بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب مارینا | صفحه ۱۲ | طاقچه
تصویر جلد کتاب مارینا

بریده‌هایی از کتاب مارینا

انتشارات:نشر نیماژ
دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۱از ۱۰۱ رأی
۴٫۱
(۱۰۱)
برای خرمان که نور در او حرف می‌زند.
hedgehog
خرمان بی‌وقفه کار می‌کرد، نیرویی داشت که خودش هم نمی‌توانست توضیحش بدهد.
hedgehog
در همان لحظه، خرمان تصمیم گرفت که با آن زن ازدواج کند، هرچند این آخرین کاری بود که تصور می‌کرد در زندگی انجام بدهد.
hedgehog
هرگز نقاشی ندیده‌ام که بیش از تو قریحه داشته باشد. خودت هنوز نمی‌دانی و نمی‌توانی هم درک کنی، ولی آن را در خودت داری و یگانه ارزش من این است که آن را در تو تشخیص داده‌ام. تو به این پی نبرده‌ای، ولی من بیش از آن‌چه تو از من بیاموزی از تو یاد گرفته‌ام. دوست داشتم که تو استادی می‌داشتی که استعدادت را بهتر از شاگرد بی‌نوایی که من هستم، هدایت کند. خرمان، نور در تو حرف می‌زند. ما فقط گوش می‌کنیم. این را هرگز فراموش نکن. از این به بعد، استادت شاگرد تو خواهد بود و بهترین دوستت، برای همیشه.
hedgehog
می‌توانستم هزار سال نقاشی کنم، ولی ذره‌ای از توحش، نادانی و جنبه‌های حیوانی انسان‌ها را نمی‌توانستم تغییر دهم.
hedgehog
نقاشی نوشتن با نور است. ابتدا بهتر است الفبایش را یاد بگیری؛ سپس دستور زبانش را. فقط آن موقع است که می‌توانی بر سبک و جادو تسلط پیدا کنی.
hedgehog
هرگز چنین تابلوهایی ندیده بودم. آن‌ها مثل... عکس‌هایی از روح هستند. مارینا، ساکت، تأیید کرد. پافشاری کردم: ـ باید کار هنرمند مشهوری باشند. هرگز نظیرشان را ندیده بودم. مدتی طول کشید تا مارینا جواب بدهد: ـ و هرگز هم نخواهی دید. شانزده سال است که خالق‌شان دیگر نقاشی نمی‌کند. این سلسله پرتره‌ها آخرین آثارش بوده‌اند. آهسته گفتم: ـ باید مادرت را شناخته باشد که بتواند این‌طور نقاشی کند. مارینا مدت درازی نگاهم کرد. احساس کردم که همان نگاه تابلوها بر من سنگینی می‌کند. جواب داد: ـ بهتر از هر کسی. با او ازدواج کرده بود.
hedgehog
اگر موضوع فقط دروغ گفتن بود، زندگی چقدر آسان می‌شد.
star_s2006
جوانی محبوبه‌ای هوس‌باز است. ما نمی‌توانیم به عالمش پی ببریم و برایش ارزش قائل شویم تا روزی که با یک نفر دیگر می‌رود و هرگز برنمی‌گردد...
star_s2006
موسیقی، مانند آبی در حال مد که بالا بیاید، جایی برای خود در باغ باز می‌کرد.
hedgehog
انسان تا وقتی از مرگ چیزی درک نکرده باشد، از زندگی هیچ ممکن نیست درک کند.
hedgehog
صبر مادر علم است.
hedgehog
نگفتی اسمت چیست. ـ مارینا...
hedgehog
پاییز شروع به زدن رنگ مس به درخت‌ها می‌کرد.
hedgehog
در پشت ساعت نوشته‌ای خوانده می‌شد: برای خرمان که نور در او حرف می‌زند.
hedgehog
هنگامی که شب در اطرافم فرود می‌آمد، در کوچه‌های قدیمی و خیابان‌ها می‌گشتم. این گردش‌های طولانی به من احساسی از آزادی سرمست‌کننده می‌داد. تخیلم بر فراز ساختمان‌ها به پرواز درمی‌آمد و تا آسمان بالا می‌رفت.
hedgehog
همه‌مان رازی داریم که در اعماق روح‌مان در به رویش قفل کرده‌ایم.
hedgehog
اقیانوس زمان خاطره‌هایی را که در آن دفن کرده‌ایم، دیر یا زود، به ما باز می‌گرداند.
hedgehog
دود سیگار دست نخورده‌اش مانند سگ وفاداری تعقیبش می‌کرد.
hedgehog
انسان از امید، هرچند ضعیف هم که باشد، می‌تواند جان بگیرد.
Parinaz

حجم

۲۱۹٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۲۵۰ صفحه

حجم

۲۱۹٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۲۵۰ صفحه

قیمت:
۵۵,۰۰۰
۱۶,۵۰۰
۷۰%
تومان