بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب سرگذشت آب و آتش؛ مهرگان | صفحه ۱۳ | طاقچه
تصویر جلد کتاب سرگذشت آب و آتش؛ مهرگان

بریده‌هایی از کتاب سرگذشت آب و آتش؛ مهرگان

انتشارات:انتشارات پر
امتیاز:
۴.۵از ۱۳۰۳ رأی
۴٫۵
(۱۳۰۳)
اگر به قلم زیادی فشار بیاریم می‌شکنه. اگر هم خوب نگهش نداریم، نمی‌نویسه.
مریم
در اوستا نگاه پاک بر پوشش اولویت داره. همهٔ ما، زن و مرد، ابتدا به نگاه پاک توصیه شدیم و بعد به رعایت محدودیت‌های پوشش.
ماهرخ
در کتابی خوندم که چشم‌ها دریچهٔ روحن. ـ تعبیر جالبیه. لبخند تلخی بر لب می‌آورد. سرش را آرام به چپ و راست تکان می‌دهد و سپس زمزمه می‌کند: ـ روح زیبایی داری... دایانا.
^-*شادی مرتضوی*-^
احساسات آدم‌ها تغییر می‌کنه. تو باید با عقلت تصمیم بگیری.
ن. عادل
یک آن شد این عاشق شدن دنیا همان یک لحظه بود آن دم که چشمانت مرا از عمق چشمانم ربود
ⓜⓞⓣⓐⓗⓐⓡⓔ
دیوارهای قصر زیادی بلندن.
دونیا جون
به همین راحتی نمیشه آدم‌ها رو شناخت
yeganeh
میشه ملکهٔ من باشی؟ قلبم از حرکت می‌ایستد اما گرمایش پاها و دست‌هایم را گرم می‌کند. حسی شبیه هیجان در بندبند وجودم پخش می‌شود. پوریا چه می‌گوید؟
دونیا جون
ـ سرم رو بلند کردم و دیدم نگاهش روی چشم‌هام قفل شده. من هم به چشم‌هاش خیره شدم.
دونیا جون
خودم در رو باز کنم؟ ـ پشت در نشستم. اگر در رو باز کنید، یا بلایی سرم میاد یا خودم بلایی سر خودم میارم. ـ یعنی چی؟ تو داری...  ـ باشه. دارم هذیون میگم. ـ مکث می‌کنم. ـ بلایی سر خودم نمیارم.
دونیا جون
اون تاجر می‌گفت بازتاب تمام افکار انسان‌ها در چشم‌هاست. مهربانی، صداقت، دوستی، غم... همه رو در چشم‌ها میشه دید. می‌گفت چشم‌ها نمی‌تونن رازهای دل انسان رو نگه دارن.
نآزنین
ـ در کتابی خوندم که چشم‌ها دریچهٔ روحن. ـ تعبیر جالبیه. لبخند تلخی بر لب می‌آورد. سرش را آرام به چپ و راست تکان می‌دهد و سپس زمزمه می‌کند: ـ روح زیبایی داری... دایانا.
Dayana
با رفتنش انگار بخشی از وجودم کنده می‌شود.
bookworm
می‌دونی دیبا، اهمیت جملات فقط به مفهوم‌شون نیست. بستگی داره که چه کسی چنین جمله‌ای رو میگه. وقتی از کسی توقع شنیدن حرفی رو نداری و بعد اون رو می‌شنوی، طبیعیه که خوشحال بشی.
.
سخنی با خواننده سرگذشت آب و آتش رمانی است عاشقانه که در دل تاریخ و حوادث آن روایت می‌شود. بخش اول این داستان که با نام مهرگان پیش روی شماست، به معرفی شخصیت‌ها و روابط‌شان می‌پردازد و بیش از تاریخ، روایتگر عواطف و احساسات انسانی است که در هر زمان و هر مکان ثابت و پایدار بوده‌اند. تلاش نویسنده بر آن بوده که جامعهٔ ایرانی در قرن ششم میلادی را به تصویر بکشد و خواننده را با ریشه‌های فرهنگی و تاریخی این سرزمین آشنا کند. رسالتی که به امید خدا در بخش‌های بعدی داستان بهتر محقق خواهد شد. حوادث تاریخی داستان به نقل از منابع تاریخی به تصویر کشیده شده‌اند و تلاش شده تا به صورت مستند و بر پایهٔ تحقیقات تاریخی نوشته شوند. البته گاهی برخی از اتفاقات با رعایت تقدم تاریخی از نظر زمانی کمی جابه‌جا شده‌اند. بخش عاشقانهٔ داستان نیز که رابطهٔ تنگاتنگی با بخش تاریخی دارد، بیشتر بر پایهٔ تخیل نویسنده و با شناخت از جامعهٔ ایرانی نگاشته شده است.
~ɢʟᴀꜱꜱ ꜰᴀɢɴᴇʀ
  سرگذشت آب و آتش مهرگان نویسنده: بهار برادران انتشارات پر
~ɢʟᴀꜱꜱ ꜰᴀɢɴᴇʀ
ـ میشه ملکهٔ من باشی؟
Dayana
ـ آخه تو از کجا پیدات شد؟
Dayana
اون لحظه نمی‌تونستم به خودم فکر کنم. ـ پس به چی فکر می‌کردی؟ ـ به اینکه دوستت دارم!
Dayana
زن مثل آبه و مرد مثل آتش. اگر آب و آتش در کنار هم قرار بگیرن، همدیگه رو نابود می‌کنن. یا باید با فاصله از هم باشن و یا با هم آمیخته بشن.
Dayana

حجم

۴۷۲٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۶۲۸ صفحه

حجم

۴۷۲٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۶۲۸ صفحه

قیمت:
۳۵,۰۰۰
۱۷,۵۰۰
۵۰%
تومان