بریدههایی از کتاب تمام چیزهایی که پسر کوچولوی من باید دربارهی دنیا بداند
۳٫۲
(۵۶)
تنها ابرنیرویی که آن را درک کردم، این بود که حس بویایی مادرت در دوران حاملگی فرازمینی شد. میخواهم اینجا صادق باشم و اعتراف کنم که این غیرضروریترین ابرنیروی شناختهشدهای است که وجود دارد. یک سال تمام اجازه نداشتم در خانه بیکن سرخ کنم.
نازبانو
اشیا هرگز اجازه ندارند مهمتر از انسانها باشند. میدانی. هرچه باشد، تمام وسایلم را دور ریختم تا برای وسایل تو جا باز کنم. چون وسایل تو مهمتر هستند. و لعنت، چقدر هم وسیله داری! ما والدینِ فرزندانِ خردسال همیشه از وسایل زیاد شما شکایت میکنیم. «خدای من، بچهها چقدر وسیله دارند!» بهمحض اینکه با سایر والدین حرف میزنیم، این جمله را میگوییم. انگار عیب از شما باشد.
نازبانو
ولی بدترین چیز، خود مدفوع نیست. بدترین چیز بیخبری است. وقتی آدم انقباض شدید ماهیچههای صورت فرزندش را مشاهده میکند و میگوید: «تموم شد...؟ انگار آره... ولی شاید بچه فقط اخم کرده، یا... باد معده بود؟ خدای من، ولی صداش که شبیه صدای یکی از هواپیماهای رایان ایر بود. نگو که فقط یک باد معده بود!» و بعد آدم باید پنج ثانیه صبر کند، و این طولانیترین پنج ثانیه در کل کهکشان است، صادقانه بگویم. زمانِ بین دو ثانیه، بهنظرت به اندازهٔ ده هزار ابدیت و دوام یک درام خوب و تأثیرگذار فرانسوی طول میکشد و بعد، بالاخره، انگار یکی از صحنههای فیلم ماتریکس باشد که زمان مرتباً آهستهتر میشود، آن وقت بو بلند میشود. آدم احساس میکند که انگار یک قطعهٔ خیس بتنی با صورتش برخورد کرده است.
سیّد جواد
داشتن یک نفر که بهترین دوست آدم محسوب شود، بسیار مهم است. یکی که میداند آدم در پانزدهسالگی چطور بوده است. یکی که لازم نباشد همهچیز را برایش توضیح داد. یک نفر که آدم بتواند با او وقت بگذراند. کسی که آدم بتواند خیلی راحت به او زنگ بزند و بپرسد: «میخوای بازی امشب رو باهم تماشا کنیم؟» یا: «راستش یه کاناپهٔ دستدوم خریدهیم و اینجا آسانسور نداره، با خودم فکر کردم شاید...»
Mesoul
هرگز در بازی هاکی به هیچکس طوری نگو «دختر» که انگار داری نقطهضعف او را به رخش میکشی.
._.
اگر بهنظرت سختگیر میآیم، یا باعث خجالتت هستم، اگر عادل نیستم، آن وقت از تو میخواهم به آن روز فکر کنی: روزی که به من نمیگفتی سویچ لعنتیام را کجا پنهان کردهای.
و لطفاً به یاد بیاور که خودت شروع کردی!
ژان لاو ژان
اگر ثانیهای حق انتخاب داشتم که مایلم در کدام لحظه عمر جاودانی داشته باشم، لحظهای را انتخاب میکردم که شما دو نفر شادمانه پایکوبی میکنید.
نازبانو
بازی کن. بیاموز. بزرگ شو. دنبال خواستههایت بدو. کسی را پیدا کن که بتوانی عاشقش شوی. حداکثر تلاشت را بکن. تا جاییکه میتوانی مهربان باش، ولی اگر لازم بود، محکم باش. پشت دوستانت را خالی نکن. خلاف جهت فلشها حرکت نکن. آن وقت در زندگی موفق خواهی شد.
نازبانو
مدفوع جزئی از دنیاست، میدانی که؛ و امروزه که محیطزیست و پایداری و دوام چنین پراهمیت شدهاند، آدم باید بداند که مدفوع چه نقش مهمی در این رابطه بازی میکند و برای تکنولوژیهای مدرن چه مفهومی دارد.
