بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب دختری که رهایش کردی | طاقچه
تصویر جلد کتاب دختری که رهایش کردی

بریده‌هایی از کتاب دختری که رهایش کردی

نویسنده:جوجو مویز
انتشارات:نشر مصدق
امتیاز:
۴.۰از ۴۷ رأی
۴٫۰
(۴۷)
روز و شب به تو فکر می‌کنم. تو ستاره راهنمای من در اين جهان ديوانه هستی.
narges
صورتت يک ميليون رنگ مختلف داره. تو يک دلقکی!» گفتم: «همه دلقک هستيم.
narges
اين داستان زندگی ما بود: شورش‌های کوچک، پيروزی‌های جزئی، فرصت مختصری برای استهزای کسانی که به ما ستم می‌کردند، قايق‌های کوچکی از اميد روی دريای عظيم ابهام، محروميت و ترس.
narges
بعضی وقت‌ها يادم می‌ره چه شکلی بود. به عکسش زل می‌زنم و هيچی يادم نمی‌ياد.» «برای اينکه زياد اين کار رو می‌کنی. بعضی وقت‌ها فکر می‌کنم ما با نگاه کردن به عکس‌ها اونا رو کهنه می‌کنيم.»
narges
«قبل از تو هيچ وقت خوشبختی واقعی را نمی‌شناختم.»
مهناز
بد آشپزی کردن به خودی خود نوعی گناه است
narges
جهانی درد در نفس خسته و طولانی پيرمرد بود.
کاربر ۱۶۱۲۵۳۵
«ديگه هيچ کس گوش نمی‌ده. همه می‌دونن چی می‌خوان بشنون، ولی واقعآ گوش نمی‌دن.»
𝕰𝖆𝖘𝖙𝖊𝖗𝖓 𝖌𝖎𝖗𝖑
از شنيدن صدای ناله برادرمان به خود می‌پيچيديم. آن موقع به سختی می‌توانستم خواهرم را بشناسم: بيست سال پيرتر از بيست و چهار سال سنش به نظر می‌رسيد. می‌دانستم که بازتاب ترس او در چهره خود من هم ديده می‌شود. آنچه از آن وحشت داشتيم، داشت سرمان می‌آمد.
پدرم چيز ارزشمند زيادی به ما نداده بود، ولی به ما ياد داد که کی‌بايد بترسيم. می توانستم به يک غريبه نگاه کنم و از روی فشار دادن فکهايش روی هم و يا نازک کردن چشم‌هايش، بگويم که هيجانات درونی‌اش دقيقآ کی به خشونت منجر خواهد شد.
narges
می‌خواستم برود. نمی‌خواستم آن اسم‌ها را به زبان بياورد. اينها خاطرات من بودند، هدايای کوچکی که می‌توانستم در روزهايی که زندگی مرا در هم می‌شکست، بيرون بياورم و خودم را با آنها آرام کنم
narges
بعضی وقت‌ها زندگی يک سری موانع است، گذاشتن پايی جلوی پای ديگر مسئله‌ای بزرگ می‌شود.
𝕰𝖆𝖘𝖙𝖊𝖗𝖓 𝖌𝖎𝖗𝖑
هفته پيش يک نقاشی گوآش از من را تمام کرده بود. حالا دست به جيب بالايش زد. «تو رو با خودم می‌برم.» روی قلبم دست گذاشتم. «و من هم تو رو با خودم.»
𝕰𝖆𝖘𝖙𝖊𝖗𝖓 𝖌𝖎𝖗𝖑
«قبل تو هيچ وقت شادی حقيقی را نمی‌شناختم.»
کاربر ۱۶۱۲۵۳۵
انگار که خوشحالی يک مفهوم علمی بود که صرفآ اثباتش ليو را خوشحال می‌کرد.
مهناز
چه جوری چيزايی که اول قسم می‌خوردی ناراحتت نمی‌کنن الان می‌تونن همه چيزای خوب رو از درون متلاشی کنن.
𝕰𝖆𝖘𝖙𝖊𝖗𝖓 𝖌𝖎𝖗𝖑
«در نهان از اين ايده خوشم می‌آيد که نقاشی‌ای داشته باشم آنقدر قوی که بتواند بنيان يک زندگی مشترک را بلرزاند.»
𝕰𝖆𝖘𝖙𝖊𝖗𝖓 𝖌𝖎𝖗𝖑

حجم

۴۲۰٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۴۶۴ صفحه

حجم

۴۲۰٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۴۶۴ صفحه

قیمت:
۵۹,۰۰۰
تومان
صفحه قبل
۱
صفحه بعد