بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب سرگذشت آب و آتش؛ مهرگان | صفحه ۵۰ | طاقچه
تصویر جلد کتاب سرگذشت آب و آتش؛ مهرگان

بریده‌هایی از کتاب سرگذشت آب و آتش؛ مهرگان

انتشارات:انتشارات پر
امتیاز:
۴.۵از ۱۳۰۳ رأی
۴٫۵
(۱۳۰۳)
از آن روز ما مهرگان، این افتخار باستانی‌مان را جشن می‌گیریم تا فراموش نکنیم هر ظلم و ستمی پایانی دارد.
^-*شادی مرتضوی*-^
ما باید یاد بگیریم بدون اعتماد کردن به آدم‌ها، اون‌ها رو دوست داشته باشیم. فقط وقتی بین مردم باشیم، می‌تونیم معنای زندگی رو بفهمیم.
^-*شادی مرتضوی*-^
سکوت را ترجیح می‌دهم. سکوتی که پر از ناگفته‌هاست. ناگفته‌هایی که هرگز نمی‌توانند تبدیل به حرف و کلمه و جمله شوند... تنها باید در فضای سکوت معلق بمانند...
rh
می‌دونم هرکاری بکنی، دروغ نمیگی. همین‌که در احساساتت روراست هستی، برام کافیه. به قول خودت، از این به بعد، خودم حواسم بهت هست!
زهرا
ـ پدرم همیشه میگه اگر زمانی احساس کردی تو زندگی مشکلی نداری و همه‌چیز داره به خوبی پیش میره، بدون که داری در مسیر اشتباه حرکت می‌کنی. ـ چه ترسناک. ـ ترسناکه اما درسته. مهم‌تر اینکه زیبا هم هست. –مکث می‌کنمـ مثلاً امروز روز سختی بود اما برای من یکی از بهترین‌هاست. ـ برای من هم همین‌طور. ـ امیدوارم همین‌طور خوب بمونه. ـ می‌مونه.
parl._.merlin
چرا او نیز باید محکوم به مرگ باشد؟ به راستی من باید میان زندگی سرباز کشورم و سربازی دیگر یکی را انتخاب کنم؟ انسان‌دوستی در این انتخاب چه جایی دارد؟ جنگ ظالمانه‌ست. این جمله را همیشه باید به خاطر بسپارم.
fatemeh_z_gh09
یک آن شد این عاشق شدن دنیا همان یک لحظه بود آن دم که چشمانت مرا از عمق چشمانم ربود افشین یدالهی
Saba
من با این لباس زیبا نشدم، سیمین. من ـ مکث می‌کنم. – مدت‌هاست که بسیار زیبا هستم.
ن. عادل
قبلاً دوست داشتم انقدر قوی باشم که بتونم از خودم و اطرافیانم محافظت کنم. اما حالا دیگه چنین احساسی ندارم. دوست دارم کسی باشه که در کنارش امنیت داشته باشم. به نظرم این واقعاً با ارزش‌تره.
j
اگر به همین راحتی با اشتباهات‌مون کنار بیایم که دائم تکرارشون می‌کنیم.
j
من به خودم حق اشتباه کردن میدم. از اشتباهاتم درس می‌گیرم و دیگه خودم رو سرزنش نمی‌کنم.
j
گفتم که اون لحظه نمی‌تونستم به خودم فکر کنم. ـ پس به چی فکر می‌کردی؟ ـ به اینکه دوستت دارم!
j
در چنین شرایطی، سکوت را ترجیح می‌دهم. سکوتی که پر از ناگفته‌هاست
j
ما باید یاد بگیریم بدون اعتماد کردن به آدم‌ها، اون‌ها رو دوست داشته باشیم. فقط وقتی بین مردم باشیم، می‌تونیم معنای زندگی رو بفهمیم
smnegpf
دوباره به تصویرش نگاه می‌کنم. ـ چقدر زیبا بودی! درست مثل فرشته‌ها! ـ تا به حال برای خودم انقدر ذوق نکردی. آرام می‌خندم. بر روی صورت کودکانه‌اش دست می‌کشم و می‌گویم: ـ به خودت حسادت نکن.  ـ خوبه من هم بگم در دوران کودکی زیباتر بودی؟ ـ همه در دوران کودکی زیبایی خاصی دارن، یک نوع زیبایی کودکانه. ـ نگاهم را از او می‌گیرم و به نگاره‌اش نگاه می‌کنم. ـ چشم‌هات هیچ فرقی نکردن.
fatemeh_z_gh09
پدرم همیشه میگه اگر زمانی احساس کردی تو زندگی مشکلی نداری و همه‌چیز داره به خوبی پیش میره، بدون که داری در مسیر اشتباه حرکت می‌کنی. ـ چه ترسناک. ـ ترسناکه اما درسته.
fatemeh_z_gh09
ـ سخت نبود؟ ـ فقط اولی سخت بود.  ـ این وحشتناکه! کشتن آدم‌ها واقعاً وحشتناکه. ـ اون شب نتونستم بخوابم دایانا. پوزخندی می‌زنم. پوریا با تعجب به من نگاه می‌کند. سرم را به چپ و راست تکان می‌دهم و می‌گویم: ـ خیلی جالبه. پدر من فرماندهٔ جنگه. بعد من تو ذهنم، دارم تو رو سرزنش می‌کنم که چطور آدم کشتی!
fatemeh_z_gh09
حقیقت اینه که تو نمی‌تونی خودت رو ملکهٔ یک سرزمین ببینی دایانا. با تعجب به او نگاه می‌کنم. لبخند می‌زند و ادامه می‌دهد: ـ تو به تنهایی می‌تونی بر یک سرزمین پادشاهی کنی!
fatemeh_z_gh09
بانو! شما چند روزه که عجیب شدید. یا با ناراحتی به کنج اتاق نگاه می‌کنید یا به سقف می‌خندید. من رو ببخشید اما آدم‌های عادی این‌طور رفتار نمی‌کنن.
fatemeh_z_gh09
این مردم مدت‌هاست که انتظار داشتن پادشاه بزرگی رو می‌کشن.
fatemeh_z_gh09

حجم

۴۷۲٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۶۲۸ صفحه

حجم

۴۷۲٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۶۲۸ صفحه

قیمت:
۳۵,۰۰۰
۱۷,۵۰۰
۵۰%
تومان