بریدههایی از کتاب دوباره بیدارشدن در زمان مناسب
۳٫۷
(۳۴)
لغزش و تیرهبختی از آنجا در دنیا آغاز شد که مردم باور کردند هدف اصلیِ خداوند از آفرینش انسان، ایمانِ موجود انسانی به اوست.
Marie Rostami
دوست چیز خیلی خوبیه. واقعاً با هیچچیز دیگه قابل جایگزین کردن نیست. حتی شاید بشه گفت بهتر از خونوادهست. ولی دفعهٔ دیگه که داشتی لیست مخاطبای گوشیت رو بالا پائین میکردی از خودت بپرس چند نفر از این اسامی واقعاً دوستت هستن. شاید یکی یا دوتاشون، که اگه واقعاً دقت کنی می بینی خیلی وقته با اون یکی دو نفرم صحبت نکردی و حالام اونقدر از هم دور شدین که دیگه با هم حرفی ندارین.
azaad
گفت: «یه چیزی هست که فکر کنم تو بهتره بدونی.»
هر وقت کسی فکر میکند بهتر است چیزی را بدانید، معمولاً آن چیزیست که شما اصلاً نمیخواهید بدانید.
Mostafa F
بچه واقعاً میتواند همه چیز آدم باشد و این من را میترساند. چون وقتی بچه همهچیز آدم باشد هم ممکن است ندانسته به او آسیب بزنی و هم اینکه هر بار از جلوی چشمت یک قدم دور شود نگران میشوی که خطری برایش پیش نیاید.
تا ابد زندگی با ترس. بهعلاوه مردم هرگز از سوگ کودکی که از دست برود درنمیآیند. میدانم که برای من هم غیر ممکن خواهد بود. میدانم که بچه داشتن شانس جبران کودکی مزخرفم را به من میدهد. میدانم که میتواند عبور از خودکشی پدرم و جشن گرفتن دوبارهٔ زندگی باشد. اما اگر آن بچه عاشق شدن و عاشق بودن را به من یاد داد و بعد او را هم مثل پدرم از دست دادم چه؟ امکان ندارد بتوانم تحمل کنم، از بین میروم.
ka'mya'b
آخ... برگردید، مردمی که در تاریکی گم شدهاید! برگردید! ارواح! روز به اندازهٔ کافی سخت هست. من را با شب تنها نگذارید. بالاخره توانستم تکان بخورم. از روی صندلی بلند شدم و گوش کردم. صدای همهمهٔ رودخانه میآمد و صدای جزیرهٔ آن طرف رود و صدای آخرین ماشینهایی که از اینجا و آنجا به بزرگراهِ پایین سرازیر میشدند. فقط میتوانم حسی که همهٔ اینها به من میداد را اینطور توصیف کنم، احساس میکردم تمام لحظاتِ راحت و خوشی که در زندگیِ من، همهٔ شهر و کلِ دنیا بوده هرگز هیچ معنایی نداشته.
Peyman Abdolkarimi
مردم این همه از پدر و مادرشان به خاطر اینکه گندزدهاند به زندگی آنها مینالند اما متوجه نیستند همین که خودشان بچهدار شدند، آن همه قربانی شدن را با کمال میل فراموش میکنند و خودشان هم تبدیل به عاملان جنایت و رنج بیپایان بچهها میشوند.
ka'mya'b
به شرکت خدمات تلفن همراه هم زنگ زدم و قراردادم را فسخ کردم. بعد سیم کارت را از تلفنم درآوردم و آنقدر به این طرف و آن طرف خمش کردم تا کاملاً از بین رفت، بعد هم شیر آب داغ را روی گوشی باز کردم و بعد از اینکه چند دقیقه زیر آب ماند، با یک مته سوراخ سوراخش کردم و همهٔ قسمتهایش را از هم باز کردم، آخر هم وقتی برای ناهار بیرون رفته بودم، چند تکه از آن را داخل دریچهٔ فاضلاب خیابان و بقیه را در رودخانه انداختم.
به مطب که برگشتم به شرکت ارائه دهندهٔ خدمات اینترنت زنگ زدم و سرویس خانه و محل کار را هم قطع کردم.
Peyman Abdolkarimi
زندگیای که سراسر شادی نباشد فقط به درد آدمهای ضعیف، افسرده، پیرمرد پیرزنهایی که سوی چشمشان کم شده و بچههایی که وقتی کوچک و خوشگل بودند فیلم بازی کردهاند اما در بزرگسالی از ریخت افتادهاند میخورد. اینجا از این خبرها نیست، تا بَری هالو هست اصلاً چنین خبرهایی نیست.
morteza_ja97
چرا آن خدایی که احتمالاً به او باور دارم از من میخواهد که قوانین خاصی را پیروی کنم. خدایی که با نان فطیر شاد میشود و با شراب عزاداری و مویه میکند و احتمالاً وابستگیهای دنیوی را بهشدت حقیر میشمارد.
Mohammad Zand
زندگیای که سراسر شادی نباشد فقط به درد آدمهای ضعیف، افسرده، پیرمرد پیرزنهایی که سوی چشمشان کم شده و بچههایی که وقتی کوچک و خوشگل بودند فیلم بازی کردهاند اما در بزرگسالی از ریخت افتادهاند میخورد. اینجا از این خبرها نیست
MTA
حجم
۳۱۰٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۴۰۷ صفحه
حجم
۳۱۰٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۴۰۷ صفحه
قیمت:
۷۵,۰۰۰
۳۷,۵۰۰۵۰%
تومان