بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب بازجویی از صدام | صفحه ۵ | طاقچه
کتاب بازجویی از صدام اثر هوشنگ  جیرانی

بریده‌هایی از کتاب بازجویی از صدام

۳٫۵
(۹۳)
همان‌طورکه در جریان بازجویی‌ها به من گفت، «به آن‌ها گفتم که اگر می‌خواهند آداب و رسوم مذهبی خود را بجا بیاورند، مشکلی با آن ندارم. اما آن‌ها نمی‌توانند عمامه را وارد سیاست کنند. اجازۀ این کار را نمی‌دهم.»
محمد
همین که مردم درد را فراموش می‌کنند، ایالات متحده پرونده‌ای از نسیان دربارۀ زندگی و سرمایۀ هدر رفته در یک منازعۀ نظامی آماده می‌کند.
usofzadeh.ir
صدام به مقایسه میان جنگ عراق با جنگ داخلی آمریکا پرداخت، با این توضیح که دلیل شکست جنوب از شمال این بود که جنوبی‌ها برای جنگ ناچار بودند به ارتفاعات بروند. متوجه منظورش نشدم و از او خواستم که واضح‌تر حرف بزند. او به نقشه‌ای اشاره کرد و گفت، چون جنوب در پایین شمال قرار دارد، این یعنی اینکه جنوبی‌ها همیشه ناچار به جنگ با دشمن در جایی بودند که درواقع بالای سرشان بود.
usofzadeh.ir
یونانیان باستان به این برداشت رسیده بودند که وقتی خدایان قصد مجازات کسی را داشته باشند، مهم‌ترین خواسته‌اش را بجا می‌آورند
جواد
ما به سیاق جلسه‌های پیشین همۀ مراحل را طی کردیم. گزارش نوشته شد و کاملاً مورد ارزیابی قرار گرفت. جلسۀ هیئت کشنده را برگزار کردیم و طرح گزارش را به طبقۀ هفتم ارائه دادیم تا مقامات بدانند قرار است چه بگوییم؛ ولی هرچقدر هم که خود را آماده کنید، باز مسئله این است که هرگز نمی‌دانید قضایا چطور پیش می‌رود. همان‌طور که اتفاق افتاد، این جلسه یکی از دردناک‌ترین - و درعین‌حال فوق‌العاده‌ترین ــ تجربه‌هایی بود که از زمان کار در آژانس با آن روبرو شدم.
کاربر ۲۰۹۹۷۵۹
ما به آنجا رفته بودیم چون فاشیست‌های نئوکان به دنبال سلطۀ آمریکا بر منطقه بودند و به خاطر این اعتقاد گمراه‌کنندۀ رییس‌جمهور بوش که، صدام خیال داشته پدرش را بکشد! آیا ارزش آن را داشت که صدام از قدرت ساقط شود؟ فقط می‌توانم از طرف خودم حرف بزنم و جوابم هم «نه» است. صدام در سال ۲۰۰۳ سرش گرم نوشتن رمان بود. مدت‌ها بود که کار ادارۀ کشور را واگذاشته بود. آیا این احتمال وجود داشت که پسرانش زمام قدرت را به دست بگیرند؟ شاید، ولی احتمالاً مدتی طولانی در قدرت دوام نمی‌آوردند. به احتمال زیاد، یک نفر از حلقۀ امنیتی- نظامی سنی از طریق کودتا به قدرت می‌رسید. وضعیت جالبی نمی‌شد ولی دست‌کم این بود که یک راه‌حل عراقی برای این موضوع که «چه کسی باید عراق را اداره کند؟» وجود داشت. ایالات متحده هم بعد می‌توانست با رژیم جدید کار کند.
ناصر جباری
من نقش بسیار کوچکی در فاجعۀ بسیار بزرگ سیاست خارجی آمریکا بازی کرده‌ام: جنگ عراق. من و همکارانم در سیا، کارمان را با تأسفی عمیق به پایان رساندیم؛ برای آنچه بر سر تصویر آمریکا در جهان آمده بود؛ برای مردان و زنانی که در آن جنگ کشته شده یا با نقص عضو و ناراحتی روحی به کشور بازگشته بودند؛ و برای درد و رنجی که ایالات متحده به مردم عراق تحمیل کرده بود. در نخستین روز حضورم در عراق در اکتبر ۲۰۰۳، راننده‌ای که داشت مرا از فرودگاه به - در نزدیکی کاخ ریاست‌جمهوری می‌برد، گروهی از بچه‌ها را دید که کنار جاده بازی می‌کردند و گفت: «ما به خاطر این‌ها اینجا هستیم». یادم می‌آید با خودم گفتم که «امیدوارم»، ولی تردید داشتم که درست گفته باشد.
ناصر جباری
به آن‌ها هشدار داده شد تا از مرجعیت دینی برای اهدف سیاسی استفاده نکنند. مانند شهروندان می‌توانند انتخاب کنند، رأی بدهند و مقام داشته باشند. آن‌ها نمی‌توانند عمامۀ دین به سر کنند و وارد سیاست شوند».
کاربر ۲۶۸۰۱۱۴
رؤسای من مدعی بودند که نظرات «خارج از مجموعه» را با کمال میل می‌پذیرند، ولی همیشه سراغ آدم‌هایی مشخص می‌رفتند- معمولاً آخر هفته با آن‌ها قرار می‌گذاشتند- تا همان پاسخ‌های قدیمی را بشنوند.
Alphaman
صدام معتقد بود که تنها یک نفر باید حرف آخر را بزند و گفته بود، «باید این نکته را بدانید: عراقی‌ها همواره بر ضد شما توطئه می‌کنند- به‌ویژه شیعیان!»
محمدپوریا

حجم

۲۶۳٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۲۴۳ صفحه

حجم

۲۶۳٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۲۴۳ صفحه

قیمت:
۱۱۰,۰۰۰
۵۵,۰۰۰
۵۰%
تومان