بریدههایی از کتاب سرگذشت آب و آتش؛ مهرگان
۴٫۵
(۱۳۰۶)
حقیقت اینه که تو نمیتونی خودت رو ملکهٔ یک سرزمین ببینی دایانا.
با تعجب به او نگاه میکنم. لبخند میزند و ادامه میدهد:
ـ تو به تنهایی میتونی بر یک سرزمین پادشاهی کنی!
Dayana
مردان جوان بیشتر جسورن تا شجاع.
ـ چه فرقی میکنه؟
ـ در شجاعت عقل و فکر هست، اما در جسارت نه. جسور بودن خطرناکه.
Lady of Art
چشمها دریچهٔ روحن.
ـ تعبیر جالبیه.
Roghaye A
فقر آدمها رو بزرگ میکنه و صبر و تحملشون رو بالا میبره
سودا
یک آن شد این عاشق شدن
دنیا همان یک لحظه بود
آن دم که چشمانت مرا
از عمق چشمانم ربود
افشین
tannaz
ـ فقط آدمهای بزدل دروغ میگن.
f
ـ من اگر ملکهٔ یک سرزمین بودم، اجازه نمیدادم کسی با حضورش قدرت من رو به خطر بندازه. اجازه نمیدادم کسی قلب پادشاه رو هم تصاحب کنه. شاید همون حسادتی که میگفتی اینجا مطرح باشه. اما به هر حال اجتناب ناپذیره.
ـ حقیقت اینه که تو نمیتونی خودت رو ملکهٔ یک سرزمین ببینی دایانا.
با تعجب به او نگاه میکنم. لبخند میزند و ادامه میدهد:
ـ تو به تنهایی میتونی بر یک سرزمین پادشاهی کنی!
f
یک آن شد این عاشق شدن
دنیا همان یک لحظه بود
آن دم که چشمانت مرا
از عمق چشمانم ربود
f
هر ظلم و ستمی پایانی دارد.
f
دستش را به طرفم دراز میکند. متعجب میشوم. بنا بر دین زرتشت ما اجازه نداریم دست یگدیگر را بگیریم. مگر ممکن است شاهزاده این موضوع را نداند؟
f
میشه در کتاب تاریخ خشایارشاه بود یا کوروش بزرگ. انتخاب با شماست
f
یک آن شد این عاشق شدن
دنیا همان یک لحظه بود
آن دم که چشمانت مرا
از عمق چشمانم ربود
افشین یدالهی
*_*Parisa
نه. دوست ندارم! مدتهاست که قصر و خاندان سلطنتی جذابیتی برایم ندارند
ROZHA
ـ بانو دایانا؟
سرم را بلند میکنم. شاهزاده را میبینم که به سمتم میآید. میگویم:
ـ بله؟
ـ فراموش کردم بگم مراقب خودتون باشید.
#Mohad3h#
ـ تولد شما نزدیکه. من برای جبران چه هدیهای میتونم به شما بدم؟
ـ حتماً هدیهای پیدا میکنی.
ـ چه سخت! فکر کردم الآن میگید نه لازم نیست.
نیکو
حقیقت اینه که ازدواج ضروریه. برای هر انسانی هم واجبه. اما در زمان مخصوص و با شخصی که مورد رضایت انسان باشه. کسی هم نمیتونه شما رو به اجبار به عقد مردی دربیاره. باید حتماً خودتون بپذیرید.
la lumière
میدونی دیبا، اهمیت جملات فقط به مفهومشون نیست. بستگی داره که چه کسی چنین جملهای رو میگه. وقتی از کسی توقع شنیدن حرفی رو نداری و بعد اون رو میشنوی، طبیعیه که خوشحال بشی.
Mary gholami
کمی جابهجا میشوم. میخواهم سرم را کج کنم
احمد
فقط مردان شجاع میتونن عاشق بشن.
پرنیان
با نگاه عجیبی به چهرهام خیره میشود. سپس مردمک چشمانش میلغزد و سر تا پایم را نگاه میکند. لحظهای چشمانش را میبندد. دوباره چشمانش را باز میکند و به سرعت چند قدم به سمتم برمیدارد. در کنارم قرار میگیرد. سرم را میگردانم تا بتوانم چهرهاش را ببینم. اما پیش از آنکه موفق شوم، صدایش در گوشم میپیچد:
ـ چقدر زیبا شدی.
Mehrnaz Andish
حجم
۴۷۲٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۶۲۸ صفحه
حجم
۴۷۲٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۶۲۸ صفحه
قیمت:
۳۵,۰۰۰
۱۷,۵۰۰۵۰%
تومان