بریدههایی از کتاب عباس دست طلا: داستانی از زندگی حاج عباسعلی باقری
۴٫۳
(۶۴)
خبر راه افتادن جیپ، مثل صدای توپ توی پادگان میپیچد. کارگران ایران ناسیونال دور و بر جمع چهارنفرۀ ما و ماشین جمع میشوند. خوشحالم که انگشتبهدهان ماندهاند! یکیشان بالأخره به خودش جرأت میدهد و میگوید:
ـ کار شما با ما زمین تا آسمان فرق دارد. وجداناً این همان ماشین سابق است؟! جلو ـ پنجره و نصف کاپوتش رفته بود، اوراقی بود!
یک دور با ماشین میزنم و مقابل فرمانده میایستم:
ـ این فقط یک رنگ میخواهد. تحویل شما.
سرگرد شهبازی از من میخواهد، هزینههایم را لیست کنم تا او به ردۀ بالادستش بدهد؛ آنان هم تأیید کنند و از بالا بخواهند پول مرا بدهد! همینطور برود بالا و بالاتر، تا اینکه خود خدا سند ما را امضاء کرد و حوالۀ ما را نقد بفرستد!
میگویم:
ـ لابد نامهبازیهایتان یک ماهی طول میکشد! آخرش هم اگر بالادستیها موافقت نکنند، یک چیزی هم باید از جیبم بدهم. بیخیال؛ بیخیال گرفتن پول خرید ابزار.
3741
وارد دزفول میشویم. مردم این شهر که از روزهای قبل شنیده بودند کاروان اهدایی در راه است، با گوسفندهای آماده، مقابلمان میایستند. دوستانم که دیگر طاقت دیدن ندارند، میگویند:
ـ این همه آدم اینجا چه کار می کنند؟! یعنی واقعاً برای دیدن ما آمدهاند؟!
smoothybook
من سرم را به دیوار تکیه میدهم. پیرمردی کنارم مینشیند:
ـ برای پسرت آمدهای؟
از ته گلو پاسخ میدهم:
ـ بله، پدرجان! گفتند شهید شده.
میگوید:
ـ پسر اول من هم شهید شده.
تسلیت میدهم و میپرسم:
ـ توی همین جنازههاست؟
پاسخ میدهد:
ـ نه، سهماه پیش او را دفن کردیم. برای پسر دومم آمدهام! او هم شهید شده. پسر سومم هم زخمی شده و الان روی تخت بیمارستان خوابیده!
هاشم
ـ اگر میترسی، بشین کنار خودم برانم.
بریده، بریده میگوید:
ـ نه... نه... هستم خودم. هیچی، حاجی! میروم... برویم.
و دوباره گاز میدهد.
راننده که سرباز است، از کجا میداند وقتی میخواهم کاری را انجام دهم، باید انجام شود؟! حالا اگر از زمین و آسمان بمب و موشک هم ببارد، فایده ندارد.
ورودی شهر اسلامآباد، چیزی مانند موشک با کله فرو رفته توی زمین. انگار به تنه درخت تنومندی بسته شده باشد. دیدن این صحنه خیلی برایم عجیب میآید. عین دینام ماشین، کلی سیم دارد! از راننده میپرسم:
ـ این چیست، میدانی؟
راننده که دل پُری از نقزدنهای من گرفته، با اوقات تلخی پاسخ میدهد:
ـ بهش میگویند راکت.
3741
حجم
۲٫۴ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۱
تعداد صفحهها
۲۰۰ صفحه
حجم
۲٫۴ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۱
تعداد صفحهها
۲۰۰ صفحه
قیمت:
۵,۰۰۰
تومان