سیّد جواد
ولی حرف من فقط این است که گاهی قویتر، آن کسی نیست که کتک میزند. بلکه آن کسی است که این کار را انجام نمیدهد. واضح است؟
(:Ne´gar:)
هرچه آمادگی آدم کمتر باشد، دانستن این نکته که از زمان بچهدار شدن به بعد، تمام نفس کشیدنهایش از طریق ریههای یک نفر دیگر است، ضربهٔ محکمتری به او وارد میکند.
omid217
خندههایت درست شبیه خندههای اوست و درست مثل او، این توانایی جادویی را داری که وارد اتاق شوی و در وجود حاضرین بلافاصله این اشتیاق را برانگیزانی که بخواهند کنارت باشند.
Mesoul
میتوانی یک دوست خوب داشته باشی که مثل شخصیت «رون» در هریپاتر باشد. ولی او هم خیلی ترسوست، اینطور نیست؟ به درد آدم نمیخورد. درثانی مخ نامزدت را هم میزند، آشغال عوضی!
Mesoul
منظورم این است که تو را طوری دوست دارم، انگار تو، مثل قطارباریای که از ریل خارج شده، تکتک سلولهای بدنم را زیر میگیری. این عشق رشد نمیکند؛ بلکه حملهاش ناگهانی و غافلگیرکننده است. آدم هر روز در وضعیت بحرانی قرار میگیرد.
الشن غلامی
هیچوقت مهربانی را با ضعف اشتباه نگیر. هرگز آدمی نباش که در یک شرکت تبلیغاتی با پنجرههای پانوراما بایستد و معتقد باشد «خیلی مهربان» نوعی اهانت است.
._.
پس سعی کن کسی را پیدا کنی که تو را به این دلیل که «همینی که هستی! کاریش نمیشه کرد!» دوست نداشته باشد؛ بلکه تو را با وجودی که «همینی که هستی!» دوست داشته باشد.
._.
تو بزرگ خواهی شد. به مدرسه خواهی رفت، به خانه باز خواهی گشت و اعلام خواهی کرد که دیگر نمیخواهی درس بخوانی، چون میخواهی از حالا «روی گروه موسیقیت تمرکز کنی». یا قصد داری یک رستوران افتتاح کنی. یا یک مغازهٔ فروش وسایل موجسواری در تایلند. اجازه میدهی روی ابرویت چیزی پیرسینگ کنند، یا روی بازویت یک اژدها خالکوبی کنند و شروع میکنی به خواندن کتابهای فلسفی کاربردی. و این چیز خوبی است.
ایرادی ندارد اگر در دوران جوانی رفتار احمقانهای داشته باشی. این کار جوانان است.
zeinab
مادرت و تو، شما بزرگترین ماجراجویی من هستید. هر روز منتظرم اتفاق شگفتانگیزی بیفتد و شما مرا همراه خودتان به آنجا ببرید.
نازبانو
مردانی که از مرخصی پس از زایمان به محلکارشان برمیگردند، اصلاً خوششان نمیآید که به آنها با عباراتی مثل: «تعطیلات خوش گذشت؟» خوشآمد گفته شود.
نازبانو
چرا نمیتوانی مثل یک انسان عادی رفتار کنی و بروی دوباره بخوابی؟ هان؟ بابا کمی خسته است، میدانی؟ بابا دو سال است که دیگر درست نخوابیده است. و کمکم به آدم این احساس دست میدهد که انگار با پدربزرگت توی ماشین نشستهایم و دور خودمان میچرخیم، مرتباً میچرخیم، دور میزنیم و میچرخیم، متوجه میشوی؟
نه، البته که متوجه نمیشوی. اصلاً نمیفهمی. ولی الان بابا سردرد دارد، اوکی؟ پس حالا که خودت را مجبور میبینی در ساعاتی از شب، که حتی قاچاقچیان مواد مخدر و رقاصها هم آن زمان را مناسب کار کردن نمیدانند، از خواب بیدار شوی و داد و فریاد راه بیندازی، پس حداقل لطف کن و کمی آرامتر باش.
نازبانو
حجم
۱۳۴٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۱۶۰ صفحه
حجم
۱۳۴٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۱۶۰ صفحه
قیمت:
۴۹,۰۰۰
۳۴,۳۰۰۳۰%
تومان