بریدههایی از کتاب من چگونه اروین یالوم شدم
نویسنده:اروین د. یالوم
مترجم:اعظم خرام
انتشارات:بنگاه ترجمه و نشر کتاب پارسه
دستهبندی:
امتیاز:
۴.۱از ۸۵ رأی
۴٫۱
(۸۵)
خیلی وقتها از من میپرسند آیا فقدان اعتقادات مذهبی در زندگی و کارم مشکلی ایجاد کرده یا خیر؟ و پاسخ من همیشه منفی است. من دینباور نیستم و این خیلی بهتر از دینستیزی است.
anahita.bdbr
همراه با ایمیل هوادارانم، گاهی خوانندگان کتابهایم برایم هدیه میفرستند. خانۀ ما با هدایای زیبایی از یونان، ترکیه، ایران و چین مزین شده است؛
سیستماتیک
تقریباً همیشه یکشنبه صبحها، من و پدرم روی همان میز قرمز شطرنج بازی میکردیم و او ترانههای ییدیش را میخواند و صدای خودش را ضبط میکرد و با همان صداهای ضبطشده همصدا میشد. تا وقتی که جیغ مادرم به هوا میرفت: «Benug, Barel, Genug!» (بسه دیگه، بن، بسه.) او هم همیشه اطاعت میکرد و ساکت میشد و این وقتی بود که من از او ناامید میشدم و دلم میخواست مقابل مادرم بایستد و کار خودش را بکند. ولی این اتفاق هرگز نمیافتاد.
javad hedayati
هر فکری رو که دربارۀ یهودیبودنت در سیزده سالگی به ذهنت میرسه با صدای بلند بگو. هیچی رو هم سانسور نکن. هرچی رو که وارد مغزت میشه ادا کن. درمانگرها به این میگن بارش مغزی یا تداعی آزاد.
Arno
اکنون دیگر یاد گرفتهام که نقاطضعف کمی را هم که مریلین دارد بپذیرم؛ نقاطی مثل بیتفاوتیاش به آشپزی، رویدادهای ورزشی، دوچرخهسواری، داستانهای علمی و کلاً علوم. و از نظر من، تمام اینها بسیار جزئی و ناچیزند. بسیار خوشاقبالم که با دایرهالمعارف متحرکی زندگی میکنم؛ کسی که بلافاصله به هر سؤال تاریخی و ادبی که دربارۀ فرهنگ و ادب غرب داشته باشم بهسرعت پاسخ میدهد.
مریلین هم یاد گرفته از نقاطضعف من چشمپوشی کند؛ سرسختیام در بههمریختن مداوم خانه، امتناع از کراوات زدن، شیفتگی شدید دوران جوانیام به موتور، بیتوجهیام به وصل کردن ماشین لباسشویی و ظرفشویی.
هر دو ما به فهمی دوجانبه از یکدیگر رسیدهام؛ چیزی که سالهای پیش بهعنوان جوانی خام و عجول و عاشقی بیاحساس هرگز پیشبینیاش را نمیکردم. الان بزرگترین نگرانی ما آرامش و بهتر زندگی کردن طرف مقابل و ترس از این است که وقتی یکی از ما پیش از دیگری بمیرد چه خواهیم کرد.
imaanbaashtimonfared
رابطۀ موفق پیداکردنی نیست، خلقکردنی است. در طول این سالها، هر دوِ ما به سختی تلاش کردهایم تا زندگیای را که امروز داریم خلق کنیم. هر گله و شکایتی که در گذشته داشتم الان همه محو و نابود شده. اکنون دیگر یاد گرفتهام که نقاطضعف کمی را هم که مریلین دارد بپذیرم؛ نقاطی مثل بیتفاوتیاش به آشپزی، رویدادهای ورزشی، دوچرخهسواری، داستانهای علمی و کلاً علوم. و از نظر من، تمام اینها بسیار جزئی و ناچیزند. بسیار خوشاقبالم که با دایرهالمعارف متحرکی زندگی میکنم؛ کسی که بلافاصله به هر سؤال تاریخی و ادبی که دربارۀ فرهنگ و ادب غرب داشته باشم بهسرعت پاسخ میدهد.
