بریدههایی از کتاب افسردگی، اختلال دوقطبی و چند بیماری دیگر
۳٫۰
(۶۴)
وقتی بدنم میلرزید دوست داشتم حرف بزنم...
اما کسی را نداشتم که بخواهم یا بتوانم صحبتی با او داشته باشم. بنابراین (اینجور مواقع) کاغذهای زیادی را سیاه میکردم و بعدش به حال خودشان میگذاشتمشان یا بعداً دور میانداختم.
هوا سرد نبود اما بدن من میلرزید و از درون وحشتناک رعشه داشتم. کلونازپام را از روی میز تلویزیون برداشتم و زیر زبانم گذاشتم. معمولاً یک ساعتی آرامترم میکرد ولی هرگز دوایی برای تسکین کامل مغزم پیدا نکردم.
فهمیده بودم که همه چیز از سمت مغز است و علم اثبات کرده که روح وجود ندارد و کنشهای مغزی است که واکنشهای جسمی و درونی را شکل میدهد اما دوست داشتم که روحم را انکار نکنم و به روحم پایبند باشم.
پزشکها با آزمایشهای مختلف و آنسفالوگرافی و تستهای پیاپی، چندین بیماری دهنپُرکن روانی را به من نسبت داده بودند که حول و حوش همان دیوانگیِ خودمان میگشت.
به عقیدهٔ آنها من یک بیمار دوقطبی افسرده بودم
نوشیکا😉
من در تنهایی همیشه دوستانی خیالی داشتم و به اشیاء جان میدادم. بعدها که راجع به سایکومتری مطلبی خواندم حتی حساستر هم شده بودم و رفتار بسیار محترمانهای با اشیاء داشتم!
چه میشود کرد؟ این هم یک جور دیوانگیست.
هدیهٔ دریا
هوا گرم بود و کولر هم درست و حسابی کار نمیکرد. تعمیرکار عوضی چند روزی بود که من رو سر کار میگذاشت، از این رو تصمیم گرفتم خودم دست به کار بشوم و درستش کنم، پس جعبهابزار را برداشتم و به سراغش رفتم.
Fatemeh Karimian
آری! همین بود. آدمهای ضعیف متکّی به دیگرانند و آدمهای قوی متکّی به بینهایت.
rezaat98
یا اینکه چی میشه یه نفر از کنار شومینه تو خونهاش بلند میشه تو ترافیک بره شمال، کلاً دو روز تعطیل هست، یه روز و نصفی رو تو راه باشه، یه کلوچه بخوره برگرده... اونم اگه تو راه تصادف نکنه نمیره!
علی
احمقانهتر از آن اینکه در بعضی از نقاط شهر که قشر مرفهتری هستند به اندازهٔ درآمد یک کارگر یا حتی بیشتر برای سگ یا گربهای که دارند هزینه میکنند. به عبارتی خرج سگ آنها از خانوادهٔ آن کارگر بدبخت بیشتر است.
min
هرگز دوایی برای تسکین کامل مغزم پیدا نکردم.
پسر پاییز
وقتی مهمان به خانهٔ ما میآمد، حس میکردم که بیرحمانه مورد تجاوز قرار گرفتم، چون به زور مجبور بودم دقایقی را به رسم ادب کنار آنها بنشینم و به چشمهایشان خیره شوم و سر تکان دهم.
afsaneh_&_fatemeh
سادهترین راه برای تشخیص بیماریهای روانی مختلف که اسمهای جورواجوری دارند، دقت در افراط و تفریط احساسات است.
آن شرلی
یعنی واقعاً عصر بردهداری در غرب و شرق به پایان رسیده بود!؟
آیا این بردهداری نوین نبود که هزاران نفر در روز از صبح زودهنگام تا غروب خورشید باید کار میکردند و به درآمد ناچیز اکتفا میکردند تا سود و بهرهٔ اصلی کارشان را عدهای سرمایهدار و قلدر به جیب بزنند!؟
آن شرلی
ولی من مریض نبودم، من فقط کارهایی میکردم که بقیه بهش میخندیدن.
آترین🍃
انسان ذاتاً موجودی تنهاست.
کسی درونم ، من است :)
انیشتین گفته بود «زمان توهمی دنباله دار است!»
کسی درونم ، من است :)
خیلی احساساتی میشم وقتی میرم دریا یا وقتی حیوونا رو میبینم، خب یه جورایی دیوونهام دیگه!
"Mhsi"
یعنی واقعاً عصر بردهداری در غرب و شرق به پایان رسیده بود!؟
آیا این بردهداری نوین نبود که هزاران نفر در روز از صبح زودهنگام تا غروب خورشید باید کار میکردند و به درآمد ناچیز اکتفا میکردند تا سود و بهرهٔ اصلی کارشان را عدهای سرمایهدار و قلدر به جیب بزنند!؟
درتکاپو...
زنی گربهای را در آغوش داشت که به شدت منزجرکننده بود. این از نشانههای آخر زمان بود. حالا مد شده که باید جانوری را در خانه نگه داری... این بزرگترین ظلم در حق آن حیوان میتوانست باشد که به خاطر عقدههای یک انسان باید در آپارتمانی زندگی کند و از تمام غرایز و سیستم اصلی زندگیاش دور باشد. و احمقانهتر از آن اینکه در بعضی از نقاط شهر که قشر مرفهتری هستند به اندازهٔ درآمد یک کارگر یا حتی بیشتر برای سگ یا گربهای که دارند هزینه میکنند. به عبارتی خرج سگ آنها از خانوادهٔ آن کارگر بدبخت بیشتر است.
درتکاپو...
به دنبال زندگی کردن در جهانی بودم که متعلق به افرادی بود که من از آنها بیزار بودم و هیچ ربطی به آنها نداشتم.
سحر
احمقانه بود که همینکه به رفتن فکر میکردم دلم برای خانهام تنگ میشد. برای مادرم، پدرم و تمام این شهر لعنتی! خیلی عجیب بود. آدم میتواند دلتنگ چیزها و جاهایی شود که ازشان خاطرات بد و کِدِری دارد..!
.
عادت کرده بودم به اینکه تنها نباشم و شاید لازم بود تا تلنگری باشد که بدانم انسان ذاتاً موجودی تنهاست. زندگی اجتماعی و خانوادگی اساساً یک جور فرار از تنهایی است. «آدمهایی که از تنهایی میترسند عزتنفس ندارند.»
.
بغض میکنم برای کسانی که مثل شمع با اینکه از دور میدرخشند آب میشوند و میسوزند و با داروهای آرامبخش میخوابند.
.
حجم
۵۹٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۷۶ صفحه
حجم
۵۹٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۷۶ صفحه
قیمت:
۱۰,۰۰۰
تومان