بریدههایی از کتاب من چگونه اروین یالوم شدم
نویسنده:اروین د. یالوم
مترجم:اعظم خرام
انتشارات:بنگاه ترجمه و نشر کتاب پارسه
دستهبندی:
امتیاز:
۴.۱از ۸۵ رأی
۴٫۱
(۸۵)
«خود» شما مهمترین ابزاری است که در دست دارید.
محمدحسین
تو بین دو دنیای متفاوت گیر افتادهای. نه میتونی دنیای قدیمیات رو بپذیری و بهش احترام بگذاری و نه راه ورود به دنیای جدید و تازه رو بلدی و همین باعث میشه که دچار اضطراب و افسردگی بشی.
flora
به این باور رسیدم که آنچه در درمان بیشترین اهمیت را دارد، صداقت و شفافیت است نه اقتدار و ظاهر و نام حرفهای.
Mähi
یکی از تضادهای زندگی روانپزشکان این است که آنها در حین کار کردن هرگز تنها نیستند ولی خیلی از آنها تنهایی عمیقی را در وجود خود تجربه میکنند.
شراره
خیلی وقتها از من میپرسند آیا فقدان اعتقادات مذهبی در زندگی و کارم مشکلی ایجاد کرده یا خیر؟ و پاسخ من همیشه منفی است. من دینباور نیستم و این خیلی بهتر از دینستیزی است.
الهام راگا
من اغلب وقتها آن جمله را به این شکل مطرح میکنم: «گرچه مرگ ما را نابود میکند و با مرگ از بین میرویم ولی فکر کردن به مرگ میتواند زندگی ما را نجات بدهد».
کاربر ۱۹۲۳۵۰۳
نه تحقیق بدون عمل و نه عمل بدون تحقیق
Mähi
وایتهورن بلند شد و به سمت میکروفن رفت و با لحنی شمرده و رسمی گفت:
گفته میشود که شخصیت هر کس را از طریق دوستان و آشنایان نزدیکش میتوان قضاوت کرد، اگر اینطور باشد، بنابراین...
او سکوت کرد و خیلی آرام و تعمداً تمام جمعیت را از چپ به راست نگاه کرد و ادامه داد:
نتیجه میگیریم که من حتماً آدم خیلی خوبی هستم.
کاربر ۱۸۰۶۰۵۷
«شما قادرید مخلوقی برتر و والاتر از خودتان خلق کنید ولی اول باید خودتان را بسازید. باید جسم و روحتان ستونی محکم باشد. در این صورت، نهتنها خودتان را خلق کردهاید بلکه چیزی والاتر از خودتان را هم آفریدهاید.»
شراره
«اگر پزشک به خودش کمک کند، بدینشکل در واقع به بیمارانش هم کمک کرده است. بگذارید این بهترین کمک شما به بیمار باشد. اینکه او به چشم خودش ببیند که پزشکش خودش را التیام میدهد.»
شراره
آزادی عمل، اضطراب بسیار زیادی را به همراه میآورد، درنتیجه بسیاری از ما به آغوش خدایان یا دیکتاتورها پناه میبریم تا بار مسئولیت را از دوش خود برداریم و به گردن آنها بیندازیم و در پاسخ به سارتر، این نویسندۀ بیچونوچرا، میتوان گفت اعتقاد به اینکه هر چیزی در این جهان اتفاقی و تصادفی است، تمام عقاید تسلیبخش یا حقایق نابی را که بهشان رسیدهایم، یا هر سنگبنای گناه و محکومیتهایمان، را از پایه فرو خواهد ریخت و ما را در مقابل اعمالمان بیگناه معرفی خواهد کرد.
شراره
حس بیریشهبودن. من مهاجران زیادی را دیدهام که خیلی بااستعداد و سرآمدند ولی همیشه احساس میکنند نیلوفری روییده در مرداباندـ گلهای زیبایی که ریشه ندارند.
محمدحسین
من از طرز برخورد آنها با بیماران شگفتزده میشدم؛ پزشکانی علاقهمند و دلواپس و نگران و بخشنده و دلسوز...
سیستماتیک
حتی الان که در هشتاد و پنج سالگی این کلمات را دارم مینویسم، برای خواندن بقیۀ داستانی که شبها میخوانم بیقرارم... دلم میخواهد تمام کتاب را یکشبه بخوانم ولی با این میل شدید میجنگم و کتاب را بخشبخش میکنم و هر شب بخشی از آن را میخوانم؛ مخصوصاً وقتی که داستانی حرفی بیشتر از حکایت سادۀ یک زندگی داشته باشد؛ داستانهایی که آرزوها و ترسهای بشری را به رشتۀ تحریر درمیآورند یا نویسندگانی که معنای زندگی را جستجو میکنند. در این صورت، من شیفته و مفتون داستان میشوم چون این نوشتهها از دو جهت مرا بندۀ خود میکنند؛ آنها نهتنها داستانی را خلق کردهاند بلکه همسو و موازی با جریانات فرهنگی و اجتماعی حرکت کردهاند مثل داستان «امپراتوری اتریش ـ مجارستان» که دربارۀ وقایع پیش از جنگ جهانی اول است.
z.gh
یادم میآید کتابی دربارۀ نجوم از آنجا خریدم. اصلاً بحثهای مربوط به عدسیها را نمیفهمیدم ولی درواقع این کتاب را به منظور دیگری خریده بودم. کتاب را جایی گذاشتم که دوستان خواهرم آن را ببینند و امیدوار بودم با دیدن آن از رشد عقلانی زودهنگام من حیرتزده شوند.
parisa_msi
یکی از بیمارانم در مطبم گریست. به او گفتم «اگر این اشکها میتوانستند حرف بزنند، چه میگفتند؟»
phoenix
هربار که شبها آسمان رو نگاه میکنم از عظمت آسمان و ستارهها حیرتزده میشم و خودم رو ذرۀ ناچیزی در این خلقت بیکران میبینم. حتماً اجداد ما هم همین احساس ناچیز بودن رو داشتند و به خاطر همین، خدایانی برای خودشون خلق میکردند تا از نظر این خدایان، انسان مهم و باارزش جلوه داده بشه. بعد هم چون از مرگ میترسیدند، بهشت و جهنم رو ساختند تا باور کنند که ما با مردن، نابود نمیشیم. و بعد از این دنیا به زندگی در جای دیگهای ادامه میدیم.
parisa_msi
مائدهای آسمانی برای رماننویسی قحطیزده فرود آمده بود!
مسلم عباسپور
«بعضیها نمیتوانند خود را از زنجیر رها کنند، با اینحال دوستانشان را از زنجیر رها میکنند.»
phoenix
منتظرم تا خدا چوب مرا هم پرتاب کند.
phoenix
حجم
۱٫۰ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۴۴۰ صفحه
حجم
۱٫۰ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۴۴۰ صفحه
قیمت:
۱۴۰,۰۰۰
۷۰,۰۰۰۵۰%
تومان