بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب سرگذشت آب و آتش؛ مهرگان | صفحه ۲۶ | طاقچه
تصویر جلد کتاب سرگذشت آب و آتش؛ مهرگان

بریده‌هایی از کتاب سرگذشت آب و آتش؛ مهرگان

انتشارات:انتشارات پر
امتیاز:
۴.۵از ۱۳۰۴ رأی
۴٫۵
(۱۳۰۴)
هدیه‌ای را به کسی تقدیم می‌کنی تا در زمان مناسب آنچه می‌خواهی بازپس‌گیری.
meghdad
یک آن شد این عاشق شدن دنیا همان یک لحظه بود آن دم که چشمانت مرا از عمق چشمانم ربود
آمـيـنْٖ
در شجاعت عقل و فکر هست، اما در جسارت نه. جسور بودن خطرناکه.
Zahra sadat
وطن ما جایی نیست که در اون به دنیا اومدیم. جاییه که قلب‌مون به اون تعلق داره.
Zahra sadat
اهمیت جملات فقط به مفهوم‌شون نیست. بستگی داره که چه کسی چنین جمله‌ای رو میگه
Zahra sadat
هر زمان تو زندگی سختی و مشکلی نبود... ـ بدون که داری تو مسیر اشتباه حرکت می‌کنی.
Shiva
زندگی سخت‌تر و بی‌رحم‌تر از اونه که سخاوتمندانه رویاهامون رو برآورده کنه. حقیقت اینه که رویاهای ما در کنار هم پر از تناقضه. این دنیا پر از تناقضه....
yeganeh
در اوستا نگاه پاک بر پوشش اولویت داره. همهٔ ما، زن و مرد، ابتدا به نگاه پاک توصیه شدیم و بعد به رعایت محدودیت‌های پوشش.
Anara
ـ هدفت رو پیدا کن. اما خیال‌پرداز نباش. واقعیت‌ها رو ببین و رویایی رو انتخاب کن که بتونه تحقق پیدا کنه.
Aida.H
یک آن شد این عاشق شدن دنیا همان یک لحظه بود آن دم که چشمانت مرا از عمق چشمانم ربود
گل نرگس
در هوای سرد پاییز زیر شاخه‌های بلند بید چون خاطرات سبز دیروز فردای روشن‌مان از نو نوشته می‌شود در شب تاریک مهرگان زیر درخشش پنهان ماه چون دانه‌های سرخ انار روح زیبایمان در هم آمیخته می‌شود در پناه اهورامزدای پاک این‌بار به دستان تو چون فرهنگ جاودان ایران قدرت جهانی‌مان باز هم تکرار می‌شود
Reihaneh
فرمانده گرشاسپ سخن بزرگی دارن. میگن هر زمان تو زندگی سختی و مشکلی نبود... ـ بدون که داری تو مسیر اشتباه حرکت می‌کنی.
seyed
همیشه فروتنی را به غرور ترجیح می‌دهم. اما این‌بار همان‌قدر که این غرور مرا آزار می‌دهد دوستش دارم!
_SOMEONE_
زمانی که آدم‌ها بزرگ میشن و کارهای مهمی انجام میدن، حرف‌های زیادی پشت سرشون زده میشه.
maryamn75
ـ من باید همهٔ این سکه‌ها رو بهت برگردونم. ـ قبلاً که با هم صحبت کردیم. وقتی کشاورز خوبی شدی و درآمد زیادی داشتی... ـ نه. کشاورزی نه. ـ چشمانش برق می‌زنند. ـ من می‌خوام تاجر بشم. جمله‌اش مرا غافلگیر می‌کند.
_SOMEONE_
سپاس خدای را که مهرگان، این جشن بزرگ باستانی را به قوم برتر خود، قوم آریایی هدیه کرد. ـ مکث می‌کند. ـ سال‌ها پیش در زمان پادشاهان کیانی، زمانی که ضحاک راه ظلم و ستم به مردم را پیش‌گرفت، فریدون به یاری کاوه برخاست و علیه ضحاک قیام کرد. قیامی که در روز مهرگان به پیروزی رسید. از آن روز ما مهرگان، این افتخار باستانی‌مان را جشن می‌گیریم تا فراموش نکنیم هر ظلم و ستمی پایانی دارد.
حامی
همیشه نمی‌توان تسلیم عقل و منطق شد. گاهی باید به احساس اجازهٔ پیروزی داد.
kimia
یک آن شد این عاشق شدن دنیا همان یک لحظه بود آن دم که چشمانت مرا از عمق چشمانم ربود
ghazal13801002
گردنبند را در کف دستش می‌گذارم. لب‌هایم می‌لرزند. نگاهم را از گردنبند و پوریا می‌گیرم و به باغ کنارمان خیره می‌شوم. پوریا با تردید می‌گوید: ـ این یعنی چی؟ ـ خدانگهدار پوریا. ـ به من نگاه کن. ـ من حرف دیگه‌ای ندارم.
سارا
همهٔ آدم‌ها تنهان. دوستان و اطرافیان‌مون فقط باعث میشن این تنهایی رو برای مدت کوتاهی فراموش کنیم.
Autumn

حجم

۴۷۲٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۶۲۸ صفحه

حجم

۴۷۲٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۶۲۸ صفحه

قیمت:
۳۵,۰۰۰
۱۷,۵۰۰
۵۰%
تومان