بریده‌هایی از کتاب تاریخ ناگفته و پنهان آمریکا

آمریکا در تلاش برای دستیابی به مقام «ربوبیت» است

آمریکا در تلاش برای دستیابی به مقام «ربوبیت» است

مفهوم «نظم نوین جهانی» چیزی جز تحقّق حکومت جهانی یهود نیست که طرح آن توسط نمایندۀ تامّ الاختیار آنها در آمریکا، یعنی کسینجر از جمله بهترین مؤیدهای این مدّعاست.

عبارت‌های لاتین نوشته شده بر روی نشان آمریکا هم بسیار با اهمّیت هستند. در طرف رویی نشان، عبارت «بی‌نظیر در میان همه»را در دهان عقاب گنجانده‌اند که یادآور لقبی است که عهد عتیق (تورات) با استفاده از تعبیر «قوم برگزیده» به یهودیان داده است.

یکی از علل بمباران «لیبی» این بود که ریگان فکر می‌کرد این کشور به زودی در جنگ آرمگدون با اسرائیل رویارو خواهد شد.

نفوذ و نظارت اطّلاعاتی اسرائیل بر روی ساختار دولت آمریکا در کنگره، کاخ سفید، سیاست خارجی و پنتاگون، بی‌نهایت بهت‌آور و حیرت‌انگیز است. به همین علّت است که یهودیان در رده‌های مختلف تشکیلاتی و ساختاری آمریکا هر چه بخواهند می‌کنند.

اندیشۀ مخالفت جدّی با نظام سرمایه‌سالاری تنها از اعتقاد به اسلام ناشی می‌شود و آمریکا هم کاملاً به این نکته توجّه دارد. به همین علّت نیز در طرحی جهانی و اقدامی استراتژیک، محاصرۀ اسلام را آغاز نموده است.

آمریکا در حال حاضر بزرگ‌ترین قدرت شیطانی است که عبودیت و ربوبیت «الله» را به چالش کشیده است. قدرت شیطانی‌ای که خود دعوی ربوبیت و جانشینی خداوند را داشته و مردم را به جای «اطاعت از خداوند» به «اطاعت از خود»، می‌خواند.

پیوریتان‌های بنیانگذار این کلنی قصد داشتند یک صهیون جدید در سرزمین پهناور آمریکا به وجود بیاورند که مشابه جریان اصلاحات پدید آمده در انگلستان بود ... یادگارهای به جا مانده از پیوریتان‌ها بدون شک، عامل بزرگی در شکل‌گیری روح آمریکایی به شمار می‌آید.

ویکوف می‌گوید: نشان آمریکا بازتابی از ماسونی‌گری است. نشانی مرکب از ماسونی‌گری و نهان‌گرایی

هر چند که در تاریخ مشهور مرسوم و فیلم‌ها و کتاب‌های متعدّدی که دربارۀ کریستف کلمب ساخته و نوشته شده، او را به عنوان یک میسیونر مسیحی معرفی کرده‌اند؛ ولی در حقیقت «کریستف کلمب یک یهودی بوده است

قرآن بنی‌اسرائیل را انسان‌هایی حریص به دنیا. خود برتربین نسبت به سایر انسان‌ها، مال مردم خور و اهل اجحاف و ربا، قاتل پیامبران، جنگ‌افروز و فساد کننده روی زمین، قاتل هم‌نژادان و بیرون‌کنندگان آنها از سرزمین خود، ظالم، فحّاشان حرفه‌ای، انتقام‌جو و کینه‌ورز نسبت به اسلام، توطئه‌گر علیه مسلمانان، دوست و هم‌پیمان کفّار، ظلم پیشه نسبت به مردم و بازدارندگان ایشان از گام نهادن در راه خدا معرفی می‌نماید

جهان امروز با توسعه‌طبی و به تعبیر دقیق‌تر برتری طلبی «کانون شیطانی تکاثر قدرت» یعنی آمریکا، در روند ناامنی، هرج و مرج و بی‌قانونی قار رگرفته و در حال تبدیل شدن به یک جنگل است. و به طور طبیعی عامل تعیین کنندۀ کلّیۀ مناسبات در چنین نظامی، قدرت است.

