بریدههایی از کتاب تمام چیزهایی که پسر کوچولوی من باید دربارهی دنیا بداند
۳٫۱
(۵۴)
سعی کن کسی را پیدا کنی که تو را به این دلیل که «همینی که هستی! کاریش نمیشه کرد!» دوست نداشته باشد؛ بلکه تو را با وجودی که «همینی که هستی!» دوست داشته باشد.
نازبانو
گاهی مردم از من میپرسند، قبل از آشنا شدن با مادرت چگونه زندگی میکردهام. آن وقت همیشه جواب میدهم: زندگی نکردهام.
و برای تو هم آرزویی کمتر از این ندارم.
نازبانو
هدیهای باورنکردنی است که ما اجازه داریم مردهای زندگی او باشیم. و ما باید سعی کنیم نشان دهیم که شایستگیاش را داریم. هر روز از نو.
چون وقتی آدم با اوست، هر روز حکم صبح یکشنبه را دارد.
نازبانو
انگار نه انگار که ما در سیارهای زندگی کردهایم که دایناسورها نتوانستهاند در آن به حیات ادامه دهند!
عاطی
تو بزرگ خواهی شد. به مدرسه خواهی رفت، به خانه باز خواهی گشت و اعلام خواهی کرد که دیگر نمیخواهی درس بخوانی، چون میخواهی از حالا «روی گروه موسیقیت تمرکز کنی». یا قصد داری یک رستوران افتتاح کنی. یا یک مغازهٔ فروش وسایل موجسواری در تایلند. اجازه میدهی روی ابرویت چیزی پیرسینگ کنند، یا روی بازویت یک اژدها خالکوبی کنند و شروع میکنی به خواندن کتابهای فلسفی کاربردی. و این چیز خوبی است.
ایرادی ندارد اگر در دوران جوانی رفتار احمقانهای داشته باشی. این کار جوانان است. ولی میدانی که، در همین دوران جوانی، زمانی به اطلاعت خواهم رساند که فکر بدی نیست اگر وسایلت را کمکم جمع کنی و از خانه اسبابکشی کنی. البته خصومت شخصی هم در کار نخواهد بود، مایلم همین حالا و همینجا روی این نکته پافشاری کنم. مسئله این است که آن موقع به اتاقت نیاز خواهم داشت، چون میز بیلیارد جدیدم را نمیتوانم جای دیگری بگذارم.
ژان لاو ژان
در سال اول زندگی همهچیز حولوحوش مدفوع میچرخد.
آدم بوی آن را احساس میکند، ولی از خود مدفوع خبری نیست. بعد چشمش به آن میافتد؛ بوی خاص مدفوع، چشمانتظاری. صادقانه بگویم، اصلاً نمیتوانم بگویم آدم وقتی بچهدار میشود، چه مقدار از عمرش را منتظر مدفوع کردن بچهاش میماند.
سیّد جواد
بچهدار شدن طوری است که انگار آدم سعی دارد در یک مغازهٔ چینیفروشی، کاملاً مست، با پایی گچگرفته و نقابی بر صورت، با یک ماشین خاکبرداری رانندگی کند.
Marie Rostami
من نمیخواهم اشتباه کنم. همهاش همین.
@then@
او خیلی بیشتر از من کار میکند. در زندگی مشترکمان. برای تو. برای ما. و من میخواهم قدری از زحماتش را جبران کنم. این حداقل کاری است که میتوانم انجام دهم.
او خیلی بهتر از من زبان تو را میفهمد. وقتی در راهرو میایستی و جملات بیسروتهت را نعره میکشی، درست مثل یک ایواک مست، او بلافاصله متوجه منظورت میشود.
نازبانو
من کند و بیحال و کاملاً سیاهوسفیدم. و او تمام رنگهای من است.
نازبانو
حجم
۱۳۴٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۱۶۰ صفحه
حجم
۱۳۴٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۱۶۰ صفحه
قیمت:
۴۹,۰۰۰
۳۴,۳۰۰۳۰%
تومان