phoenix
«گرچه مرگ ما را نابود میکند و با مرگ از بین میرویم ولی فکر کردن به مرگ میتواند زندگی ما را نجات بدهد»
phoenix
مفهوم نامهها بهطور قابلتوجهی روحیۀ ضعیف همینگوی را نشان میداد.
phoenix
وقتی قطعات از همجداشدۀ پازل اندیشهها و خیالات ناگهان به آرامی کنار هم سُر میخورند و شکلی بههمپیوسته را خلق میکنند، دست در دست بیماران، طعم لذتبخش رسیدن به لحظۀ «آهان، خودشه» را چشیدهایم. گاهی احساس میکنم مثل یک راهنما، دیگران را تا رسیدن به اتاقهای خانههایشان مشایعت میکنم. چقدر لذتبخش است دیدن لحظهای که آنها درهایی را باز میکنند و وارد اتاقهایی میشوند که قبلاً هرگز در آنها قدم نگذاشته بودند، دیدن لحظهای که قطعات خلاق و زیبای هویتشان را کشف میکنند و بالهای ناگشودۀ روحشان را پیدا میکنند.
P.H
در موزۀ لوور مخصوصاً برای دیدن آثار تاریخی مصر و ایران وقت زیادی گذاشتیم.
محمدحسین
برای پول درآوردن به بیمارستان خون میفروختم.
محمدحسین
بالاترین خوشی و لذت من، گم شدن در دنیای یک رمان بود. بارها و بارها به خودم میگفتم بهترین کاری که انسان میتواند بکند، نوشتن داستان یا رمانی بینظیر است.
محمدحسین
خیلی از شبهایی که دچار پریشانی میشوم، به یکی از مدیتیشنهای مخصوص خواب که در اینترنت بهوفور پیدا میشوند گوش میدهم و جالب است که قبل از تمام شدن مدیتیشن به خواب میروم.
کاربر ۱۹۲۳۵۰۳
بسیار خوششانس بودهام که همسر فوقالعادهای مثل مریلین دارم و هر روز به دلیل داشتن او، از شانس خوبم تشکر میکنم. هنوز هم همیشه به دیگران میگویم که رابطۀ موفق پیداکردنی نیست، خلقکردنی است.
❦︎𝑭𝒂𝒓𝒏𝒂𝒛❦︎
ذهن ناخودآگاهم حقیقتی را به چنگ آورده بود و فهمیده بود که او منحصراً مناسب من است تا در کنارش بتوانم به رشد و ترقی و بالندگی برسم.
flora
آب و هوای پالوآلتو برای سوسکها زیادی خشک است و نیم قرن است که من دیگر سوسکی ندیدهام. این هم یکی از مزایای زندگی در کالیفرنیاست.
flora
خیلی از زندانیانی که با آنها کار کردم، کارشان را با دید زدن شروع کرده بودند و بعد کمکم جرمهای خیلی جدیتری مرتکب شده بودند؛ مثل ورود غیرقانونی به حریم دیگران و تهاجمات و تجاوز جنسی
آسمان
من به کتاب «تولد ملکۀ شطرنج» او علاقه دارم. مریلین در این کتاب سیر تکاملی این مهرۀ شطرنج را بررسی کرده است، مهرهای که صدها سال اصلاً در صفحۀ شطرنج وجود نداشته و تقریباً در سال ۱۰۰۰ میلادی به عنوان مهرهای ضعیف وارد صفحۀ شطرنج شده و به مرور که ملکههای اروپایی قدرت را به دست گرفتند، این مهره هم به قدرت رسیده و در قرن پانزدهم و همزمان با سلطنت ملکه ایزابلا در اسپانیا، به شکلی که الان در بازیها دیده میشود درآمده است
niloofar
آنچه باعث میشود ما از مرگ بترسیم، از دست دادن آینده نیست، بلکه از دست دادن گذشته است
niloofar
گاهی، حتی بهترین آدمها هم نیاز به تعریف و تمجید، کورشان میکند
anahita.bdbr
حجم
۱٫۰ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۴۴۰ صفحه
حجم
۱٫۰ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۴۴۰ صفحه
قیمت:
۱۴۰,۰۰۰
۷۰,۰۰۰۵۰%
تومان