شعار «یک بومی خوب، یک بومی مرده است»، که توسط کلمب مطرح شد، موجب گردید تا قرن‌ها بعد، هم نژادان او بتوانند به راحتی بگویند: «یک فلسطینی خوب، یک فلسطینی مرده است» کلمب نیز همانند هم‌نژادان متأخّر خود که فلسطینیان بخت برگشته را انسان نمی‌دانند، بومیان سرخ‌پوست را انسان تلقّی نمی‌کرد که البتّه لازم به یادآوری است که یهودیان همواره در طول تاریخ نسبت به غیریهودیان چنین می‌نگریسته‌اند. آتالی، نویسندۀ یهودی فرانسوی، در این باره می‌گوید: بومیان آرام و بی‌آزار جزیره، برای استقبال از آنها (دار و دستۀ کلمب) آمده بودند؛ امّا کلمب آنها را به عنوان انسان، به حضور نپذیرفت.

هر سه حامی عمدۀ کلمب کون ورسو و لوئیس د.سانتاگنل، کابریل سانچز و ایزاک آبرابانل از یهودیان به ظاهر مسیحی شده بودند. کلمب علاوه بر افراد یاد شده، از طرح‌ها و نقشه‌های نجومی دو یهودی دیگر به نام‌های آبراهام بن ساموئل زاکوتو و ژوزف وچین هو شاگرد او بهره جست

آبراهام بن ساموئل زاکوتو نیز همان کسی بود که سفر کلمب را با نیروی کابالا پشتیبانی می‌کرد. وی یهودی‌ای بود که در علم نجوم، سرآمد زمان خود به حساب می‌آمد. در عین حال در ارتباط با فهم و تفسیر کابالا هم تبحّر خاصّی داشت. زاکوتو نظرات میمونی دز، فیلسوف بزرگ یهودی قرون وسطا، را در اثر مشهورش مورد نقد و بررسی قرار داده و با الهام از این کتاب، کتاب دیگری را دربارۀ علم ستاره‌شناسی به رشتۀ تحریر درآورد. کلمب با اتّکا به یافته‌های نجومی زاکوتو و استفاه از آنها بود که در دریا، موفّق به یافتن راه خود شد تا جایی که وی با بهره‌گیری از این یافته‌ها، خورشید گرفتگی‌ای را برای اهل بومی دنیای جدید (آمریکا) پیش‌گویی کرده و به آنها باوراند که دارای قدرت مافوق بشری است.

تمامی این موارد بیانگر دو هدف عمدۀ کلمب، کاشف کابالا می‌باشد: ۱. یافتن سرزمینی خوب و مناسب برای یهودیان؛ ۲. به دست آوردن منابع ثروت‌های جدید و دست‌یازی به قدرت لازم جهت تجدید بنای معبد سلیمان، به عنوان نشانۀ آمدن مسیح بر روی زمین.

دائرةالمعارف یهود، در جایی که از کلمب سخن به میان آورده، می‌نویسد: علی‌رغم اینکه کلمب همۀ مقدّمات سفر خود را فراهم کرده بود، آ» را یک روز بدون هیچ دلیلی به عقب انداخت. این روز بنابر تقویم یهودیان، روز نهم ماه آو یهودی، یعنی روز تخریب معبد سلیمان است، این روز را یهودیان به عنوان «روز عزا» روزه می‌گیرند. کلمب کابالائیست، آغاز سفر [به اصطلاح] مقدّس خود را با سنّت‌های مورد احترام یهودیان هماهنگ ساخته بود. همان سنّت‌هایی که با معبد سلیمان هم مرتبط بود، آری به همین جهت بود که وی روز ویرانی معبد مقدّس را به مناسبت اهمّیت دینی آن پاس داشته و روز بعد سفر خود را به سوی «دنیای جدید» آغاز نمود

در میان یادداشت‌های روزانۀ کلمب که در سال ۱۴۸۱ م. آنها را نوشته، قطعاتی منقول از «فلاویوس ژوزفوس» وجود دارد که در آنها از سرزمینی به نام «افیر»، سرزمین طلا، سخن به میان آورده است. کلمب قصد داشت با به دست آوردن مقدار کافی طلا و الماس از منابع موجود در این سرزمین، معبد سلیمان را مجدّداً برپا کند. تمامی این نکات حاکی از انگیزه‌های غیرمادّی سفر کلمب می‌باشد

آیا می‌توان اقدام کلمب را که در اصل مهم‌ترین تصمیم‌گیری زندگی فردی دیندار و حافظ کتاب «مقدّس» و کسی که در پی بنای مجدّد معبد سلیمان بوده، تنها یک ماجراجویی ساده قملداد نمود؟ آیا طرح دلایلی از قبیل حرص و ولع دستیابی به پول و ثروت که به طور معمول مطرح می‌گردد، برای بیان علّت سفر این یهودی معتقد، می‌تواند کافی باشد؟ بدون شک، خیر، چرا که اهداف صهیونیستی و لاهوتی کلمب، در منابع مختلف یهودی مورد تصریح قرار گرفته است.