بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب این داستان یک جورایی بامزه‌ست | صفحه ۳ | طاقچه
تصویر جلد کتاب این داستان یک جورایی بامزه‌ست

بریده‌هایی از کتاب این داستان یک جورایی بامزه‌ست

نویسنده:ند ویزینی
مترجم:هما قناد
امتیاز:
۴.۰از ۱۰۲ رأی
۴٫۰
(۱۰۲)
من تقاضای سادگی، خلوص و راحتی در انتخاب و عدم هرگونه فشاری رو دارم. من چیزی می‌خوام که هیچ سیاستمداری قرار نیست فراهم کنه، چیزی‌که احتمالاً فقط تو پیش‌دبستانی به‌تون داده می‌شه. من پیش‌دبستانی می‌خوام.
Marie Rostami
«داشت یادم می‌رفت، من... می‌دونم نباید به همچین چیزی افتخار کنم. واقعاً ناراحت‌کننده‌س که بزرگ‌ترین دستاوردم اینه... ولی همهٔ ناهار امروزمو خوردم.»
دختر کوچه ارغوان
من کار می‌کنم مونیکا و در مورد کار فکر می‌کنم و از کار وحشت‌زده می‌شم و به این فکر می‌کنم که چقدر درمورد کار فکر می‌کنم و وحشت می‌کنم که چقدر به این فکر می‌کنم که چقدر در مورد کار فکر می‌کنم و به این فکر می‌کنم که چقدر از این‌که به این فکر می‌کنم که چقدر به کار فکر می‌کنم وحشت‌زده می‌شم. این سرگرمی به حساب می‌آد؟
آلوین (هاجیك) ツ
«مدرسه زیاد تکلیفش معلوم نیست. می‌تونه به میلیون‌ها راه مختلف ختم شه.»
عباس علی یراگدیاد
چرا بقیهٔ بچه‌ها کارشون بهتر از من بود؟ چون بهتر بودن، دلیلش اینه. همیشه پای اینترنت می‌نشستم یا با مترو به خونهٔ آرون می‌رفتم، این چیزی بود که می‌فهمیدم. بقیه سیگار نمی‌کشیدن و خودارضایی نمی‌کردن و اونایی هم که می‌کردن یه موهبتی داشتن. اونا قادر بودن هم زندگی کنن و هم رقابت. من موهبتی نداشتم. مامان اشتباه می‌کرد. من فقط زرنگ بودم و سخت تلاش می‌کردم. احمق بودم که فکر می‌کردم این برای دنیا اهمیت داره. بقیهٔ مردم هم تو این حیله دست داشتن. هیچ‌کی به من نگفته بود که من معمولی‌م.
penelope
«و من در مورد روان‌شناسا هم می‌دونم، اونا وقتی دارن چیزایی رو که شما می‌گین، می‌نویسن در اصل دارن می‌نویسن که از فروش کشتی خصوصی‌شون چقدر پول نصیب‌شون می‌شه، چون اونا یه مشت تازه‌به‌دوران‌رسیده‌ن که احترام سرشون نمی‌شه...»
جو مارچ
رؤیاها فقط تا وقتی رؤیا هستن که بیدار شین و اونا رو به واقعیت تبدیل کنین.
پریسا
«وقتی فهمیدی بیدار شدی چیکار کردی؟» «تو تختم دراز کشیدم.»
mhrnaz
«من ف...» سرم رو تکون می‌دم و می‌گم: «از کار با دوچرخه می‌گفتین.» «چی؟ می‌خواستی چی بگی؟» اینم یه کلک دیگهٔ دکترِ دیوونه‌هاس. اونا هیچ‌وقت نمی‌ذارن افکارتو نصفه‌نیمه ول کنی. می‌خوان بدونن وقتی دهنت رو باز کردی دقیقاً قصد داشتی چی بگی. حرف مشترک‌شونم اینه که خیلی از حقایق عمیق در مورد ما اون چیزاییه که وسط حرفامون به زبون نمی‌آریم، اما فکر می‌کنم می‌خوان کاری کنن که ما احساس مهم‌بودن داشته باشیم. از یه چیزی مطمئنم: هیچ‌کسِ دیگه‌ای تو زندگی‌م بهم نمی‌گه صبر کن، چی می‌خواستی بگی؟
shima ash
افسردگی بیماری نیست. فقط بهانه‌س برای خودخواه‌بودن.
کتاب 1984
«آدما تو این دنیا داغونن. ترجیح می‌دم با کسی باشم که داغونه و بتونه در مورد اون حرف بزنه تا کسی که بی‌نقصه و... آمادهٔ انفجار.»
MARY
دردسر وقتیه که ازت تعریف می‌کنن. این یعنی ازت انتظار دارن همون‌طور ادامه بدی.
MARY
یه مغز درحال فعالیت احتمالاً خیلی شبیه یه نقشه‌س که هرکی می‌تونه تو آزادراه‌ها از جایی به جای دیگه بره. مغزهای غیرفعالن که مسدود می‌شن، به بن‌بست می‌رسن و مثل مال من در دست احداثن.
Babak Z
منتها وقتی بیدار شدم کابوسم شروع شد.» «و این کابوس که می‌گی چی هست گریگ؟» «زندگی!» «زندگی یه کابوسه.» «آره.»
Lucifer
«من نمی‌دونم این قضیهٔ شیمیایی چقدر واقعیت داره. بعضی وقتا فکر می‌کنم افسردگی یه روش کناراومدن با دنیاس. مثلاً بعضی از آدما مست می‌کنن، بعضیا مواد می‌کشن، بعضیا هم افسرده می‌شن، چون کلی مشکل اون بیرون هست که باید باهاش دست‌وپنجه نرم کرد.»
حانیه
«مداد و کاغذ می‌خوای گریگ؟» «نه. من کاری ندارم بکنم. نمی‌تونم نقاشی بکشم.» «البته که می‌تونی. حتماً نباید بیانگر چیزی باشه. می‌تونی یه کار انتزاعی بکشی. مدادشمعی می‌خوای؟» «نه.» خدایا! خیلی خجالت‌آوره. این‌که از آدم بپرسن مدادشمعی می‌خواد.
penelope
از نظر من خدا یه دکتر بی‌فایده‌س. اون تو درمان متدِ "هیچ‌کاری‌نکردن" رو در پیش می‌گیره. شما مشکلات‌تون رو بهش می‌گین و اون هیچ کاری نمی‌کنه.
مروارید
می‌بینین کلمه‌ها چطور عمل می‌کنن؟ انگار به دهن‌تون خیانت می‌کنن و می‌ذارن می‌رن.
F.Aminzadeh
حالا واقعاً زندگی کن گریگ.
آلوین (هاجیك) ツ
شروع به می‌کنه نوشتن.
آلوین (هاجیك) ツ

حجم

۲۹۳٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۳۲۰ صفحه

حجم

۲۹۳٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۳۲۰ صفحه

قیمت:
۵۹,۰۰۰
۱۷,۷۰۰
۷۰%
تومان