بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب تمام چیزهایی که پسر کوچولوی من باید درباره‌ی دنیا بداند | طاقچه
تصویر جلد کتاب تمام چیزهایی که پسر کوچولوی من باید درباره‌ی دنیا بداند

بریده‌هایی از کتاب تمام چیزهایی که پسر کوچولوی من باید درباره‌ی دنیا بداند

نویسنده:فردریک بکمن
امتیاز:
۳.۲از ۵۶ رأی
۳٫۲
(۵۶)
سعی کن کسی را پیدا کنی که تو را به این دلیل که «همینی که هستی! کاریش نمی‌شه کرد!» دوست نداشته باشد؛ بلکه تو را با وجودی که «همینی که هستی!» دوست داشته باشد.
نازبانو
گاهی مردم از من می‌پرسند، قبل از آشنا شدن با مادرت چگونه زندگی می‌کرده‌ام. آن وقت همیشه جواب می‌دهم: زندگی نکرده‌ام. و برای تو هم آرزویی کمتر از این ندارم.
نازبانو
هدیه‌ای باورنکردنی است که ما اجازه داریم مردهای زندگی او باشیم. و ما باید سعی کنیم نشان دهیم که شایستگی‌اش را داریم. هر روز از نو. چون وقتی آدم با اوست، هر روز حکم صبح یکشنبه را دارد.
نازبانو
انگار نه انگار که ما در سیاره‌ای زندگی کرده‌ایم که دایناسورها نتوانسته‌اند در آن به حیات ادامه دهند!
عاطی
تو بزرگ خواهی شد. به مدرسه خواهی رفت، به خانه باز خواهی گشت و اعلام خواهی کرد که دیگر نمی‌خواهی درس بخوانی، چون می‌خواهی از حالا «روی گروه موسیقی‌ت تمرکز کنی». یا قصد داری یک رستوران افتتاح کنی. یا یک مغازهٔ فروش وسایل موج‌سواری در تایلند. اجازه می‌دهی روی ابرویت چیزی پیرسینگ کنند، یا روی بازویت یک اژدها خالکوبی کنند و شروع می‌کنی به خواندن کتاب‌های فلسفی کاربردی. و این چیز خوبی است. ایرادی ندارد اگر در دوران جوانی رفتار احمقانه‌ای داشته باشی. این کار جوانان است. ولی می‌دانی که، در همین دوران جوانی، زمانی به اطلاعت خواهم رساند که فکر بدی نیست اگر وسایلت را کم‌کم جمع کنی و از خانه اسباب‌کشی کنی. البته خصومت شخصی هم در کار نخواهد بود، مایلم همین حالا و همین‌جا روی این نکته پافشاری کنم. مسئله این است که آن موقع به اتاقت نیاز خواهم داشت، چون میز بیلیارد جدیدم را نمی‌توانم جای دیگری بگذارم.
ژان لاو ژان
در سال اول زندگی همه‌چیز حول‌وحوش مدفوع می‌چرخد. آدم بوی آن را احساس می‌کند، ولی از خود مدفوع خبری نیست. بعد چشمش به آن می‌افتد؛ بوی خاص مدفوع، چشم‌انتظاری. صادقانه بگویم، اصلاً نمی‌توانم بگویم آدم وقتی بچه‌دار می‌شود، چه مقدار از عمرش را منتظر مدفوع کردن بچه‌اش می‌ماند.
سیّد جواد
بچه‌دار شدن طوری است که انگار آدم سعی دارد در یک مغازهٔ چینی‌فروشی، کاملاً مست، با پایی گچ‌گرفته و نقابی بر صورت، با یک ماشین خاک‌برداری رانندگی کند.
Marie Rostami
من نمی‌خواهم اشتباه کنم. همه‌اش همین.
@then@
او خیلی بیشتر از من کار می‌کند. در زندگی مشترکمان. برای تو. برای ما. و من می‌خواهم قدری از زحماتش را جبران کنم. این حداقل کاری است که می‌توانم انجام دهم. او خیلی بهتر از من زبان تو را می‌فهمد. وقتی در راهرو می‌ایستی و جملات بی‌سروتهت را نعره می‌کشی، درست مثل یک ایواک مست، او بلافاصله متوجه منظورت می‌شود.
نازبانو
من کند و بی‌حال و کاملاً سیاه‌وسفیدم. و او تمام رنگ‌های من است.
نازبانو
روحم را از داخل جسمم گوگل کرده‌ام.
سیّد جواد
