بریدههایی از کتاب این داستان یک جورایی بامزهست
۴٫۰
(۱۰۲)
«تو تقریباً خودکشی کردی که اینجایی؟ نیا اینو بهم گفت.»
«آره.»
«چرا؟»
«چون نمیتونستم با دنیای واقعی کنار بیام.»
کتاب 1984
آدما تو این دنیا داغونن. ترجیح میدم با کسی باشم که داغونه و بتونه در مورد اون حرف بزنه تا کسی که بینقصه
کتاب 1984
من به کسی چیزی بدهکار نیستم و مجبور نیستم با کسی بیشتر از حدی که احساس کنم لازمه حرف بزنم.
کتاب 1984
همه مشکل دارن. فقط بعضیا راحتتر مشکلاتشون رو پنهان میکنن، ولی مردم به تو نگاه نمیکنن و در برن. بهت نگاه میکنن و فکر میکنن میتونن باهات حرف بزنن و تو درک میکنی، شجاع و قوی هستی.
کتاب 1984
آه میکشه. مجبوری یا اُمُل باشی یا هرزه و هرکدوم رو انتخاب کنی بقیه بهخاطرش ازت متنفر میشن. به هیچکی نمیشه اعتماد کرد، چون همه دنبال یه چیزن
کتاب 1984
اگه یه دختر از من خوشش بیاد منم از اون خوشم میآد.
کتاب 1984
پدرمادر من هر موقع و هرجا منو قبول میکنن، اما بعضیا باید شانس بیارن که فقط زندگی کنن.
کتاب 1984
افرادی با بیماریهای روانی که به دنیا خدمت کردند. تو یه لیست نام آبراهام لینکلن، ارنست همینگوی، وینستون چرچیل، اسحاق نیوتون، سیلویا پلث و تعدادی از آدمهای زرنگی رو که یهجورایی تعطیل بودن نوشته.
کتاب 1984
«رد زخمهاش میمونه؟»
«باید جراحی کنم تا ازشون خلاص شم. بهنظرت باید جراحی کنم؟»
«نه. چرا چیزایی رو که سرت اومده پنهان کنی؟»
کتاب 1984
من کار میکنم مونیکا و در مورد کار فکر میکنم و از کار وحشتزده میشم و به این فکر میکنم که چقدر درمورد کار فکر میکنم و وحشت میکنم که چقدر به این فکر میکنم که چقدر در مورد کار فکر میکنم و به این فکر میکنم که چقدر از اینکه به این فکر میکنم که چقدر به کار فکر میکنم وحشتزده میشم.
reyhan
من از مردن نمیترسم، از زندگیکردن میترسم.
reyhan
بابی یه جرعه از قهوهشو میخوره و میگه: «اگه رو زمین قهوه وجود نداشت من یکی که میمردم.»
کتاب 1984
اونا همهٔ گزینهها رو ازتون میگیرن و تنها کاری که میتونین انجام بدین زندگیکردنه و درست مثل همونیه که هامبل گفت: من از مردن نمیترسم، از زندگیکردن میترسم.
کتاب 1984
مشکل اینه که زیاد سرخوشی نمیکنی. حتا وقتی اینجایی همیشه نگران مدرسه یا چیزی هستی. هیچوقت بیخیال نمیشی و نمیذاری همهچی بگذره
کتاب 1984
میخواستم به مردم بگم: "افسردگیم امروز از کنترلم خارجه." تا بهانهای برای ندیدنشون داشته باشم، اما هیچوقت نتونستم از پسش بربیام.
reyhan
من فقط زرنگ بودم و سخت تلاش میکردم. احمق بودم که فکر میکردم این برای دنیا اهمیت داره. بقیهٔ مردم هم تو این حیله دست داشتن. هیچکی به من نگفته بود که من معمولیم.
reyhan
هیچوقت واقعاً این قضیه رو در نظر نگرفتم، اما آدمای بدتر از منم وجود دارن، درسته؟ منظورم اینه که واقعاً آدمهایی وجود دارن که بیخانمان هستن و نمیتونن از رختخواب بیان بیرون و هیچوقت نمیتونن تو شغلی دوام بیارن و در مورد موکتادا مشکلات جدی با آدما دارن، فقط چون مغزشون درست کار نمیکنه. در مقایسه با اونا من... خب، من یه بچه پولدارِ لوسم.
که یه دلیل دیگهس برای اینکه احساس بدی داشته باشم. پس کی بدتره؟
کتاب 1984
و من در مورد روانشناسا هم میدونم، اونا وقتی دارن چیزایی رو که شما میگین، مینویسن در اصل دارن مینویسن که از فروش کشتی خصوصیشون چقدر پول نصیبشون میشه، چون اونا یه مشت تازهبهدورانرسیدهن که احترام سرشون نمیشه...
کتاب 1984
کارهای خیلی زیادی هست که انجام بدم. من باید موفق باشم و نیستم و افراد دیگه - افراد جوون تر - هستن. افرادِ جوونتر از من تو تلویزیون دارن پول درمیآرن و بورسیهٔ تحصیلی میگیرن و به زندگیشون نظم میدن. من هنوز هیچی نیستم. کِی میتونم هیچی نباشم؟
کتاب 1984
من میشینم و شیر گرم رو مینوشم و هیچ فکری نمیکنم. این یه تواناییه که پیدا کردم، چیزیکه اخیراً یاد گرفتم. اینکه چطور هیچ فکری نکنین. راهش اینه: هیچ علاقهای به دنیای اطرافتون نداشته باشین، هیچ امیدی به آینده هم نداشته باشین و گرم باشین.
کتاب 1984
حجم
۲۹۳٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۳۲۰ صفحه
حجم
۲۹۳٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۳۲۰ صفحه
قیمت:
۵۹,۰۰۰
۱۷,۷۰۰۷۰%
تومان