بریدههایی از کتاب سرگذشت آب و آتش؛ مهرگان
۴٫۵
(۱۳۰۵)
تقریباً مطمئن...! چه عبارت فریبدهندهای! عبارت جدیدی که به تازگی به دایرهٔ واژگانم اضافه شده است...
شایا
یک آن شد این عاشق شدن
دنیا همان یک لحظه بود
آن دم که چشمانت مرا
از عمق چشمانم ربود
☆...○●arty🎓☆
یک آن شد این عاشق شدن
دنیا همان یک لحظه بود
آن دم که چشمانت مرا
از عمق چشمانم ربود
افشین یدالهی
نرگس :)
یک آن شد این عاشق شدن
دنیا همان یک لحظه بود
آن دم که چشمانت مرا
از عمق چشمانم ربود
افشین یدالهی
panah
گذشتهٔ انسانها همان گذشتهای است که خود در ساختن آن شرکت داشتهاند. نه گذشتهای که پیش از تولدشان رقم خورده است. من این گذشته را رها میکنم و خودم آیندهام را میسازم.
معمای عشق♡ (ℬ•ℳ)
یک آن شد این عاشق شدن
دنیا همان یک لحظه بود
آن دم که چشمانت مرا
از عمق چشمانم ربود
افشین یدالهی
معمای عشق♡ (ℬ•ℳ)
میدونم هرکاری بکنی، دروغ نمیگی. همینکه در احساساتت روراست هستی، برام کافیه. به قول خودت، از این به بعد، خودم حواسم بهت هست!
زهرا
ـ من باید ازت محافظت میکردم دایانا. این رو بفهم.
ـ زندگی تو خیلی مهمتر از زندگی منه. حتی اگر اتفاقی هم برای من میافتاد...
ـ تو دایانایی!
ـ خب تو هم شاهزاده پوریایی، ولیعهد خسروی ایران!
ـ گفتم که اون لحظه نمیتونستم به خودم فکر کنم.
ـ پس به چی فکر میکردی؟
ـ به اینکه دوستت دارم!
دلم فرو میریزد. سرجایم میخکوب میشوم. منتظرم قلبم از حرکت بایستد و یا تندتر از همیشه به سینهام بکوبد
Mahshid
این دنیا پر از تناقضه....
fatemeh_z_gh09
ـ میشه ملکهٔ من باشی؟
Asa
دهمین روز از آبان ماه است. حالا دیگر هفده سال دارم!
Asa
ـ هیچکس همیشه با تجربه نبوده. باید اشتباه کنیم تا تجربه پیدا کنیم.
Asa
بازتاب تمام افکار انسانها در چشمهاست. مهربانی، صداقت، دوستی، غم... همه رو در چشمها میشه دید. میگفت چشمها نمیتونن رازهای دل انسان رو نگه دارن.
Asa
میشه در کتاب تاریخ خشایارشاه بود یا کوروش بزرگ. انتخاب با شماست.
Asa
غمی که برایم آشناست اما نمیشناسمش. آشناست و ناشناخته
ماهرخ
. اما در این دنیا چیزهایی وجود داره که ربطی به سن و سال نداره. فقط کافیه آدم اونها رو درک کنه تا بفهمه. مثل محبت و عشق! نمیشه درک این مفهوم رو به تجربه ربط داد.
Mobina Amini
در اوستا نگاه پاک بر پوشش اولویت داره.
zareei
اهمیت جملات فقط به مفهومشون نیست. بستگی داره که چه کسی چنین جملهای رو میگه. وقتی از کسی توقع شنیدن حرفی رو نداری و بعد اون رو میشنوی، طبیعیه که خوشحال بشی.
Ali
عاشق بودن راحت نیست.
yeganeh
خنده نداشت.
ـ واکنشت جالب بود.
ـ چرا واکنش من جالب بود؟
ـ چون چهار بار اسم بانو نازآفرین رو با چنین لحنی آوردی.
ـ با کدوم لحن؟ من خیلی عادی و جدی صحبت کردم. مثل همین الآن.
ـ دایانا؟
ـ بله؟
ـ حسادت اصلاً درست نیست.
جملهٔ خودم را با لحن خودم بر زبان میآورد. خوشحال به نظر میرسد. با ناباوری به او نگاه میکنم. اخم میکنم و میگویم:
ـ پوریا این حرفت درست نیست.
ـ هست.
ماهرخ
حجم
۴۷۲٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۶۲۸ صفحه
حجم
۴۷۲٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۶۲۸ صفحه
قیمت:
۳۵,۰۰۰
۱۷,۵۰۰۵۰%
تومان