سعی کن کسی را پیدا کنی که تو را به این دلیل که «همینی که هستی! کاریش نمی‌شه کرد!» دوست نداشته باشد؛ بلکه تو را با وجودی که «همینی که هستی!» دوست داشته باشد.
ka'mya'b
خوب است که آدم یک نفر را به‌عنوان بهترین دوست داشته باشد.
Mesoul
می‌دانم که مادرت را بیشتر از هرکس دیگری دوست‌داری. این را همه می‌دانند. و من از این بابت اصلاً از دستت دلخور نیستم. مادرت بهترین چیزی است که نصیبمان شده است. تو می‌دانی. من هم می‌دانم. و صادقانه بگویم که مخصوصاً به همین دلیل است که مایلم سعی کنی کمی آرام‌تر باشی.
نازبانو
وقتی آدم زادووَلد می‌کند، تمام روزش این‌گونه سپری می‌شود. زندگی روزمره تحت‌تأثیر تدارکات مدفوع قرار می‌گیرد. آدم ناگهان با افراد کاملاً بیگانه دربارهٔ آن حرف می‌زند؛ از میزان شل و سفت بودنش، رنگش، و اینکه چه زمانی دفع می‌شود. مدفوع چسبیده به لباس‌ها، مدفوعی که بین شیارهای سرامیک‌های حمام چسبیده است. آدم شروع می‌کند به بحث کردن راجع‌به تجربهٔ متافیزیکی مدفوع. آن را تا سطح یک گفت‌وگوی آکادمیک بالا می‌کشد. وقتی تعدادی محقق سوئیسی این خبر را رسانه‌ای کردند که ذره‌ای را کشف کرده‌اند که سریع‌تر از نور حرکت می‌کند، و کل دنیا عمیقاً به فکر فرو رفته بود که این ذره چه می‌تواند باشد، تمام والدینی که بچهٔ کوچک داشتند، به شریک زندگی‌شان نگاه کردند و گفتند: «پی‌پی. فقط می‌تونه پی‌پی باشه.»
سیّد جواد
شجاع آن کسی نیست که دستِ بزن داشته باشد، حتی اگر نداند پیروز می‌شود یا شکست می‌خورد. شجاع آن کسی است که می‌داند پیروز خواهد شد، با وجود این از خیر این کار می‌گذرد.
الشن غلامی
متوجه شده‌ام از همین حالا می‌دانی که توانایی خنداندن او کمک بزرگی محسوب می‌شود. این کار باعث می‌شود که اگر زمانی خرابکاری کردی، شانس نجات پیدا کردنت افزایش بسیار زیادی پیدا کند. این خصلتت را حفظ کن. چون بعد می‌توانی تا می‌خواهی، بتازانی. من که به این وسیله خودم را تا اینجا رسانده‌ام. و وقتی می‌خندد! خدای من! هیچ زمانی بیشتر از آن لحظه احساس مردانگی نمی‌کنم.
ka'mya'b
می‌دانم تمام کودکان در طول زندگی‌شان به نقطه‌ای می‌رسند که برایشان مشخص می‌شود پدرشان در واقع ابرقهرمان نیست. هرچه باشد، من که احمق نیستم. فقط آرزو دارم تا رسیدن به این نقطه، زمان زیادی سپری شود. که ما دو نفر، تو و من، بتوانیم حداقل بعدازظهرهای یکشنبه را باهم سپری کنیم. که باهم نقطهٔ اشتراک داشته باشیم، چیزی که من از آن سر دربیاورم. چون اصلاً نمی‌ترسم بگویم که تو را دوست دارم. فقط از سایر گند و کثافت‌ها وحشت دارم. وحشت از آن روزی که جایگاهم را در زندگی تو از دست بدهم.
ka'mya'b
کاناپه‌ای بخر که همیشه آرزویش را داشتی. حرفم را باور کن، دیگر هرگز چنین شانسی را به دست نخواهی آورد. دیر یا زود ازدواج خواهی کرد و از آن لحظه به بعد تمام کاناپه‌های زندگی‌ات تبدیل می‌شوند به ابزاری برای مصالحه. پس تا می‌توانی، از کاناپهٔ رؤیایی‌ات لذت ببر.
سیّد جواد
لطفاً داخل استخر توپ ادرار نکن. این احتمالاً تنها توصیه‌ای است که می‌توانم توشهٔ راهت کنم.
سیّد جواد

حجم

۱۳۴٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۱۶۰ صفحه

حجم

۱۳۴٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۱۶۰ صفحه

قیمت:
۴۹,۰۰۰
۳۴,۳۰۰
۳۰%
تومان
صفحه قبل
۱
۲
...
۱۱صفحه بعد