بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب این داستان یک جورایی بامزه‌ست | صفحه ۵ | طاقچه
تصویر جلد کتاب این داستان یک جورایی بامزه‌ست

بریده‌هایی از کتاب این داستان یک جورایی بامزه‌ست

نویسنده:ند ویزینی
مترجم:هما قناد
امتیاز:
۴.۰از ۱۰۲ رأی
۴٫۰
(۱۰۲)
تقریباً چیزی مثل یه کابوس وارونه بود، مثل وقتی‌که داری کابوس می‌بینی و از خواب می‌پری و خیالت راحت می‌شه. منتها وقتی بیدار شدم کابوسم شروع شد.
Babak Z
من کار می‌کنم مونیکا و در مورد کار فکر می‌کنم و از کار وحشت‌زده می‌شم و به این فکر می‌کنم که چقدر درمورد کار فکر می‌کنم و وحشت می‌کنم که چقدر به این فکر می‌کنم که چقدر در مورد کار فکر می‌کنم و به این فکر می‌کنم که چقدر از این‌که به این فکر می‌کنم که چقدر به کار فکر می‌کنم وحشت‌زده می‌شم. این سرگرمی به حساب می‌آد؟
Lucifer
«خودکشی؟» شنیدنش عجیب بود. «درسته.» «برنامه‌ای هم براش داری؟» «پل بروکلین.» «از پل بروکلین می‌پری؟»
Lucifer
وقتی‌که داری کابوس می‌بینی و از خواب می‌پری و خیالت راحت می‌شه. منتها وقتی بیدار شدم کابوسم شروع شد.» «و این کابوس که می‌گی چی هست گریگ؟» «زندگی!» «زندگی یه کابوسه.»
mhrnaz
احساس تلف‌شدن و سوختن دارم، وقت و بدن و انرژی و حرف‌هام و روحم رو تلف کردم.
Rghaf
وقتی غذا می‌خورم یکی از این دو حالت رو تجربه می‌کنم: جنگ یا قتل‌عام. وقتی حالم بده - وقتی تو مغزم چرخه در حرکته - جنگه. هر گاز کوچیکی دردناکه. معده‌م نمی‌خواد هیچ نقشی تو خوردن داشته باشه. همه‌چی زوریه. غذا می‌خواد تو بشقاب بمونه و وقتی می‌ره تو شکمم می‌خواد که برگرده تو بشقاب.
عباس علی یراگدیاد
ما همه‌مون حیوونیم، دبیرستان حیوونه، ولی بعضیا از بقیه حیوون‌ترن. مثل مزرعهٔ حیوانات که من خوندم همهٔ حیوونا برابرن، اما بعضیا از بقیه برابرترن!
سایه
حتا در به‌دردبخورترین حالتم بازم کسی نبودم که زیاد مورد توجه قرار بگیره، اگه کسی منو تو راهرو ببینه با خودش نمی‌گه "اوناهاش گریگ جیلنر. یعنی الان می‌خواد چیکار کنه؟" منو می‌بینین و با خودتون می‌گین "اون پوستری که پشت سر این پسره‌س در مورد چیه؟ جلسهٔ انجمن پویانمایی امروزه؟"
کتاب 1984
موانع چیزهای ترسناکی هستن که وقتی هدف‌مون رو فراموش می‌کنیم جلوی روی ما ظاهر می‌شن
.ً..
پیروزی اینه که تو امروز صبح بیدار شدی و تصمیم گرفتی زندگی کنی. این پیروزیه.
.ً..
دکمهٔ پایانِ تماس رو می‌زنم. به‌نظرم این‌که دکمهٔ پایانِ تماس قرمزه یه‌کم بی‌رحمانه‌س.
nilo
خوشحال بودم، چون یه روزی رو پل قدم می‌زنم و به شهری نگاه می‌کنم که بعضی قسمت‌هاش مال خودمه و من آدم ارزشمندی می‌شم.
nilo
«و این کابوس که می‌گی چی هست گریگ؟» «زندگی!» «زندگی یه کابوسه.» «آره.» دست نگه می‌داریم. حدس می‌زنم یه‌جور لحظهٔ کیهانی باشه. اوووووووووو، واقعاً زندگی کابوسه؟
nilo
می‌بینین کلمه‌ها چطور عمل می‌کنن؟ انگار به دهن‌تون خیانت می‌کنن و می‌ذارن می‌رن.
nilo
اما آدمای بدتر از منم وجود دارن، درسته؟
Friba
بعد این‌که بعد از هر چند خیابون اصلی خیابون‌های عریض با خط‌کشی زرد بود، مثل خیابون‌های فرعی که دوطرفه بودن.
Pariya
افرادی با بیماری‌های روانی که به دنیا خدمت کردند. تو یه لیست نام آبراهام لینکلن، ارنست همینگوی، وینستون چرچیل، اسحاق نیوتون، سیلویا پلث و تعدادی از آدم‌های زرنگی رو که یه‌جورایی تعطیل بودن نوشته.
بلاتریکس لسترنج
«خب، الان تو یه فرآیند قرار داری. اوضاعت چطوره؟» این سؤالِ تشویق‌کننده‌شه. هر دکتری که با دیوونه‌ها سروکله می‌زنه از این سؤال‌ها می‌پرسه. دکترهایی که پیش‌شون رفتم این سؤال‌ها رو می‌پرسیدن. "چه خبر"، "حالت چطوره؟" و حتا "چه خبر از دنیای گریگ؟" این سؤال‌ها هیچ‌وقت عوض نمی‌شن. انگار صدای جرنگ‌جرنگ‌شونه.
بلاتریکس لسترنج
«سلام نیا، منم.» «گریگ، کجایی؟» خنده‌داره که افراد به‌محض این‌که به‌شون زنگ می‌زنی اینو ازتون می‌پرسن. فکر می‌کنم یکی از محصولات جانبی تلفن‌های همراهه: مردم - دخترا و خصوصاً مامان‌ها - می‌خوان شما رو تو فضای فیزیکی ثابت نگه دارن. واقعیت اینه که شما می‌تونین با تلفن همراه هرجایی باشین و نباید مهم باشه کجا، اما این اولین چیزیه که مردم می‌پرسن. «خونهٔ یه دوستم تو بروکلین.» در عجبم که تلفن‌های همراه چند تا دروغ رو تو دنیا پخش کردن؟
penelope
مامان می‌گه: «خیلی باحاله. از لطف خداست که این سگ زنده‌س.» اوه، درسته، خدا. اونو فراموش کرده بودم. طبق چیزی‌که مامان می‌گه خدا قطعاً قراره یه نقشی تو خوب‌شدن من داشته باشه، اما از نظر من خدا یه دکتر بی‌فایده‌س. اون تو درمان متدِ "هیچ‌کاری‌نکردن" رو در پیش می‌گیره. شما مشکلات‌تون رو بهش می‌گین و اون هیچ کاری نمی‌کنه.
penelope

حجم

۲۹۳٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۳۲۰ صفحه

حجم

۲۹۳٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۳۲۰ صفحه

قیمت:
۵۹,۰۰۰
۱۷,۷۰۰
۷۰%
تومان