بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب دختری در جنگ | صفحه ۲ | طاقچه
تصویر جلد کتاب دختری در جنگ

بریده‌هایی از کتاب دختری در جنگ

نویسنده:سارا نوویچ
امتیاز:
۴.۲از ۴۳ رأی
۴٫۲
(۴۳)
در همان حال به این می‌اندیشیدم که چگونه ممکن است هر زمان که در جایی هستم، احساس می‌کنم به جای دیگری تعلق دارم.
HeLeN
گذر زمان و آسیب‌های روحی، قدرت بازسازی خاطره‌ها را از من گرفته بود. گاه فقط جزئیاتی از آن دو را _ مثلاً چانۀ سه‌گوش و خوش‌تراش مادرم یا ابروی بور و پرپشت پدرم _ در لحظاتی از یک زمان مشخص به خاطر می‌آوردم. اما هیچ‌گاه نمی‌توانستم کلیت آن لحظات را به وضوح بازسازی کنم.
HeLeN
پی بردن به این‌که پدر و مادرم هم می‌ترسند، مرا بیش از پیش دچار وحشت کرد.
HeLeN
در همان حال به این می‌اندیشیدم که چگونه ممکن است هر زمان که در جایی هستم، احساس می‌کنم به جای دیگری تعلق دارم.
سمانه انصاف جو
از هر نظر که نگاه کنی کمونیسم یعنی همون فاشیسم، تو اصلاً می‌تونی یه کشور کمونیستی رو بدون دیکتاتور تصور کنی؟
کاربر ۱۱۸۰۸۱۰
اما برای بیشتر مردم، جنگ فقط یک تصور ذهنی بود تا یک تجربۀ عینی. از این‌که می‌دیدم آمریکایی‌ها _ و همین طور خودم _ در چنین اوضاع و احوالی گاهی می‌توانند این همه بی‌خیال و آسوده‌خاطر باشند، حسی مابین خشم و شرم به من دست می‌داد. در کرواسی زمان جنگ، زندگی مترادف بود با خشگمین شدن ناگهانی و جنگ بر تمام شئون زندگی و حرکات و سکنات آدم‌ها سایه افکنده بود. حتی وقتی خواب بودی هم از شر آن رهایی نداشتی. هیچ‌گاه نتوانستم آن روزها را فراموش کنم. اما جنگ در آمریکا هیچ فشاری به من وارد نکرد. آب خانه‌ام قطع یا غذای روزانه‌ام جیره‌بندی نشد. خطر حملۀ تانک یا فوج سربازها یا بمباران هوایی تهدیدم نمی‌کرد. دست‌کم، جایی که من بودم این طور بود. آن‌چه از جنگ در آمریکا به ذهن متبادر می‌شد، هیچ تجانسی با اتفاقاتی نداشت که در کرواسی افتاد _ و همان اندازه هم با اتفاقاتی که بعدها در افغانستان رخ داد _ و شاید اصلاً کلمۀ جنگ در آمریکا اشتباه استفاده می‌شد.
shayanba
از مواهب زندگی روستایی این است که زمان را به فراموشی می‌سپاری؛ هر وقت گرسنه‌ای غذا می‌خوری و هر زمان خسته‌ای، می‌خوابی.
hamtaf
«بعضیا می‌گن خشونت تو منطقۀ بالکان از نسلی به نسل بعد، به ارث می‌رسه. می‌گن ما باید هر پنجاه سال یه بار با هم بجنگیم» گفتم «امیدوارم درست نباشه حرف‌شون».
hamtaf
لوکا گفت «ولی همه هنوزم دارن راجع به جنگ حرف می‌زنن». «شاید. ولی خب حرف زدن در مورد جنگ هیچ شباهتی به زندگی تو دوران جنگ نداره» «لازم نیست حتماً چیزی رو تجربه کنی تا بتونی در موردش حرف بزنی. وقتی بچه‌دار بشی بالاخره یه روزی می‌رسه که ازت می‌پرسن مامان‌بزرگ و بابابزرگ‌شون کجان» «منم بهشون می‌گم مردن»
hamtaf
در راهنمای پشت نقشه نوشته شده بود که اسم دریاچه‌ها، از نام افراد غرق شده در آن گرفته شده است. لوکا نقشه را تا کرد و در جیب عقب شلوارش گذاشت «اونوقت قبل این‌که این آدما توشون غرق بشن بهشون چی می‌گفتن؟».
hamtaf
تمام این خرافات از دنیایی دیگر، از جهانی قدیمی به آمریکا وارد شده بود. شاید آمریکا، مهد مهاجران، از التقاط قسمت‌های نه چندان جذاب فرهنگی آنها با بافت جامعۀ خودش سر باز زده یا شاید سختی‌های زندگی در آنجا به قدری زیاد بوده که دیگر فرصتی برای پرداختن به عقاید خرافی آدم‌ها باقی نگذاشته است.
hamtaf
در اوج دوران کمونیسم، پوشیدن جین نماد نوعی شورش و طغیان و گرایش به آمریکا محسوب می‌شد. البته بنا به دلایلی، هنوز هم چنین دیدگاهی در کرواسی طرفداران خاص خودش را داشت.
hamtaf
بزرگسالی، بیش از آن‌که فهم و بینش آدمی را افزایش دهد، فقط موجب گیجی و سردرگمی می‌شد.
hamtaf
هر بار از مقابل یک رستوران گران‌قیمت و سطح بالا رد می‌شدم، در دلم آرزو می‌کردم ای‌کاش به یک رستوران معمولی برویم تا ناچار نباشم ادا و اطوارهای احمقانۀ مخصوص چنین محل‌هایی را از خودم در بیاورم.
hamtaf
با وجود آن‌که رنگ جماعت روبروی من از دیدن این اسلحه‌ها پریده بود، اما برای بسیاری از هم‌نسلان من، اسلحه مترادف بود با دوران نوجوانی. درست همانند همان احساس نوستالژیک نرم و گرمی که هر انسانی از دوران نوجوانی‌اش به خاطر می‌آورد
hamtaf
حتی روش روبوسی افراد هم ناگهان محل توجه شد؛ یک بوسه بر روی هر گونه اشکالی نداشت، اما بوسۀ سوم دیگر زیادی بود. حتی چون یک نوع سنت ارتدوکسی محسوب می‌شد، در دید عموم عملی خیانت‌کارانه به نظر می‌رسید.
hamtaf
این شیوۀ رد کردن اسباب و اثاثیۀ دورریختنی به در و همسایه و غریبه‌ها، شبکه‌ای پیچیده بود که در سراسر شهر جریان داشت.
hamtaf
اما خودم هم می‌دانستم دست آخر، اثبات گناهکار بودن یک طرف، دلیل بر بی‌گناهی طرف مقابل نیست.
کاربر ۲۹۵۷۲۲۳
گویی همان طور که وحشیانه رکاب می‌زد، تمامی دردها و رنج‌هایش به نیروی برق مبدل می‌شد، به چیزی محسوس و قابل اندازه‌گیری.
کاربر ۲۹۵۷۲۲۳
موسیقی مانند دسر است. بدون آن هم می‌شد سر کرد، اما شاید دیگر زندگی لطفی نداشته باشد.
forooghsoodani

حجم

۳۹۱٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۳۴۴ صفحه

حجم

۳۹۱٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۳۴۴ صفحه

قیمت:
۱۴,۰۰۰
تومان