan:)
یکی از مشخصات مناجاتهایشان در این شهر آن است که هیچگاه درست نمیفهمی، بالاخره از سر محبت با خدا حرف میزنند و گریه میکنند یا از سر خوف و خشیت او است که ناله میکنند. با آنکه از او میترسند، هیچگاه از او فرار نمیکنند. و با اینکه همیشه به سمت او میروند و به او هم میرسند، اما این رسیدن هیچگاه به پایان نمیرسد.
ketabkhan:)
واقع مطلب آن است که در این شهر آنچه مهم است، رابطهٔ مهمانان با میزبان است. و آنقدر این امر مهم است که اگر گرسنگی کشیدن، آن رابطه را نزدیک میکند، همه با کمال رضایت آن را میپذیرند.
ketabkhan:)
آدم قبل از ورود به این شهر، باور نمیکند که زندگی بدون دست آلودن به دنیا چگونه میتواند اینهمه دلچسب باشد. تازه آنجا میشود فهمید در زندگی هرچه از دنیا بهرهمند شوی، کمتر از لذت حیات برخوردار میشوی. از حداقل خورد و خوراک گذشتن، تو را قوی میکند و دنیا را ضعیف و حقیر
ketabkhan:)
همه از حال هم خبر دارند، ولی در حالی که به هم عشق میورزند و غمخوار یکدیگرند، روزها بر گرسنگی هم صبر میکنند. اما شبها برای اطعام یکدیگر سبقت میجویند.
ketabkhan:)
دستها را به سوی خدا دراز میکنند، ولی خدا را نزدیکتر از همیشه در آغوش مناجات خود مییابند و مدهوش ملاقاتش میشوند.
ketabkhan:)
گویا در این شهر مهمانان میتوانند شقّ القمر کنند و ردّالشمس نمایند؛ میتوانند در زمان حال به عقب برگردند و جبران مافات کنند و به جلو بروند و تدبیر ماآت نمایند.
ketabkhan:)
«اخلاص»، از قلب علی الگو گرفته است.
Alireza Joneidi
حجم
۱۷۸٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۲۸۴ صفحه
حجم
۱۷۸٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۲۸۴ صفحه
قیمت:
۳۵,۰۰۰
۱۷,۵۰۰۵۰%
تومان